• شنبه / ۱۹ مهر ۱۴۰۴ / ۲۳:۳۰
  • دسته‌بندی: غرب آسیا و آفریقا
  • کد خبر: 1404071912150
  • خبرنگار : 90057

غزه خانه من است، هر چند ویران

غزه خانه من است، هر چند ویران

با اعلام آتش‌بس، مردم غزه برای بازگشت لحظه‌ای را درنگ نکردند و صف طویل مردم سواره و پیاده به سوی خانه راه افتاد.

به گزارش ایسنا، شوق بازگشت برای مردمی که ۲ سال شاهد هرگونه درد و رنجی از ویرانی خانه و آوارگی و مرگ عزیزان گرفته تا گرسنگی کودکان و کشته‌شدن در صف‌های  توزیع غذا را تجربه کرده‌اند، چندان عجیب نیست. آنها ریشه در این خاک دارند. 

هنگامی که «عبدالفتاح الکردی» سفر خود را به شهر غزه آغاز کرد، متوجه شد که گم شده است. اگرچه او تنها چند هفته پیش شهر را ترک کرده بود، اما دیگر نمی‌توانست خیابان‌های آن را تشخیص دهد. ساختمان‌هایی که فرو ریخته بودند و محتویات آنها جاده‌ها را با ترکیبی از مبلمان پاره شده و بتن شکسته پوشانده بود.

غزه خانه من است، هر چند ویران
غزه

الکردی تنها می‌توانست ایست بازرسی نتزاریم را که ورود او به شمال غزه را نشان می‌داد، از روی اجسادی که در پای آن افتاده بودند، تشخیص دهد - کسانی که خیلی زود سعی کرده بودند به خانه برگردند، صورت‌هایشان با آتش نظامیان اشغالگر صهیونیست در گرد و غبار پنهان شده بود.

الکردی، ساکن ۴۰ ساله شهر غزه، هنگام بازگشت به خانه‌اش در محله شیخ رضوان گفت: «شهر کاملاً متفاوت به نظر می‌رسد، انگار دیگر غزه‌ای که قبلاً می‌شناختیم نیست. در مدت کوتاهی، ویرانی گسترده‌ای همه جا را فرا گرفته است. تقریباً همه خانه‌ها ویران شده‌اند و خیابان‌ها مسدود شده‌اند.»

الکردی یکی از هزاران نفر از مردم غزه است که از آتش‌بس اعلام شده در روز جمعه برای بازگشت به خانه‌هایشان در شمال غزه استفاده کردند. ویدیوها نشان می‌دادند که یک بزرگراه ساحلی مملو از جمعیت است و بسیاری از آنها پیاده به سمت شمال در حرکتند. 

برای اولین بار از زمان فروپاشی آتش‌بس قبلی در اواسط ماه مارس، حماس و اسرائیل توافق کردند که برای آماده شدن جهت آزادی ۴۸ زندانی زنده و مرده اسرائیلی در غزه و نزدیک به ۲۰۰۰ اسیر فلسطینی، در توافقی که قرار است به پایان کامل جنگ ۲ ساله منجر شود، جنگ را متوقف کنند. الکردی، مانند اکثر مردم شمال غزه، هنگام پیاده‌روی به سمت شمال، سرشار از اضطراب بود.

طبق گزارش گاردین، در روزهای منتهی به آتش‌بس، اسرائیل به عنوان بخشی از کمپین خود برای اشغال شهر غزه، به شدت شهر غزه را بمباران می‌کرد. الکردی نمی‌دانست که آیا خانه‌اش جزو معدود خانه‌های خوش‌شانسی است که هنوز پابرجاست یا خیر. او گفت: «انتظار دارم با یک شهر ارواح روبرو شوم. برخی از همسایه‌ها از من جلوتر رفتند و به من گفتند که وضعیت در محله فاجعه‌بار است. آنها گفتند که خانه من در اثر حملات پهپادی به شدت آسیب دیده است، اما هنوز پابرجاست.» حتی اگر خانه‌اش غیرقابل سکونت بود، امیدوار بود که حداقل برخی از وسایلش را نجات دهد.

