بهرام نادی جمعه ۹ آبان در ویژهبرنامه (اصفهان، میراث جهانی) که در اختتامیه بیستودومین کنگره انجمن متخصصین دندانپزشکی ترمیمی ایران برگزار شد، با بیان اینکه برای درک مسیر توسعه باید گذشته را شناخت، اظهار کرد: تاریخ اصفهان گواه روشنی است از پیوند عمیق این شهر با آب و بهویژه با زایندهرود و شبکه مادیهای آن.
وی با اشاره به نقشه شهر اصفهان در دوره سلجوقیان افزود: شکلگیری شهر، تابع منابع آبی بوده است و در آن دوران دیواره شمالی شهر با چشمه مدرس همپوشانی داشته است. لایههای خاک اصفهان در بیشتر نقاط شامل رس و شن است و در گذشته در عمق شش تا هفت متری به آب زیرزمینی میرسیدند. تا دهه ۵۰ شمسی سطح آب زیرزمینی تقریباً ثابت بود و چشمههای مدرس و باقرخان جریان داشتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی نجفآباد بیان کرد: زمانی که آلبویه قلعه تبرک را بنا کردند، برای حفظ امنیت شهر پیرامون قلعه خندقی ایجاد کردند که با آب زیرزمینی پر میشد. بخشی از این چشمهها نقش حفاظتی شهر را برعهده داشتند و بخش دیگر را مادیها پشتیبانی میکردند.
نادی افزود: شکلگیری مسجدها، بازارها و حتی کوچههای اصفهان نیز تابع مسیر مادیها بوده است. این الگو هنوز هم در بافت قدیم شهر قابل مشاهده است.
وی با اشاره به وجود بیش از ۵۰۰ کیلومتر قنات در اصفهان گفت: قناتهای متعددی از حبیبآباد تا شمال مورچهخورت حفر شده بود، یعنی حدود ۳۵ کیلومتر مسیر زیرزمینی تنها برای دسترسی به آب. در واقع نیاکان ما با کمترین ابزار، بیشترین زحمت را برای حفظ آب متحمل شدند، اما امروز دیگر نشانی از آن قناتها نیست.
این کارشناس فرونشست ادامه داد: تصاویر هوایی ۱۳۳۶ نشان میدهد که اصفهان در میان باغات گستردهای قرار داشت، اما توسعه شهری بیبرنامه باعث شد اغلب آن باغات از بین برود. توسعه امری ضروری است، اما توسعه ناسازگار با محیطزیست، همان عاملی است که امروز به خشکی زایندهرود، مادیها و قناتها انجامیده است.
نادی با استناد به مطالعات زمینشناسی تصریح کرد: وجود لایههای شن در محدوده رودخانه فعلی نشاندهنده سیلابهای قدیمی زایندهرود است. بنابراین مسیر فعلی تنها بخشی از بستر تاریخی رودخانه است و ردپای جریان آب را میتوان در شکل کوچهها و ساختار شهر مشاهده کرد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با بررسی دلایل خشک شدن مادیها و قناتها، اظهار کرد: یکی از عوامل اصلی، تغییرات قانونی و سیاستگذاری نادرست در حوزه آب است. نخستین گام در این مسیر به قانون ملی شدن آب در ۱۳۴۷ بازمیگردد که هدف آن این بود که کلیه چاههای غیرمجاز بدون پرداخت خسارت مسدود شوند.
  
 او اضافه کرد: در ۱۳۶۱ با تصویب قانون توزیع عادلانه آب، حدود ۱۵۰ هزار چاه غیرمجاز، مجاز اعلام شد. این موضوع سرآغاز تهیشدن آبهای زیرزمینی و فرونشست زمین بود. پس از آن نیز قوانین متعدد دیگری مانند قانون بهینهسازی مصرف آب کشاورزی، طرح توبا و قانون تعیین تکلیف چاههای فاقد پروانه عملاً موجب افزایش برداشت آب و گسترش باغات در بالادست زایندهرود شد.
نادی بیان کرد: نتیجه اجرای این سیاستها آن شد که آب محدود موجود دیگر به پاییندست نرسید، سفرههای زیرزمینی تغذیه نشدند و افت شدید سطح آب زیرزمینی به وقوع پیوست و فرونشست اتفاق افتاد.
وی با اشاره به اثرات این وضعیت بر اصفهان گفت: در برخی مناطق شمال شهر، میزان فرونشست بیش از پنج سانتیمتر در سال است و در بعضی نقاط حتی تا ۱۲ سانتیمتر میرسد. این میزان فرونشست تهدیدی جدی برای بناهای تاریخی و زیرساختهای شهری است.
حشمتالله انتخابی، پژوهشگر محیطزیست در سخنانی با اشاره به اهمیت تاریخی، زیستی و فرهنگی زایندهرود، اظهار کرد: اگر ما به گذشتههای دور این رود بازگردیم، درمییابیم که زایندهرود نه تنها یک رودخانه، بلکه رگ حیات تمدنی و فرهنگی مرکز ایران است.
وی با بیان اینکه پژوهشهای دیرینهشناسی و زمینشناسی نشان میدهد که حدود ۱۸ تا ۱۲ هزار سال پیش، در پایان آخرین عصر یخبندان، محدوده فعلی تالاب گاوخونی تا سیرجان زیر پوشش آب بوده است، افزود: در آن زمان زایندهرود تا حوالی آتشگاه اصفهان امتداد داشته و در تراز ۱۵۷۰ متری، یعنی حدود ۱۲۰ متر بالاتر از تالاب فعلی، بخشهای وسیعی از جنوب و شمال شهر اصفهان را در بر میگرفته است. حدود پنج هزار سال پیش، این سطح آب عقبنشینی کرده و تا محدوده ورزنه رسیده است. هنوز هم در غرب تپههای شنی ورزنه نشانههایی از آن باقی است.
کنشگر و فعال محیط زیستی ادامه داد: واژه «ورزَند» بهمعنای «کنار زند» است و «زَند» نام کهن زایندهرود است؛ از اینرو «ورزند» یعنی شهری در کنار زندهرود. زایندهرود هیچگاه تنها یک خط جریان آب نبوده، بلکه در دلتای خود به شکل پنجهی مرغابی گسترده شده و شبکهای از شاخههای بزرگ و کوچک را پدید آورده که از دل آن ۱۳۰ مادی منشعب شدهاند. این شاخهها هزاران سال، شهر اصفهان را تغذیه کرده و در هر کوی و محله حضور داشتهاند.
انتخابی با اشاره به نقشههای تاریخی شهر اصفهان گفت: محلاتی چون ولدان، آفاران، جوزدان، اشکهان، سنبلان و فلفلان از قدیمیترین آبادیهاییاند که ریشه نامهایشان به پیش از فارسی امروز بازمیگردد.
وی با توصیف زایندهرود به درختی با تنه مرکزی و شاخههای بیشمار افزود: هر برگ این درخت، واحدی از حیات شهر است. شبکه مادیها و جویها همچون رگهای زنده، آب را به خانهها، مدارس، حمامها، مساجد و باغها میرساندند. تا دهه ۴۰ شمسی و پیش از لولهکشی آب شهری، همه خانههای اصفهان از همین مادیها سیراب میشدند.
کنشگر و فعال محیط زیستی خاطرنشان کرد: خطایی که مرتکب شدیم این بود که با غرور ناشی از دانش مدرن، گمان کردیم دیگر به آن نظام سنتی تقسیم آب نیاز نداریم. اما همان ساختار هزارساله بود که اصفهان را به تصویر بهشت در نظر بسیاری از جهانگردان تبدیل کرده بود.
انتخابی تأکید کرد: امروز خشکشدن مادیها و قطع جریان زایندهرود موجب فرونشست شدید زمین، بهویژه در شمال و شمالغرب اصفهان شده است. این فرونشست نهتنها تهدیدی برای شهر، بلکه خطری برای آثار تاریخیِ جهانی اصفهان است. نام ویژهنامهای که امروز در دست داریم، “اصفهان، میراث جهانی” است؛ زیرا اصفهان تنها متعلق به ما نیست، بلکه متعلق به همه ایرانیان و جهانیان است.
وی یادآور شد: در همین سالها، بیش از ۳۱ طرح جدید بارگذاری آب در بالادست ایجاد شده است. اگر این روند ادامه یابد، فاجعه زیستمحیطی و تمدنی در انتظار این سرزمین است.
کنشگر و فعال محیط زیستی در پایان سخنان خود گفت: اصفهان که بر بستر زایندهرود و مادیهایش زاده شده و با جریان حیاتبخش آن بالیده است، تنها با پایداری همین رودخانه پایدار خواهد ماند. زندهبودن زایندهرود، یعنی زندهبودن فرهنگ، اقتصاد و روح اصفهان.
طاهره دادخواه، دندانپزشک و فعال محیط زیست، نیز اظهار کرد: این شهر با تمام آثار تاریخی و فرهنگیاش که حاصل نبوغ و دست هنرمند بشر است، در طول قرون با میراث طبیعی خود، یعنی زایندهرود، در پیوندی همزیستانه زیسته است؛ رودی که به شهر جان بخشید و شهری که فرهنگ و هویت خود را به رود هدیه کرد. اما امروز، با فشاری که بر این رود وارد آمده، صدای ناقوس مرگ شهر به گوش میرسد.
