اصفهان، شهری که هنر و معنویت در هر گوشهاش جریان دارد، همچنان با معماری بینظیر خود و بازی نور و سایه در مساجد، کاخها، بازارها و باغهای تاریخی، بازدیدکنندگان را به سفری در دل تاریخ و روحانیت دعوت میکند. در این میان، نور نهتنها وسیلهای برای روشنایی، بلکه پلی میان انسان، فضا و تجربه معنوی است؛ زبانی بیکلام که از کاشیهای فیروزهای تا فلسفه عرفانی روشنایی در آثار تاریخی این شهر جاری است و هر نور و سایه، داستانی دارد که باید آن را کشف کرد.
در معماری اصفهان، نور یکی از ابزارهای اصلی برای برجستهکردن زیباییهای فضاها و ایجاد اثرات بصری شگفتانگیز است. از طریق درزها، پنجرهها و ایوانها، نور وارد بناها میشود و به طرز هنرمندانهای در دیوارها و سقفها بازی میکند. برای مثال، در مسجدشاه(مسجد امام) در میدان نقشجهان، در کاخ چهلستون، عمارت هشتبهشت و در بیشتر اماکن تاریخی استفاده از نور طبیعی به طرز خیرهکنندهای جلوه میکند. نور از شیشههای رنگی پنجرهها و نورگیرهای سقفی به داخل میآید و بر کاشیهای فیروزهای و نقوش هندسی سقفها و دیوارها میتابد و رنگهای زنده و درخشان را ایجاد میکند. این بازی نور و رنگ، احساس معنوی و روحانی خاصی در بازدیدکنندگان ایجاد میکند.
یکی از ویژگیهای برجسته معماری اصفهان، ارتباط عمیق آن با مفاهیم مذهبی و معنوی است. نور در این بناها نمادی از الهام الهی و حضور روحانی در مکانهای مقدس است. در مسجد امام، نور از داخل گنبد بزرگ به طور خاصی وارد میشود و یک حس تعظیم و احترام به قدسیت فضا ایجاد میکند. گنبدهای بلند و روزنههای سقفی در این بناها بهگونهای طراحی شدهاند که نور به طور طبیعی وارد فضاهای داخلی میشود و بخشهای مختلف بنا را روشن میکند. این جریان نور، فضایی آرام و معنوی را برای نمازگزاران ایجاد میکند.
در بسیاری از بناهای تاریخی اصفهان نور بهگونهای تنظیم شده که با تغییرات ساعت و فصول سال، فضای داخلی بناها به طور مداوم تغییر کند. بهعنوانمثال، در عمارت عالیقاپو که بهعنوان کاخ سلطنتی استفاده میشده است، تغییرات نور طبیعی در طول روز بر فضای داخل عمارت تأثیر میگذارد و آن را از یک فضا به فضایی دیگر تبدیل میکند. در طول روز، نور از پنجرههای بلند و طاقهای منحنی وارد میشود و در عصر و شب، فضا با نور مصنوعی و چراغهای زینتی روشن میشود. نور و زیبایی در بازارهای اصفهان بازارهای تاریخی اصفهان، مانند بازار قیصریه، بهخوبی نشاندهنده استفاده ماهرانه از نور طبیعی و مصنوعی هستند.
سقفهای بلند بازارها بهگونهای طراحی شده که نور از روزنههای سقفی وارد میشود و فضاهای تجاری را روشن میکند. نور در این بازارها نهتنها برای تأمین روشنایی، بلکه برای ایجاد یک جو خاص از فعالیتهای روزانه و تعامل اجتماعی نیز استفاده میشود. باغهای تاریخی اصفهان نیز از جمله مکانهایی هستند که نور در آنها نقش بسیار مهمی ایفا میکند. باغهای ایرانی بهویژه در اصفهان، باتوجه به استفاده بهینه از نور طبیعی و طراحی دقیق فضاها، به فضاهای سرسبز و آرامشبخشی تبدیل شدهاند. باغهای مشهور همچون باغ هشتبهشت و کاخ چهلستون با ترکیب نور و سایههای درختان، فوارهها و معماری خاص خود، محیطی منحصربهفرد و دلپذیر را برای بازدیدکنندگان فراهم میکنند.
دیدگاه معماران؛ نور بهعنوان زبان بیکلام
فرهاد صادقی، استاد دانشگاه معماری و شهرسازی نجفآباد به ایسنا میگوید: نور در معماری اصفهان نهتنها برای روشنایی، بلکه بهعنوان زبان بیکلامی برای انتقال معنا و زیبایی طراحی شده است. معماران با پنجرهها، ایوانها و گنبدهای بلند، نور را هدایت میکردند تا فضای داخلی همواره پویا و روحانی باشد.
