به گزارش ایسنا، مجله نیچر امسال به مناسبت صدمین سالگرد تولد مکانیک کوانتومی با تعداد زیادی از فیزیکدانان مصاحبه کرده است. اگرچه بسیاری از آنها در مورد چگونگی توصیف واقعیت توسط این نظریه صد ساله به شدت اختلاف نظر دارند، اما چیزی که به نظر میرسد در مورد آن اتفاق نظر دارند، فیلمهای علمی تخیلی مورد علاقهشان است. در طول چندین مصاحبه، دو فیلم به طور مداوم به خاطر تصویرسازیهایشان از علم مورد توجه قرار گرفتهاند. فیلمهای میانستارهای (۲۰۱۴) و پرستیژ (۲۰۰۶) که هر دو توسط کریستوفر نولان کارگردانی و نویسندگی شدهاند.
نولان که برای کارگردانی فیلم «اوپنهایمر» در سال ۲۰۲۳ که نگاهی عمیق به دانشمندان پشت پرده بمب اتم داشت، برنده جایزه اسکار شد، علاقه اولیه خود به فیزیک را به آشنایی با داستانهای علمی تخیلی در کودکی با تماشای فیلمهای جنگ ستارگان و برنامههای تلویزیونی مانند کیهان: یک سفر شخصی از کارل ساگان نسبت میدهد. او در مصاحبهای آنلاین در سال ۲۰۲۳ به وبسایت «تاکس» گفت: این چیزی بود که در من ماندگار شد و چیزی بود که من در فیلمهایی مانند «میانستارهای» بسیار به کار بردم. این فیلم به ما امکانات دراماتیکی را نشان داد که نگاه کردن به جهان از دیدگاه علمی میتواند بسیار بسیار جذاب باشد.»
نولان از مصاحبه برای با نیچر خودداری کرد؛ میتوانیم فرض کنیم که دلیلش مشغول بودنش برای فیلمبرداری «ادیسه» که بازگویی حماسه یونانی است و قرار است در روز ۱۷ ژوئیه ۲۰۲۶ اکران شود، باشد. در ادامه، به بررسی این موضوع میپردازیم که چرا فیزیکدانان عاشق کار او هستند. باید هشدار بدهیم که این محتوا حاوی اسپویل است.
پرستیژ (۲۰۰۶)

خلاصه داستان: رابرت انجییر (با بازی هیو جکمن) و آلفرد بوردن (کریستین بیل) شعبدهبازان رقیب در اواخر دهه ۱۸۹۰ لندن هستند که هر کدام با یک شعبده حقه «تله پورت» تماشاگران را مبهوت میکنند. بوردن این ترفند را با پنهان کردن این حقیقت انجام میدهد که برادری دوقلو دارد و هر دو یک هویت مشترک دارند. با این حال، انجییر از دانشمند مشهور نیکولا تسلا (دیوید بویی) کمک میگیرد تا یک دستگاه تله پورت بسازد که هر بار انجییر این حقه را انجام میدهد، نسخه جدیدی از خودش ایجاد میکند.
بری لوکالا، فیزیکدان و نویسنده کتاب « کاوش علم از طریق داستان علمی تخیلی » (۲۰۱۳) که همچنین درسی با همین نام را در دانشگاه کارنگی ملون در پیتسبورگ، پنسیلوانیا تدریس میکند، میگوید: این یک فیلم درخشان است.
لوکالا که در کلاسش بخشی از فیلم را نشان میدهد، به چند دلیل این حرف را میزند: اول اینکه این فیلم به جذابیت توهمات و جادو که او در کودکی تجربه کرده است، میپردازد. دوم، این فیلم یک جهش بلندپروازانه و تخیلی از آنچه ما در مورد علم واقعی تلهپورت میدانیم، برمیدارد و سوم، این یک مطالعه شخصیت جالب برای نشان دادن شخصیت هیو جکمن که یک شومن درخشان است، در کنار کریستین بیل که شومن نیست و اینکه چقدر رقابت شدیدی بین آنها وجود دارد، است.
این داستانی است که همچنان پابرجاست. ریثیا کوناوالکام الایاوالی که در دانشگاه وندربیلت در نشویل، تنسی، تکامل فضا-زمان ذرات بنیادی را مطالعه میکند، اضافه میکند: پرستیژ بیوقفه در ذهن من زنده است: مانند یک نمایش از علمی است که هنوز نمیدانیم. ما میدانیم چگونه اطلاعات را تلهپورت کنیم، اما این نمایش، علمی نیست که میشناسیم.
میانستارهای (۲۰۱۴)

