در حالی که هیچ پاسخ یکسانی وجود ندارد که در مورد همه مبتلایان صادق باشد اما نتایج تحقیقات نشان میدهد که امید به زندگی به عوامل مختلفی ازجمله نوع زوال عقل، سن فرد، سلامت کلی وی و اینکه تشخیص چقدر زود انجام شده است، بستگی دارد.
زوال عقل، بیماری واحدی برای همه افراد نیست. این بیماری گروهی از علائم است که با شرایط مختلفی ایجاد میشود و بر مغز تاثیر میگذارند. زوال عقل شامل مواردی مانند بیماری آلزایمر، زوال عقل عروقی، زوال عقل اجسام لویی و زوال عقل پیشانی-گیجگاهی است که هر نوع بهطور متفاوتی پیشرفت میکند، به همین دلیل، امید به زندگی میتواند بسیار متفاوت باشد.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که افراد بهطور متوسط حدود هشت تا ۱۰ سال پس از تشخیص بیماری آلزایمر که شایعترین نوع زوال عقل است، زندگی میکنند، با این حال، برخی از افراد ممکن است عمر بسیار طولانیتری داشته باشند و ۱۵ تا ۲۰ سال زندگی کنند، در حالی که برخی دیگر ممکن است فقط چند سال زندگی کنند، بهخصوص اگر تشخیص در اواخر روند بیماری انجام شود.
افراد مبتلا به زوال عقل عروقی ممکن است امید به زندگی کمی کوتاهتر داشته باشند که اغلب به دلیل مشکلات قلبی یا رگهای خونی مرتبط مانند سکته مغزی یا فشار خون بالا است. افراد مبتلا به زوال عقل اجسام لویی بادی ممکن است بهطور متوسط پنج تا هشت سال زندگی کنند، در حالی که افراد مبتلا به زوال عقل پیشانی-گیجگاهی معمولا امید به زندگی حدود ۶ تا ۱۱ سال دارند.
تشخیص زودهنگام تفاوت ایجاد میکند؛ وقتی زوال عقل در مراحل اولیه خود تشخیص داده شود، پزشکان و خانوادهها زمان بیشتری برای برنامهریزی برای مراقبت، شروع درمان و ایجاد تغییرات در سبک زندگی دارند که ممکن است به کند شدن پیشرفت بیماری کمک کند. افرادی که از نظر دیگر سالم هستند و حمایت خوبی دریافت میکنند، ممکن است بیشتر از حد متوسط عمر کنند.
عوامل دیگری نیز بر امید به زندگی تاثیر میگذارند؛ سن بالا، سایر شرایط پزشکی مانند دیابت یا بیماری قلبی، زمین خوردنهای مکرر و تغذیه نامناسب همگی میتوانند طول عمر را کاهش دهند. افرادی که از نظر جسمی فعال میمانند، خوب غذا میخورند و از نظر اجتماعی و ذهنی درگیر میمانند، ممکن است کیفیت زندگی بهتری را برای مدت طولانیتری حفظ کنند.
درک این نکته مهم است که زوال عقل، بیماری پیشرونده است، به این معنی که علائم با گذشت زمان بدتر میشوند. در مراحل اولیه، افراد ممکن است مشکلات خفیف حافظه یا مشکل در برنامهریزی داشته باشند. در مراحل میانی، عدم هوشیاری افزایش مییابد و انجام کارهای روزانه سختتر میشود. در مراحل بعدی، افراد اغلب به مراقبت تماموقت نیاز دارند و ممکن است در غذا خوردن، حرکت کردن و شناخت عزیزان خود دچار مشکل شوند.
در حالی که اکنون، درمانی برای زوال عقل وجود ندارد، درمانها و حمایتها میتوانند به مدیریت علائم و بهبود کیفیت زندگی کمک کنند. داروها ممکن است بهطور موقت حافظه را بهبود بخشند یا اضطراب را کاهش دهند. کاردرمانی و برنامههای منظم میتواند به افراد کمک کند تا حد امکان مستقل بمانند.
سایت ساینس گزارش کرد، دانستن آنچه انتظار میرود میتواند به خانوادهها کمک کند تا از نظر عاطفی، عملی و مالی آماده شوند. گفتوگوهای آزاد، ایجاد برنامه مراقبتی و ارتباط با خدمات پشتیبانی محلی میتواند این مسیر را آسانتر کند. هر فرد مبتلا به زوال عقل متفاوت است و تمرکز بر راحتی، عزت نفس و ارتباط میتواند به معنادار شدن هر روز کمک کند.
انتهای پیام
نظرات