وی میافزاید: در مسجد امام، نور از شیشههای رنگی و نورگیرهای سقفی عبور میکند و با کاشیهای فیروزهای و نقوش هندسی ترکیب میشود. این بازی نور و رنگ، تجربهای متغیر و معنوی برای بازدیدکنندگان ایجاد میکند.
این استاد دانشکده معماری بیان میکند: معماران اصفهانی از فلسفه نور سهروردی و نگاه عرفانی مولانا الهام گرفتهاند. نور نمادی از الهام الهی و حضور روحانی است و معماران با درک این مفهوم، فضاهای مقدس را طراحی کردهاند تا حس حضور در مکان مقدس را منتقل کنند.
صادقی با اشاره بر نقش نور در هدایت نگاه نمازگزار از ورودی تاریک تا محراب روشن در مساجد اصفهان تأکید میکند: در مساجد اصفهان، نور بخشی از مسیر معنوی است. معمار با طراحی تدریجی نور، حرکت نمازگزار را از تاریکی ورودی به روشنایی محراب هدایت میکند. این روند نمادی از سیر روح از ظلمت به نور است؛ از جهان مادی بهسوی حضور الهی. در مسجد شیخ لطفالله و مسجد جامع اصفهان، معمار مسیر عبادت را با نور طراحی کرده، نه فقط با دیوار و سقف. به همین دلیل تجربه فضایی در این مساجد، سفری عرفانی و روحانی است.
سهروردی، فیلسوف نور، نور را مظهر اصلی وجود و کمال میداند و میگوید که هرگونه روشنایی در طبیعت یا معماری میتواند جلوهای از حقیقت مطلق باشد. نور در نگاه عرفا، وسیلهای برای نزدیکشدن انسان به حقایق الهی و تجربه روحانی است. مولانا نیز تأکید میکند که نور تجلی روح و معرفت است و انسان با مواجهه با نور، به جهان معنا و زیبایی پی میبرد. در طراحی کاشیها، ایوانها و باغها، این فلسفه مشاهده میشود؛ جایی که ترکیب نور و سایه محیطی معنوی و آرامشبخش ایجاد میکند.
نور؛ پیوند هنر، معنویت و زندگی
نسرین زمانی، استاد دانشگاه هنر اصفهان نیز به ایسنا میگوید: نور در معماری اسلامی اصفهان پل میان هنر، معنویت و زندگی روزمره است. معماران سنتی نور را نهتنها عنصری کاربردی بلکه عنصری بصری و معنوی طراحی میکردند که با حرکت خورشید و تغییرات فصول، تغییر میکند.
وی میافزاید: در گنبدها و ایوانها، نور به شکل کنترلشدهای وارد میشود تا رنگها و الگوها در طول روز تغییر کنند و تجربهای متنوع و روحانی برای مخاطب ایجاد شود.
این استاد دانشگاه هنر اصفهان بیان میکند: نور در باغها با آب، درختان و مسیرهای معماری ترکیب میشود و فضایی آرام و متعادل ایجاد میکند. این طراحی نشاندهنده درک عمیق معماران از فلسفه نور و ارتباط آن باروح و معنویت است.
زمانی ادامه میدهد: نور هم عنصر هنری و هم نمادی از الهام الهی است و معماران معاصر میتوانند از این شیوه برای خلق فضاهای نوین بهره ببرند.
نور، توازن میان اقلیم، هندسه و زیبایی
عبدالحسین جبلعاملی، استاد پیشین دانشکده معماری و استادیار مرمت آثار باستانی دانشگاه هنر اصفهان به ایسنا میگوید: نور در معماری صفوی، مفهومی چندوجهی است که از سطح نمادین فراتر میرود و به سازوکار علمی و اقلیمی تبدیل میشود. معماران صفوی نه فقط به جنبه زیباییشناسانه نور، بلکه به نقش آن در تهویه، تعادل حرارتی، نظم فضایی و حتی رفتار انسانی در فضا توجه داشتند.
وی میافزاید: در مسجد شیخ لطفالله، جهت و زاویه تابش آفتاب چنان محاسبه شده که نور هیچگاه بهصورت مستقیم بر محراب نتابد. در نتیجه فضای شبستان همیشه با روشنایی نرم و متعادلی درخشان است. این دقت هندسی، نشاندهنده شناخت عمیق معماران از حرکت خورشید و تأثیر آن بر روح فضاست. در زمستان، پرتوهای گرمتر تا عمق شبستان نفوذ و در تابستان، مسیر تابش کنترل میشود تا هوا خنکتر بماند.
این استاد پیشین دانشکده معماری در ادامه بیان میکند: نور در معماری صفوی، نظامی حسابشده دارد؛ هیچ پنجره یا روزنهای اتفاقی نیست. از ارسیها تا گنبدها، همه اجزای نوری بهگونهای طراحی شدهاند که نور با ریتمی منظم وارد فضا شود. در چهلستون، انعکاس پرتوها بر سطح آب، ستونها را از پایین روشن میکند و با دوبرابر شدن تصویر در آب، حس سبکی و بیوزنی پدید میآورد. در هشتبهشت، نور در گردش میان ایوانها و حوضها، حرکت در فضا را هدایت میکند؛ گویی خودِ نور، طراح مسیر است.
جبلعاملی در توضیح نقش مصالح اضافه میکند: در معماری صفوی، مصالح براساس تواناییشان در مدیریت و جهتدهی به نور انتخاب میشدند. کاشیهای لعابدار، نور را منعکس اما تلطیف میکردند؛ آجرهای پخته، گرمای تابش را میگرفتند و از شدت بازتاب میکاستند و سنگهای آهکی با رنگ روشن، زمینهای برای درخشش جزئیات تزیینی بودند. این شناخت از فیزیک مواد و واکنش آنها به نور، بخشی از مهندسی پنهان معماری صفوی است.
وی درباره نقش نور در فضاهای اسلامی و باستانی توضیح میدهد: در فضاهای مذهبی، نور ابزاری برای تمرکز و دروننگری است، اما در کاخها، نقش آن بیشتر نمایشی است. در مسجد، نور از زمین به آسمان میرسد؛ در کاخ از آسمان به زمین بازتاب میکند. همین تفاوت، جهانبینی دو فضا را مشخص میکند: در یکی، انسان در جستوجوی حقیقت است و در دیگری، حقیقت در خدمت نمایش قدرت.
این استاد پیشین دانشکده معماری و استادیار مرمت آثار باستانی دانشگاه هنر در ادامه با نگاهی تطبیقی تأکید میکند: در معماری ساسانی، نور غالباً مستقیم و از بالا میتابید، اما در دوره صفوی نور شکسته، رنگی و جهتدار شد. ارسیها و شیشههای رنگی، امکان کنترل شدت و رنگ نور را فراهم کردند و فضا به تجربهای حسی و چندبعدی بدل شد. این تغییر یکی از نشانههای بلوغ معماری ایرانی است که در آن علم هندسه، فلسفه و زیباییشناسی به وحدت میرسند.
جبلعاملی در بخش دیگری از گفتوگو به موضوع مرمت اشاره کرده و میافزاید: بازآفرینی نور اصیل بناهای تاریخی از دشوارترین بخشهای مرمت است. لعاب کاشیهای امروزی همان ضریب بازتاب گذشته را ندارند و حتی تغییر کوچک در ضخامت لعاب، کیفیت رنگ نور را دگرگون میکند. آلودگی هوا نیز شفافیت پرتوها را کاهش داده است. در نتیجه، بازگرداندن روح نوری بناها، چیزی فراتر از بازسازی فیزیکی است؛ نیازمند فهم عمیق از زمان نور است نوری که از سپیدهدم تا غروب تغییر میکند و بخشی از حیات بناست.
وی تأکید میکند: نور در معماری صفوی، نوعی موجود زنده است؛ با فضا تعامل میکند، با فصل تغییر میکند و با انسان سخن میگوید. هیچ منبع مصنوعی حتی با دقیقترین فناوریها نمیتواند جایگزین این پویایی شود.
این استاد دانشکده معماری در پایان خاطرنشان میکند: نور در معماری اصفهان حاصل تلاقی سه حوزه دانایی است اقلیم، هندسه و فلسفه زیستن. معمار صفوی با ترکیب این سه، فضایی میساخت که در آن علم، احساس و ایمان در یک نقطه به هم میرسیدند. همین است که امروز پس از قرنها وقتی پرتو خورشید بر کاشیهای فیروزهای مسجد امام میتابد، ما نه فقط نور بلکه اندیشه را میبینیم.
به گزارش ایسنا، در پایان، سه نگاه از سه معمار و پژوهشگر، به یک نتیجه مشترک میرسد؛ در معماری اصفهان، نور تنها عنصری فیزیکی نیست، بلکه روح زندهای است که میان هنر، ایمان و زندگی جریان دارد. نوری که از دل کاشیهای فیروزهای و گنبدهای بلند میتابد، هنوز همان پیام را تکرار میکند: اصفهان شهری است که در آن، روشنایی معنا میآفریند.
انتهای پیام
نظرات