به گزارش ایسنا، آبان ماه سال ۱۳۹۸ بوی تعفن و دود غلیظ، نفسسوز و آزاردهنده بود. برای ماهها، ساکنان محلات اطراف دانشگاه علوم پزشکی تهران با پنجرههای بسته و قفل شده زندگی میکردند. منشأ این بوی مشمئزکننده، اما برای بسیاری نامشخص بود تا اینکه بالاخره راز آن فاش شد، دود ناشی از سوزاندن لاشه حیوانات آزمایشگاهی در دانشکده دامپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران. این نقطه آغاز ماجرایی شد که یک مطالبه مردمی و در نهایت، حرکتی علمی به سوی آیندهای اخلاقیتر را به هم پیوند زد.
وقتی محیط زیست وارد میدان شد
در سال ۱۳۹۸، زندگی روزمره ساکنان اطراف دانشکده دامپزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران به شکل تلخی تحت تأثیر بوی سوزاندن لاشه حیوانات قرار گرفت. این فقط یک بوی ساده نبود؛ چرا که که بر کیفیت زندگی، آرامش و سلامت روان مردم این منطقه سایه انداخته بود. به دنبال شکایت برخی از ساکنان حوالی دانشگاه علوم پزشکی تهران از دانشکده دامپزشکی، این مجموعه به دلیل سوزاندن اجساد حیوانات در لاشه سوز دانشکده و انتشار بوی مشمئز کننده، مسعود زندی، رئیس وقت اداره محیط زیست شهر تهران در گفتوگو با ایسنا، قاطعانه از صدور اخطاریه برای دانشکده دامپزشکی خبر داد و گفت: «بهطور قطع محیط زیست تا رفع کامل آلایندگی ناشی از این اقدام پیگیر خواهد بود.»
او تأکید کرد که این مشکل سابقهدار است و پس از پیگیریهای قبلی رفع شده، اما دوباره شعله ور شده است. از سوی دیگر، دانشگاه علوم پزشکی تهران با دفاعی جدی از اقدام خود پا پیش گذاشت.
دفاعیات دانشگاه و یک هشدار عجیب
دکتر فردین عمیدی، مسئول وقت هدایت کننده پروژه سوزاندن حیوانات آزمایشگاهی، نیز در گفتوگویی مفصل با ایسنا، بر استاندارد بودن دستگاه لاشهسوز آمریکایی خریداری شده از سال ۱۳۸۹ تأکید کرد. او توضیح داد که این کوره میتواند ۵۰ کیلو لاشه را در هفته و تنها در نیم ساعت به ۳۰۰ گرم خاکستر تبدیل کند و سازمان محیط زیست نیز استاندارد بودن آن را تأیید کرده است. او با لحنی هشدارآمیز گفت: «اگر اعتراضی در این زمینه وجود دارد ما نیز باید سوزاندن این لاشهها را رها کرده و آنها را در فاضلاب و یا در بستهبندیهایی معمولی و جلوی ساختمان دانشکده قرار دهیم.» گویی تنها دو گزینه وجود داشت: سوزاندن در کوره یا رهاسازی در محیط.
گفتوگوی سه جانبه برای یافتن راهحل
اما این تناقض بود که داستان را پیچیده میکرد. از یک سو محیط زیست شهر تهران از استقرار دستگاه در دانشکده دامپزشکی و صدور اخطاریه برای آن سخن میگفت و از سوی دیگر، مسئولان دانشگاه بر استقرار آن در دانشکده پزشکی و استاندارد بودنش پافشاری میکردند. این گرهی کور، نیاز به یک میانجی داشت.
پیگیری خبرگزاری ایسنا به برگزاری یک نشست سهجانبه انجامید. در یک طرف میز، نمایندگان ساکنان منطقه نشسته بودند که حدود دو سال بود این بوی آزاردهنده را تحمل میکردند. آنها از ارسال نامه به بازرسی وزارت بهداشت و ارجاع همان نامه به خود دانشگاه گفتند و این که ناچار شدهاند موضوع را از طریق محیط زیست و رسانه پیگیری کنند.
در طرف دیگر میز، دکتر عمیدی قرار داشت که با ارائه اسناد، بر استاندارد بودن دستگاه و جهانی بودن این روش پافشاری میکرد. او حتی پیشنهاد داده بود که دانشگاه سه برابر هزینه سالانه سرویس دستگاه (۱۲ میلیون تومان) را به شهرداری بپردازد تا آنها مسئولیت امحای لاشهها را بر عهده بگیرند، اما شهرداری نپذیرفته بود.
و در میانه این میز، کارشناسان سازمان محیط زیست نشسته بودند. آنها اگرچه در بیخطر بودن بوی ناشی از سوزاندن لاشهها (از نظر بیماریزایی) با دانشگاه هم عقیده بودند، اما به صراحت اعلام کردند که این موضوع، دلیلی برای کنار آمدن با بوی نامطبوع نیست. محیط زیست قول داد تا آزمایشهایی برای سنجش بوی خروجی انجام دهد و به طور موقت فعالیت دستگاه را متوقف کرد. پرسش کلیدی که مطرح بود : «آیا در دیگر کشورهای دنیا نیز این اقدام در داخل بافت شهری صورت میگیرد؟»
نتیجه این جلسه، تعیین تکلیف تا هفته بعد از این نشست و بررسی انتقال دستگاه به خارج از بافت مسکونی بود. یک مطالبه مردمی با پیگیری رسانهای، یک دستگاه به ظاهر استاندارد را متوقف کرده بود. اما این پایان داستان نبود؛ بلکه آغاز نگاهی عمیقتر به خود مسئله بود: آیا اساساً این تنها راه است؟
طلوع جنبش جایگزینی؛از رویان تا دانشگاه علم و فرهنگ
این سؤال، اما از مدتها قبلتر ذهن جامعه علمی ایران را به خود مشغول کرده بود. پاسخ امیدوارکننده به آن، ریشه در حرکتی داشت که از چندین سال پیش آغاز شده بود. اولین سمینار «فناوریهای جایگزین حیوانات آزمایشگاهی» در سال ۱۳۹۹ و با همت پژوهشگاه رویان برگزار شد تا برای نخستین بار، گفتوگوی ملی و ساختاریافتهای درباره این ضرورت علمی و اخلاقی کلید بخورد. این حرکت نوپا اما آیندهنگرانه، در سالهای بعد تداوم یافت و با استقبال فزاینده محققان روبهرو شد، به طوری که پنجمین دوره آن در روزهای گذشته با تمرکز بر «هوش مصنوعی و فناوریهای جدید» توسط جهاد دانشگاهی در دانشگاه علم و فرهنگ برگزار شد. این تداوم، نشان میداد که آن بحث داغ رسانهای تنها یک اعتراضی زودگذرنبود، بلکه آبستن تحولی بزرگ در نگرش علمی کشور بود.
علمی که اخلاق را در آغوش میگیرد
دکتر علی منتظری، رئیس جهاد دانشگاهی، در افتتاحیه پنجمین سمینار فناوریهای جایگزین حیوانات آزمایشگاهی، کلام را از جایی آغاز کرد که دغدغه اصلی بود: تقاطع علم، اخلاق و انسانیت. او گفت: هدف ما گفتوگو درباره مسئولیتی بزرگ است. پشت هر عدد و آمار، یک موجود زنده با توانایی احساس درد و رنج وجود دارد.» این سخنان، پاسخی اخلاقی به آن بحث داغ شش سال پیش بود.
دکتر سید ابوالحسن شاهزاده فاضلی، دبیر علمی سمینار، نیز با احترام به گذشته علمی که مدیون مدلهای حیوانی است، بر ضرورت بهروزرسانی ابزارها تأکید کرد: امروز میتوانیم از مدلهایی بهره ببریم که نهتنها دقیقتر و قابلکنترلترند، بلکه ارتباط نزدیکتری با فیزیولوژی انسان دارند.» این سمینار یک اعتراض نبود، بلکه «پیشنهادی مبتنی بر داده، شواهد و نوآوری بود.
راهی به سوی پژوهش سریعتر، ارزانتر و اخلاقیتر
امیر امیرییکتا، دبیر اجرایی سمینار فناوریهای جایگزین حیوانات آزمایشگاهی، نیز در گفتوگو با ایسنا به صراحت به مزایای عملی این تحول اشاره کرد: استفاده از روشهای جایگزین، مدت زمان انجام تحقیقات را کوتاهتر و هزینهها را کاهش میدهد.
وی به روشهایی مانند مدلسازیهای کامپیوتری (in silico)، هوش مصنوعی و استفاده از سلولها اشاره کرد که میتوانند هم از نظر مالی مقرونبهصرفهتر باشند و هم بهرهوری پژوهش را افزایش دهند.
از حل معضل کوتاهمدت تا ارائه راهکار بلندمدت
داستان از آن بوی آزاردهنده در سال ۹۸ آغاز شد. پیگیری ایسنا تنها به توقف موقت یک دستگاه یا انتقال آن از یک محل خلاصه نشد. این پیگیری، زنجیرهای از تفکر را به حرکت درآورد که در نهایت به برگزاری سمیناری در سال ۹۸ با محوریت « فناوریهای جایگزین حیوانات آزمایشگاهی » انجامید.
بحث داغ میان "محیط زیست"، "دانشگاه" و "مردم"، در واقع سطحی از یک مسئله عمیقتر را نشان میداد: تنش میان ضرورت پیشرفت علمی و ملاحظات اخلاقی و زیستمحیطی.
سمینار فناوریهای جایگزین، پاسخی علمی، عملی و اخلاقی به این تنش بود. این سمینار نشان داد که راه سومی هم وجود دارد: راهی که نه دودش آزار مردم را به دنبال دارد، نه وجدان دانشمندان را میآزارد و نه کیفیت علم را قربانی میکند، بلکه با بهرهگیری از هوش مصنوعی و فناوریهای نوین، علم را دقیقتر، سریعتر، ارزانتر و اخلاقیتر میسازد.
این موضوع نشان داد پیگیری یک مشکل محلی و زیستمحیطی، زمانی که با عزم رسانهای همراه شود، میتواند نه تنها به حل آن معضل بینجامد، بلکه جرقهای برای حرکت به سمت تحولاتی بزرگتر در عرصه علم و اخلاق باشد. امروز، آن دودهای آزاردهنده سال ۹۸ به امیدی برای آیندهای تبدیل شده است که در آن، پیشرفت علمی و احترام به حقوق همه موجودات زنده، دو روی یک سکه هستند.
انتهای پیام


نظرات