مدتهاست که هیچکدام سری به او نزدهاند، تنهایی و دلتنگی همنشین این پدر پیر شده است؛ پدری که روزگاری ستون خانه بود و امروز در سایه غفلت خانواده و جامعه بیپناه و فراموششده، روزگار میگذراند.
این روایت، تنها حکایت یک نفر نیست؛ قصه تلخی است که بسیاری از سالمندان ما در سکوت تجربه میکنند، در حالی که باید دوران پیری، زمان آرامش، احترام و حمایت باشد، برای عدهای تبدیل به فصلی از انزوا و بیمهری شده است.
اینجا سرای سالمندان است؛ در سرای سالمندان سنندج نه تنها چندین انسان مسن بلکه یک عمر خاموش و بیصدا به تماشا نشسته است؛ اینجا در گوشهای آرام از سنندج جایی است که گذر زمان بر چهرهها خطوطی عمیق از حکمت و اندوه کشیده است و هر چروکی روی گونهها و پیشانی تاریخی ناگفتەاست که هیچ کس نشنیده است.
نگاهها سنگین و عمیقاند؛ نه از روی نارضایتی، بلکه از فراز و نشیبهای فراوانی کە پشت سر گذاشتەاند؛ یکی از آنها با سربند محلی در سکوتی ژرف فرورفته و چشمانش همچون دریچهای به گذشته باز میشوند؛ خاطراتی از روزهایی که دیگر هیچ بازگشتی به آنها نیست؛ دیگری در ویلچر با نگاهی بە دوردستها شاید در جستجوی روزهای جوانیاش باشد؛ لحظاتی که اکنون تنها در دل تاریخ و خاطره باقی ماندهاند. این جمع، مجموعهای از تنهاییهای مشترک است کە بە جبر روزگار و زیر سایە یک سقف بە آرامش رسیدەاند.
هوای سالن پر است از زمزمههای بیصدا و آهسته، از صداهایی که گاه تنها در سکوت شنیده میشوند و گاه با نگاههایی سرشار از حسرت همراه میشوند؛ دیوارهای سفید و سرد ساختمان، شاهد خاموش دردها و شادیهای کوتاه روزگار هستند؛ شادیهایی که گاهی با یک لبخند کوتاه، گاهی با تماس دستهای دیگران و گاهی با یادآوری خاطرات قدیمی، خود را نشان میدهند.
در این فضا، زمان گویی آهسته و سنگین میگذرد؛ هر روز، لحظهای از گذشته را به یاد میآورند، هر نگاه، حکایتی نهفته و هر سکوت، فریادی فروخورده است و حتی بازیهای بومی، گفتوگوهای کوتاه و خندههای گاه و بیگاه نیز در اینجا رنگی از غم و حسرت دارند، چرا که در پس هر لبخند، یاد روزهایی است که دیگر باز نخواهند گشت.
اینجا و در قلب سنندج و در سرای سالمندان، انسانها نه تنها سالمندی خود را میگذرانند، بلکه خاطرات، آرزوها و امیدهای خود را نیز در گوشهای از اتاقها، سالنها و حیاطها دفن کردهاند و هر ویلچر، هر صندلی و هر تخت، داستانی از تنهایی، ایثار و گذر زمان را در خود جای داده است؛ داستانی که فقط کسانی که آن را تجربه کردهاند، میتوانند درک کنند.
در گوشەای دیگر زنی است که هیچگاه ازدواج نکردە است، جوانیاش را در سکوت گذراند و روزهایش را با تنهایی سر کرد؛ امید داشت حضور پدر و مادر، سایهای باشد برای پر کردن خلأ عاطفی زندگیاش؛ اما با رفتن آنها ناگهان تمام تکیهگاهش فرو ریخت، برادرانش که هر کدام زندگی و خانوادهای برای خود داشتند او را به خانه سالمندان سپردند؛ جایی که نه تنها پناهی برایش نبود، بلکه تنهاییش را عمیقتر و پررنگتر کرد.
میگوید: گاهی برادرها و برادرزادههایم به دیدنم میآیند، بعضی وقتها مرا برای یک هفته با خود میبرند تا سری به خانواده بزنم، اما وقتی دوباره مرا برمیگردانند حس دلتنگیم شروع میشود و باز هم همان اتاق، همان دیوارها، همان سکوت سنگین.
تنهایی برای او دیگر یک واژه ساده نیست؛ واقعیتی است که در هر لحظه از زندگیاش حضور دارد، سالهایش را بدون همسر و فرزند گذرانده و حالا در پیری نه تنها محبت خانوادگی بلکه حتی گرمای همدمی ساده را هم از دست داده است.
