به گزارش ایسنا، مبلمان شهری تنها مجموعهای از وسایل پراکنده در سطح شهر نیست، بلکه بخشی از هویت فضاهای عمومی محسوب میشود. نیمکت پارکی که امکان استراحت فراهم میکند، چراغی که امنیت شبانه را تضمین میسازد، یا حتی تابلویی که مسیر را نشان میدهد، همگی به تعامل بهتر مردم با محیط کمک میکنند. اگر این عناصر بهدرستی طراحی نشوند، نه تنها کارایی خود را از دست میدهند، بلکه میتوانند باعث بینظمی بصری و حتی مشکلات ایمنی شوند. به همین دلیل طراحی صحیح مبلمان شهری برای بهبود زندگی اجتماعی، افزایش حس تعلق به مکان و ارتقای کیفیت زیست شهری اهمیتی دوچندان دارد.
با وجود اهمیت بالای مبلمان شهری، در بسیاری از شهرهای کشور ما طراحی این عناصر بهطور جدی مورد توجه قرار نگرفته است. گاهی نیمکتها یا چراغهای نصبشده با نیازهای اقلیمی و فرهنگی منطقه سازگار نیستند و گاهی نیز بدون در نظر گرفتن ابعاد انسانی ساخته میشوند. همین موضوع باعث شده است که حس رضایت شهروندان کاهش یابد و در مواردی امکان استفاده مطلوب از فضاهای عمومی از بین برود. پژوهشهای پیشین نیز نشان دادهاند که بیتوجهی به معیارهای طراحی میتواند به کاهش کیفیت محیط شهری منجر شود. بنابراین بررسی دقیق معیارها و ملاحظات طراحی مبلمان شهری ضرورتی است که هم به رفاه مردم کمک میکند و هم به تقویت زیبایی و نظم محیط شهری.
سمانه جلیلی صدرآباد، دانشیار شهرسازی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه علم و صنعت ایران، با همکاری مؤسسه آموزش عالی معماری و هنر پارس و دانشگاه تربیت مدرس، در همین راستا تحقیقی انجام داده است. این پژوهش به بررسی معیارها و ملاحظات طراحی مبلمان شهری پرداخته و تلاش کرده است راهکارهایی برای بهبود وضعیت موجود ارائه دهد. هدف اصلی این تحقیق، یافتن شیوههایی است که بتواند طراحی مبلمان شهری را همسو با نیازهای واقعی مردم و شرایط محیطی شهرها قرار دهد.
روش کار در این پژوهش بهگونهای بود که ابتدا تعاریف مختلف مبلمان شهری از نگاه کارشناسان گردآوری شد. سپس دستهبندیهای موجود در سطح بینالمللی و ملی بررسی گردید. پس از آن، معیارها و ملاحظات مرتبط با طراحی این عناصر شهری مورد مطالعه قرار گرفت تا بتوان تصویری جامع از نیازها و استانداردهای لازم برای طراحی مبلمان شهری ارائه کرد.
نتایج بهدستآمده نشان میدهند که در طراحی مبلمان شهری دو رویکرد اصلی وجود دارد. نخست، طراحی استاندارد و یکسان که در آن کلیه ملاحظات بهطور کلی در نظر گرفته میشود و محصولات حاصل برای مدت طولانی در شهرها باقی میمانند. این نوع طراحی بیشتر جنبه کاربردی دارد و گاهی فاقد ابعاد معناشناسانه است.
دومین رویکرد، طراحی موردی است. در این حالت، مبلمان شهری بر اساس شرایط ویژه مکان، اقلیم و نوع استفاده طراحی میشود. در این نوع طراحی، اهمیت بیشتری به جنبههای هویتی، زیباییشناسی و فرهنگی داده میشود و نقش خلاقیت و نوآوری پررنگتر است. این دسته از عناصر میتوانند به ایجاد حس مکان و تقویت هویت شهری کمک کنند.
از یافتههای مهم پژوهش این بود که معیارهای طراحی مبلمان شهری همیشه ثابت و یکسان نیستند، بلکه بسته به شرایط اقلیمی، اجتماعی و تاریخی تغییر میکنند. به عنوان مثال، چراغ روشنایی یا نیمکتی که در یک محله تاریخی نصب میشود باید بیشتر به ارزشهای فرهنگی و هویتی توجه کند، در حالی که تابلوی راهنمایی یا دستگاه خودپرداز نیازمند استانداردهای یکنواخت است تا کارکرد عمومی خود را حفظ کند.
این موضوع اهمیت بالایی در مدیریت شهری دارد، زیرا نشان میدهد که نمیتوان نسخهای واحد برای همه عناصر مبلمان شهری تجویز کرد. در برخی موارد، لازم است طراحی با حساسیت بالا و توسط تیمهای متخصص انجام شود، بهویژه برای عناصری که استفاده گسترده و بلندمدت دارند. در مقابل، برخی عناصر مانند آبنماها یا مجسمهها میتوانند فرصتی برای نمایش خلاقیت هنری و تقویت هویت محلی باشند.
گفتنی است پژوهش انجامشده در فصلنامه «گفتمان طراحی شهری» منتشر شده است؛ نشریهای وابسته به دانشگاه تربیت مدرس که به انتشار مقالات علمی در حوزه معماری و شهرسازی میپردازد.
انتشار این مقاله نشان میدهد که توجه به مبلمان شهری نه تنها در سطح مدیریت محلی، بلکه در جامعه علمی نیز به عنوان موضوعی مهم و تأثیرگذار مطرح است.
انتهای پیام
نظرات