ادبیات فارسی آیینهای از فراز و نشیبهای تاریخی این دیار کهن است. روز پاسداشت شعر و ادبیات فارسی، را نمیتوان تنها یک مناسبت تقویمی دانست، بلکه فرصتی است برای تأمل در ژرفای کلامی که قرنها حامل اندیشه، عاطفه و هویت یک ملت بوده است. در حوزه ادبیات و شعر هنرمندان بسیاری وجود دارند که هر یک همانند ستارهای نورانی میدرخشند و نام خوش آنها زبانزد خاص و عام است و در این بین حماسههای سترگ فردوسی، زبان ملی ما را زنده نگاه داشته است. همه نهادهای فرهنگی، آموزش و پرورش، دانشگاهها و همه اهالی فرهنگ و قلم باید تلاش کنند نسل جوان را با آثار ادبیات کهن و جایگاه شاهنامه به عنوان یک پشتوانه تاریخی پیوند دهند. در آستانه روز شعر و ادبیات فارسی، بهانهای شد تا با محمدرضا یوسفی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم به گفتوگو بپردازیم و امیدواریم این گفتوگو نه فقط برای اهل قلم، که برای تمامی دوستداران فرهنگ و هنر ایرانی، زمینهای برای اندیشیدن فراهم آورد و گوشهای از زیباییها و ظرفیتهای بیپایان شاهنامه فردوسی را به نمایش بگذارد.
در ادامه متن این مصاحبه را میخوانیم:
محمدرضا یوسفی، استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم در گفتوگو با ایسنا، درباره نقش شاهنامه در حفاظت از زبان فارسی و انتقال آن به آینده، گفت: دین اسلام چنان کامل و ناسخ ادیان دیگر بود که تقریبا همه اقوام نو مسلمان مانند ایرانیان، زبان و فرهنگ خود را در زبان قرآن و فرهنگ اسلامی حل کردند، از طرفی در قرنهای اولیه اسلامی حکومت نژادپرست بنیامیه قائل به برتری عرب بر غیر عرب بود و نومسلمانان غیر عرب را برده و موالی خود میدانست.
یوسفی ادامه داد: در ایران نهضت شعوبیه که یک حرکت فرهنگی تمام معنا بود، افتخارات قوم ایرانی را زنده کرد و به رخ عرب کشید و گرانیگاه نهضت شعوبیه، فردوسی و شاهنامه اوست، هرگاه تلاطمی در یک ملت ایجاد شود که تمام ارکان آن جامعه را دگرگون سازد، یک نفر باید نقش پل را ایفا کند تا زبان و فرهنگ آن قوم را به دوره آرامش پس از آن تلاطم منتقل کند.
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم افزود: به عنوان مثال «سعدی»؛ پس از حمله مغول در سده هفتم، به منزله پلی بود که زبان و فرهنگ ایرانی را به دوره آرامش پس از مغول منتقل کرد و چنین نقشی را فردوسی به صورت پررنگتر ایفا کرد، زیرا در حمله عربهای مسلمان، همه ارکان سیاسی، فکری، فرهنگی و حتی زبان ما دچار تلاطم شد و اگر فردوسی و شاهنامه نبود، هیچ دور از ذهن نبود که زبان فارسی این گونه که امروز پابرجا است، نباشد.
یوسفی در پاسخ به اینکه آیا شاهنامه صرفا یک کتاب شعر پندآموز است یا میتوان این کتاب را به عنوان یک کتاب دایره المعارف درنظر گرفت، بیان کرد: اگر بخواهیم شاهنامه را در یک جمله توصیف کنیم باید بگوییم، شاهنامه یک دوره تاریخ عمومی ایران از ورود آریاییها تا ظهور اسلام است. هیچ ملتی چنین تاریخی سراسر افتخار، مستند و ثبت شده ندارد و اگر امروز به شاهنامه به حق میبالیم حاصل تلاشهای بیش از ۳۰ سال فردوسی را ارج مینهیم.
وی با بیان اینکه اگر ملت ایران به عنوان یک ملت ریشهدار، تاریخ ساز و با فرهنگی غنی باقی مانده است به خاطر شاهنامه فردوسی است، گفت: امروز که دشمن با تمام قدرت خود، وحدت ملی و تمامیت ارضی ما را هدف قرار داده است، یکی از محکمترین سنگرها برای دفاع از ایران، شاهنامه است؛ چو ایران نباشد تن من مباد / بدین بوم و بر زنده یک تن مباد، همچنین یکی از ابزار بسیار تاثیرگذار برای انتقال محتوای شاهنامه به نسل جوان که در حقیقت هویت ملی ما است، ابزار هنری است.
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه قم یادآور شد: رمانها، داستانها، فیلمها و سریالهایی باید با درون مایه داستانهای شاهنامه بنویسیم و بسازیم و به جای سریالهای سراسر جعلی دیگر ملتها به نسل آینده نشان دهیم تا با هویت ملی خود، پیشینه فرهنگی و تاریخی ملت خویش آشنا شوند و بیاموزند تا با شاهنامه زندگی کنند، نسل جوان و آینده باید بداند خاک ایران مقدس است، پرچم ایران هویت ملی او است، همچنین زبان فارسی معرف شخصیت آنها است و این هویت به درازای تاریخ بشری است.
وی درباره هتاکی یک بلاگر به فردوسی، اظهار کرد: این شخص با اقدام ناهنجار خود در واقع به خود هتاکی کرد و به نوعی عقدههای حقارتش را به مخاطبین خود نشان داد، فردوسی بر تارک تاریخ و تمدن بشریت ایستاده است و با لفاظیهای سخیف و این چنینی خدشهای به جایگاهش وارد نخواهد شد، خوشبختانه مردم ما قدرشناس فردوسی و شاهکار سترگ او، شاهنامه هستند و این قدرشناسی را در برخورد با این بلاگر هتاک دیدیم.
انتهای پیام
نظرات