خانه سالمندان برای او پناهگاهی است در ظاهر، اما در حقیقت، جایی است که یادآور روزهای پر از سکوت و خلأ عاطفی گذشتهاش شده؛ روزهایی که حالا با پیری و ناتوانی درهم آمیختهاند.
یکی دیگر از سالمندان چنین روایت میکند که وقتی تصادف کردم و ویلچرنشین شدم، پسرم مرا به خانه سالمندان فرستاد و بعد از مدتی همسرم را طلاق دادم، زندگیام از آن نقطه تغییر کرد و همه چیزم از دست رفت.
اما در میان این تلخیها، لبخندی هم بر لب دارد، با صدایی آرام ادامه میدهد: اینجا در خانه سالمندان احساس آرامش میکنم؛ رئیس و کارکنان اینجا انسانهای خوبی هستند و ما را درک میکنند، با ما همدلی میکنند و رسیدگیشان صادقانه است؛ اگرچه جای خانواده را هیچچیز پر نمیکند، اما دستکم اینجا کسی هست که صدایمان را بشنود.
در گوشەای دیگر مادری نشستە بود، مادری کە از دست فرزندانش دلشکسته بود، با چشمانی پر از اشک میگوید: من مادرشان هستم، آنها را با خون دل بزرگ کردم، حداقل انتظارم این بود که در پیری از من نگهداری کنند یا اگر مرا به خانه سالمندان فرستادند، لااقل گاهی سر بزنند یا تلفنی حالم را بپرسند.
گرچە نامهربانی دیده، طعم فراموشی را چشیده، اما باز هم دلش برای فرزندان میتپد. با صدایی لرزان ادامه میدهد: همیشه با خودم فکر میکنم حالا کجا هستند؟ چه میکنند؟ اوضاعشان خوب است؟ ازدواج کردهاند؟ سروسامانی گرفتهاند؟ خانهای خریدهاند؟
با همهی رنجهایی که از بیتوجهی فرزندان دیده، باز هم دلش پر از مهر مادری است، همان مهری که هیچ شرایطی نتوانسته از او بگیرد، میگوید: گاهی اوقات با خودم میگویم دلت را با آنها صاف کن، شاید تقصیری ندارند، خانه نداشتند، اجارهنشین بودند، با این گرانی و سختیها، به زور از پس زندگی خودشان برمیآمدند و توان پرداخت هزینەهای من را هم نداشتند.
این روایت، تصویر روشنی است از قلب مادرانهای که حتی در میان زخمهای عمیق بیمهری، باز هم نگران حال فرزندان است؛ مادری که عشقش پایان ندارد، حتی اگر پاسخی از سوی فرزندان نگیرد.
۱۱ درصد جمعیت کردستان سالمند هستند
مدیرکل بهزیستی استان کردستان گفت: برنامههای اختصاصی سازمان بهزیستی در حوزه سالمندان شامل پذیرش سالمندانی است که به هر دلیلی مجبورند در مراکز شبانهروزی نگهداری شوند.
حسین رسولی در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: این افراد ممکن است به دلیل عدم حضور فرزندان، مشغله کاری خانوادهها یا نبود هیچ سرپرست و مراقب ناچار به حضور در این مراکز باشند.
وی افزود: اعتقاد ما به توسعه بیرویه مراکز شبانهروزی نیست، اما شرایط برخی افراد به گونهای است که حضور در این مراکز ضرورت پیدا میکند.
رسولی، درباره خدمات ارائه شده در مراکز شبانهروزی ادامه داد: خدمات ارائه شده شامل مراقبت و نگهداری، توانبخشی جسمی و روانی، فعالیتهای ورزشی و هنری و ارائه خدمات پزشکی و توانبخشی است.
وی بیان کرد: هدف ما این است که سالمندان ضمن دریافت مراقبتهای لازم، فرصت حضور فعال در زندگی و بهرهمندی از برنامههای روزمره را داشته باشند؛ لذا با توجه به اینکه جمعیت سالمندی استان در حال حاضر حدود ۱۱ درصد است و روند جمعیت کشور به سمت سالمند شدن پیش میرود، لازم است از هم اکنون زیرساختها و برنامهریزیهای لازم برای ارائه خدمات مورد نیاز این گروه جمعیتی صورت گیرد.
مدیرکل بهزیستی استان کردستان اضافه کرد: براساس تحقیقات، پیشبینی میشود که در ۳۰ سال آینده یک سوم جمعیت کشور سالمند خواهد بود.