غزه خانه من است، هر چند ویران
بازگشت به شمال غزه

سفر به شمال آسان نبود، زیرا حمل و نقل توسط صدها هزار نفری که می‌خواستند به خانه برگردند، بسیار دشوار بود. کسانی که به سمت شمال می‌رفتند، ساعت‌ها پیاده‌روی را در حالی که پهپادهای اسرائیلی بالای سرشان پرواز می‌کردند و صدای انفجارهایی را از دوردست می‌شنیدند، توصیف کردند.

«احمد سالم» ۳۰ ساله اهل جبالیا در شمال غزه می‌گوید: من دو روز در خیابان خوابیدم و منتظر اجازه عبور از ایست بازرسی [نتزاریم] و بازگشت به خانه بودم. هیچ وسیله نقلیه‌ای در دسترس نبود، بنابراین من به مدت سه ساعت پشت ماشین همسایه‌ام ماندم تا اینکه به سلامت رسیدیم.

اگرچه آتش‌بس برقرار بود، اما نیروهای اسرائیلی هنوز در حدود نیمی از نوار غزه حضور داشتند. سخنگوی ارتش اسرائیل اندکی پس از اعلام آتش‌بس گفت که نزدیک شدن به آنها می‌تواند به معنای مرگ باشد و مناطق خاصی را که هنوز خارج از محدوده بودند، مشخص کرد.

با وجود اینکه شهر بیت لاهیا، زادگاه «اسماء زهیر» یکی از مناطقی بود که ارتش اسرائیل اعلام کرده بود ورود به آن هنوز ممنوع است، او تصمیم گرفت به هر حال سفر را ادامه دهد. حتی اگر نمی‌توانست به خانه‌اش برسد، امیدوار بود حداقل از دور نگاهی اجمالی به محله‌اش بیندازد.

او می‌گوید: من موفق شدم به حومه بیت لاهیا برسم، اما به دلیل خطری که هنوز وجود داشت، نتوانستم به سمت مرکز حرکت کنم. زهیر، پرستار ۳۴ ساله، گفت: «پهپادها شروع به شلیک به هر کسی که به سمت شهر پیشروی می‌کرد، کردند.» از نقطه دید او در حومه بیت لاهیا، او فقط می‌توانست زمین خالی را ببیند؛ کل منطقه توسط بولدوزرها مسطح شده بود.

زهیر می‌گوید: هیچ نشانه‌ای ندیدم. کل منطقه با خاک یکسان شده بود. حتی آواری از خانه‌ها باقی نمانده بود. او جرأت نکرد زیاد بماند و با کم شدن جمعیت، آنجا را ترک کرد. اگرچه او نتوانسته بود به خانه‌اش برسد، اما شروع به پیاده‌روی کرد و در طول مسیر توقف کرد تا شاخه‌های درخت را جمع‌آوری کند تا با فرا رسیدن شب، آتشی روشن کند و گرم بماند.

سالم موفق شده بود به خانه‌اش برسد، اما متوجه شد که دیگر وجود ندارد. او خانه‌اش را به فهرست طولانی چیزهایی که در دو سال گذشته از دست داده بود، اضافه کرد، چیزهایی که در مقایسه با از دست دادن برادرش بی‌اهمیت بودند. با این حال، با وجود از دست دادن خانه‌اش، سالم هنوز احساس می‌کرد که به خانه بازگشته است. او گفت: «اینجا در شمال، با وجود همه ویرانی‌ها، بیشتر از جنوب احساس آرامش می‌کنم، زیرا به جایی که به آن تعلق دارم، به خاطراتم، محله‌ام، همسایگانم و خانه‌ام برگشته‌ام، حتی اگر ویران شده باشد.»

غزه خانه من است، هر چند ویران
بازگشت به شمال غزه

در میان تپه‌های آوار، صحنه‌های کوچکی از شادی هنوز دیده می‌شود. زهیر گفت: در جاده، کسی را دیدم که در حال بازگشت بود. وقتی خانه‌اش را از دور دید که هنوز پابرجاست، شروع به دویدن و فریاد زدن از شادی کرد. در آن لحظه، احساس درد کردم زیرا می‌دانستم که خانه‌ام از قبل کاملاً ویران شده است.

او افزود: مردم اینجا، وقتی اثری از خانه خود می‌بینند، امید و شادی زیادی را احساس می‌کنند، گویی هرگز آسیبی ندیده است. تنها چیزی که می‌خواهند، تکه کوچکی از خاطراتشان از خانه‌ای است که زمانی در آن زندگی می‌کردند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha