به گزارش ایسنا، زلاتان ابراهیموویچ، نامی مترادف با شکستناپذیری در زمین فوتبال، در کتاب زندگینامهاش با عنوان «من زلاتان هستم» سختترین ساعتهای زندگیاش را بروز داد؛ زمانی که حتی قدرت و شهرت هم کافی نبودند.
این فوتبالیست به یاد میآورد:
حال مکسی (پسر ایبرا) مساعد نبود. او مدام بالا میآورد. وزنش اضافه نمیشد هیچ بلکه کم هم میشد. ما نمیدانستیم چرا. با خانواده و دوستانم صحبت کردم، همه به من اطمینان دادند که این طبیعی است اما من حس میکردم اینطور نیست.
در حالی که دنیا انتظار داشت زلاتان را در فرم همیشگی و با اعتماد به نفسش ببیند، او برای اولین بار احساس ناتوانی کرد. وقتی فهمید پسرش به جراحی اورژانسی معده نیاز دارد، هر برنامهای، هر جلسهای، هر آرزویی - همه چیز از هم پاشید.
تمام بدنم در اسپاسم بود، در زمین عصبانی و دیوانه می شدم و همه اینها به خاطر مکسی بود. هیچ چیز نمیتوانست او را نجات دهد جز پزشکان.
زلاتان در راهروهای بیمارستان میدود و مدام از فرزندش میپرسد. او پسرش را میبیند - کوچکتر از همیشه، با لولهها و مانیتوری که هر نفس را ثبت میکند. ایبرا اعتراف میکند: «انگار قلبم از سینهام بیرون کشیده شد.»
ماکسی زنده است!
عمل موفقیتآمیز بود. ماکسی زنده است. جای زخم کوچک روی بدنش به عنوان نشانهای از اولین مبارزهاش با زندگی باقی مانده است.
امروز که او را میبینم - سالم، شاد و سرشار از زندگی - میفهمم قدرت واقعی یعنی چه. این قدرت در پول و شهرت نیست.
انتهای پیام


نظرات