وی تاکید کرد: سالمندی به معنای توقف فعالیتهای زندگی نیست و ممکن است از لحاظ سنی سالمند به معنای بازنشسته شدن باشد، اما سالمند باید بتواند سالها پس از سن سالمندی زندگی فعال، مستقل و مؤثر داشته باشد و وابسته به دیگران نباشد، لذا این امر به تنهایی امکانپذیر نیست و نیازمند همکاری مجموعهای از دستگاههای دولتی و تشکلهای مردمی است و وزارت بهداشت، کمیته امداد امام، وزارت ورزش و جوانان، استانداریها، سازمان بهزیستی، ارشاد اسلامی، صدا و سیما و دیگر تشکلهای مردمی میتوانند نقش موثری در این زمینه ایفا کنند.
رسولی اظهار کرد: هدف این است که سالمندان همچنان به عنوان جامعهای فرهیخته و فعال در کنار سایر افراد حضور داشته باشند و تجربیات ارزشمند خود را در اختیار جامعه قرار دهند، زیرا اگر سالمندان در گوشهای از خانه یا جامعه منزوی شوند هم به خودشان آسیب وارد میشود و هم هزینههای اضافی برای خانواده و جامعه ایجاد خواهد شد.
مدیرکل بهزیستی کردستان درباره ظرفیت و امکانات مراکز شبانهروزی سالمندان در استان گفت: در شهرستان سنندج دو مرکز، در سقز یک مرکز و در قروه یک مرکز فعال هستند که خدمات شبانهروزی به سالمندان ارائه میدهند و در سنندج حدود ۱۳۰ نفر و در سقز حدود ۶۰ نفر به صورت شبانهروزی نگهداری میشوند.
وی تصریح کرد: هزینه نگهداری سالمندان در این مراکز قابل توجه است و یارانههای ارائه شده توسط سازمان بهزیستی تنها بخشی از هزینهها را پوشش میدهد؛ برخی سالمندان نیازهای ویژهای دارند که شامل نیازهای درمانی، فیزیوتراپی، پوشاک و مراقبتهای خاص است و هزینه ماهانه نگهداری آنها گاهی بیش از ۱۵ میلیون تومان است، این در حالی است که یارانه پرداختی سازمان بهزیستی بین ۸ تا ۹ میلیون تومان است و بخشی از هزینه توسط خانوادهها و بخشی دیگر توسط خیرین و تشکلهای مردمی تأمین میشود.
رسولی ادامه داد: در استان کردستان، با وجود کمبود منابع مالی، همراهی مردم و خیرین بسیار ارزشمند است و نمونههای بارزی از حمایتهای داوطلبانه در کنار خدمات سازمان وجود دارد.
وی اظهار کرد: ظرفیت پذیرش سالمندان در مراکز به صورت شبانهروزی حدود ۸۰ درصد یارانهای است؛ ۷۰ درصد هزینه توسط دولت پرداخت میشود و ۳۰ درصد باقیمانده توسط خانوادهها تأمین و حدود ۱۰ درصد سالمندان نیز به صورت رایگان و با حکم قضایی پذیرش میشوند و ۱۰ درصد دیگر به صورت آزاد، که خود قادر به پرداخت هزینه کامل خدمات هستند، پذیرش میشوند کە این بخش به ندرت در استان رخ میدهد و عمدتاً پذیرشها به صورت یارانهای انجام میشود.
وی در جواب بە این سوال کە فضای سبز مراکز سالمندان شهر سنندج برای جمعیت سالمندی جوابگو نیست؛ درباره اقدامات انجام شده در حوزه مدیریت و ارتقای فضای یکی از مراکز سالمندان گفت: مدیریت سالمندان واقع در خیابان جامجم سنندج به موسسه خیریه هیئت امنایی واگذار شده است که در کنار ارائه خدمات حمایتی و معیشتی به خانوادههای نیازمند، مدیریت مراکز سالمندان را نیز بر عهده دارد کە از زمانی که این موسسه همکاری خود را آغاز کرده بخشی از فضای غیر فعال ساختمان نیز فعال شده و بخشهای آقایان و خانمها به صورت جداگانه اسکان داده شدند.
رسولی ادامه داد: علاوه بر این فضایی برای فعالیتهای تفریحی، زمین چمن مصنوعی و سایر امکانات فراهم شده است تا سالمندان بتوانند در محیطی مناسب به فعالیتهای روزمره و تفریحی بپردازند.
رسولی در پایان گفت: هدف ما ایجاد فضایی است که سالمندان بتوانند زندگی شاداب و فعال داشته باشند، از تجربیات خود بهرهمند شوند و به جامعه و خانواده خود مفید باشند، لذا این اقدام نه تنها کیفیت زندگی سالمندان را ارتقا میدهد، بلکه هزینههای اجتماعی و خانوادگی ناشی از سالمندی منفعل و منزوی را کاهش میدهد و ما امیدواریم با همکاری دستگاههای مختلف و حمایتهای خیرین، بتوانیم خدمات گستردهتر و بهتری به سالمندان استان ارائه دهیم.
انتهای پیام
نظرات