خلاصه داستان: جوزف کوپر (با بازی متیو مککانهی) یک دانشمند بازنشسته ناسا است که برای هدایت ماموریتی از طریق کرمچاله به منظور نجات بشریت از طریق استعمار یک سیاره قابل سکونت در نزدیکی یک سیاهچاله به نام گارگانتوا انتخاب شده است. کوپر بعدا متوجه میشود که قرار نبوده افراد حاضر در این ماموریت هرگز بازگردند و متوجه میشود که وجود کرمچاله ناشی از اقدامات دانشمندان در آینده، از جمله خودش بوده است.
کلودیا دِ رام، فیزیکدان نظری در کالج امپریال لندن که پادکستی نیز در مورد این فیلم ساخته است، میگوید: این علم واقعی است و مبتنی بر پدیدههای فیزیکی واقعی است که تا مرز نهایی خود پیش رفتهاند.
کای لیو، فیزیکدان مواد در دانشگاه جورج تاون در واشنگتن دی سی، میگوید ایده فضا، زمان و جهانهای موازی که در فیلم ارائه شده و همچنین این مفهوم که میتوانید به گذشته برگردید و جهان را با نوری متفاوت ببینید، جذاب است.
فیلم میانستارهای همچنین الهامبخش تماشای گروهی توسط فیزیکدانان شد. کوناوالکام الایاولی در زمان اکران فیلم، دانشجوی دکتری در دانشگاه راتگرز در نیو برانزویک، نیوجرسی بود و همراه با همکلاسیهایش فیلم را دید. او میگوید: ما یک ردیف کامل سینما را گرفته بودیم. تماشای آن فیلم با ما احتمالا آزاردهندهترین تجربه برای بقیه بود!
مانوئل کالدرون د لا بارکا سانچز که در آزمایشگاه ملی بروکهِیون در نیویورک روی برخوردهای یونهای سنگین مطالعه میکند، به نشریه نیچر گفت که او هم یک گروه از دانشمندان را برای تماشای فیلم به صورت دستهجمعی سازماندهی کرده بود.
لورا گرین، دانشمند ارشد آزمایشگاه ملی میدان مغناطیسی بالا در تالاهاسی، فلوریدا، میگوید که تماشای این فیلم ارزشش را دارد، زیرا فیزیک آن بسیار دقیق است. او میافزاید: این تا حد زیادی به لطف مشاور نولان، کیپ تورن، فیزیکدان برنده جایزه نوبل، در مؤسسه فناوری کالیفرنیا در پاسادنا بوده است. او میگوید: من فکر میکنم او درخشان است و طرز فکر ما را در مورد بخشهایی از فیزیک، به ویژه امواج گرانشی، تغییر داده است. تورن همچنین از مصاحبه برای این گزارش خودداری کرد.
فیلمهای نایب قهرمان

اگرچه این فیلمها به اندازه فیلمهای نولان مورد توجه قرار نگرفتند، اما همچنان مورد توجه قرار گرفتند.
پیشتازان فضا ۴: سفر به خانه (۱۹۸۶)
خدمه کشتی فضایی «یواساس انترپرایز» در مواجهه با یک کاوشگر بیگانه که تهدیدی برای نابودی زمین است، به گذشته سفر میکنند تا نهنگهای منقرضشدهای را که باید بتوانند سیگنال کاوشگر را رمزگشایی کرده و جلوی ویرانی را بگیرند، بازیابی کنند. لوکالا میگوید: یکی از ویژگیهای قابل توجه آن فیلم این است که مهندس اسکاتی [با بازی جیمز دوهان] فرمول آلومینیوم شفاف را با یک ورق پلکسیگلاس عوض میکند. در زمان اکران این فیلم، آلومینیوم شفاف کاملا جدید بود و مدت زیادی از ثبت اختراع آن نمیگذشت. لوکالا میافزاید اینکه چگونه علم مواد پیشرفته به این سرعت وارد آن فیلم شد، واقعا شگفتانگیز بود.
بازگشت به آینده قسمت دوم (۱۹۸۹)
در قسمت اول سهگانه نمادین سفر در زمان، مارتی مکفلای (با بازی مایکل جی. فاکس) بهطور تصادفی به گذشته میرود. با این حال، در این دنباله اول، او به آینده میرود و سعی میکند فرزندان خود را اصلاح کند. لیو در یک صحنه روی هاوربردی (تخته شناور) که مکفلای سوار آن است تمرکز میکند که در آن زمان یک فانتزی بود، اما اکنون وجود دارد. اگرچه هنوز در مقیاسی که در فیلم دیده میشود، به تولید انبوه نرسیده است. او کلیپ هاوربرد را در کلاسهای علوم مواد خود نشان میدهد تا نشان دهد که دانشمندان میتوانند روی چیزی کار کنند که مانند یک فیلم علمی تخیلی است، اما اکنون واقعیت دارد.
مرد عنکبوتی: به درون دنیای عنکبوتی (۲۰۱۸)
در این داستان انیمیشنی از مرد عنکبوتی، شخصیت شرور کینگپین (با صداپیشگی لیف شرایبر) یک شتابدهنده ذرات میسازد تا جهانهای موازی را بگشاید. اما البته، همهچیز طبق برنامه پیش نمیرود.
کالدرون د لا بارکا سانچز میگوید: وقتی صحنه اوج فیلم را دیدم، جایی که نوچه شرور در زیرِ منهتن یک شتابدهنده ذرات دارد، واقعا طراحی آن فضای آزمایشگاهی را عالی بازسازی کرده بودند. ظاهرش دقیقا شبیه آشکارساز CMS (Compact Muon Solenoid) بود که یکی از آشکارسازهای فیزیک ذرات که بخشی از برخورددهنده بزرگ هادرونی (LHC) در نزدیکی ژنو، سوئیس است، به شمار میرود.
انتهای پیام


نظرات