وی افزود: مردم اصفهان که روزگاری در میان باغها و سبزهزارهای پیرامون شهر زندگی میکردند، امروز در برابر فرونشست زمین و خشکی زایندهرود با اندوه میپرسند: چرا به اینجا رسیدیم؟
این دندانپزشک و فعال محیط زیست بیان کرد: بررسیهای انجامشده طی ربع قرن اخیر از خشکی زایندهرود نشان میدهد که اصلیترین عامل در شکلگیری این وضعیت، حکمرانی نادرست آب بوده است.
دادخواه با اشاره به اینکه حکمرانی صحیح آب مستلزم وجود شاخصهایی همچون مشارکت، شفافیت، پاسخگویی، انسجام، عدالت، پایداری و حاکمیت قانون است، تصریح کرد: در حالی که در گذشته نظامنامهای چون طومار شیخ بهایی وجود داشت که همه این مؤلفهها را در خود داشت، امروز شاهد از همگسیختگی و نقض این اصول هستیم.
وی توضیح داد: در نظام سنتی تقسیم آب زایندهرود، مشارکت مردم از طریق طبقات مختلف مانند میرابها، مالکان، قاصدان و مادیسالاران برقرار بود و شفافیت از آنجا ناشی میشد که سهم هر بخش بهصورت مکتوب و دقیق مشخص بود.
این دندانپزشک و فعال محیط زیست گفت: در آن نظام سنتی عدالت در تقسیم آب رعایت میشد؛ وقتی بارشها کمتر میشد، همه به نسبت سهم خود از کاهش بهرهمند میشدند، نه اینکه منطقهای کاملاً محروم شود و منطقهای دیگر همچنان پرآب بماند.
دادخواه ادامه داد: امروز با وجود قوانین متعدد، از قانون ملی شدن آب در ۱۳۴۷ گرفته تا قانون توزیع عادلانه آب، قانون توبا و قانون استانی شدن آب، عملاً شاهد آن هستیم که بسیاری از این قوانین به جای حفظ منابع آبی، موجب تخریب، برداشت بیرویه و ناپایداری زیستبوم شدهاند.
وی اظهار کرد: قانون استانی شدن آب بزرگترین آسیب را به زایندهرود وارد کرد، چراکه مدیریت آب باید در قالب حوزهای و یکپارچه صورت گیرد، نه در چارچوب مرزهای اداری.
این دندانپزشک و فعال محیط زیست از طرحهای عمرانی و کشاورزی در بالادست حوزه زایندهرود، از جمله اجرای طرحهای توبا و فدک، انتقاد کرد و گفت: این طرحها سبب تخریب مراتع ارزشمند و افزایش تبخیر آب در سدها و بندها شدهاند.
دادخواه با اشاره به نابودی باغات میانه حوزه زایندهرود افزود: در دهه ۵۰ سطح باغات استان ۱۰ برابر امروز بود. اکنون با خشکی طولانیمدت رودخانه، آبی به این باغات نمیرسد و درختان بسیاری از بین رفتهاند. برای حفظ اندک فضای سبز باقیمانده نیز از پساب یا آب زیرزمینی استفاده میشود که آن هم کافی نیست و خطر فرونشست زمین را تشدید میکند.
وی در ادامه وضعیت پاییندست حوزه را «فاجعهبار» توصیف کرد و گفت: زمینهای حاصلخیز با خاک درجهیک و محصولات استراتژیک تعطیل شدهاند و جای خود را به باغات کمدوام و پرمصرف دادهاند. زایندهرود که زمانی مظهر پیوند و وحدت مردم بود، امروز به محور اختلاف و چالش اجتماعی تبدیل شده است.
این دندانپزشک و فعال محیط زیست در بخش پایانی سخنانش با اشاره به وضعیت بحرانی تالاب بینالمللی گاوخونی اظهار کرد: تالاب گاوخونی نگینی در دل کویر بود که هزاران سال نقش مهمی در تعادل اقلیمی و پایداری حیات در مرکز ایران ایفا میکرد، اما اکنون بیش از ۹۹ درصد آن خشک شده و به منبع گردوغبارهای سمی تبدیل گشته است. این گردوغبارها نهتنها اصفهان، بلکه سراسر ایران را تهدید میکنند.
دادخواه با هشدار اینکه تداوم این روند میتواند پس از فرونشست زمین، دومین بحران بزرگ زیستمحیطی اصفهان باشد و افزود: اکنون زمان تصمیمهای شجاعانه است. باید آب زایندهرود هرچه سریعتر در بستر خود جاری شود. این یک انتخاب نیست، وظیفهای تاریخی است بر دوش ما برای حفظ جان، فرهنگ و آینده اصفهان.
انتهای پیام
 
                             
                                

نظرات