«تأييد ميكنم كه فعاليت سياسي دانشجويان خيلي پايينتر از حد مطلوب است كه عوارض خود را خواهد داشت».
اين گفتهي دكتر « سعيد سمنانيان » رييس دانشگاه تربيت مدرس تهران است. او دانشگاه را همانند خانوادهاي ميداند كه دانشجو فرزند جوان اين خانواده است و اجازهي اشتباه كردن دارد، لذا معتقد است طرد كردن اين فرزند جوان از دانشگاه صدماتي به آيندهي كشور وارد خواهد كرد.
بهترين دوران شكوفايي علمي را در زمان رياست جمهوري خاتمي ميداند و از اين دوران به عنوان «دوران عزيز انگاشته شدن دانشگاهيان» نام ميبرد.
رييس دانشگاه تربيت مدرس، با داشتن ديدگاههاي سياسي فردي خود تأكيد ميكند كه همواره تلاش كرده تا اجازهي تحقق هرگونه تجمعي را به دانشجويان در چارچوب مشخص بدهد حتي با وجود فشارهايي كه او آنها را عملي خلاف اسلام و مصلحت كشور ميداند و تصريح ميكند كه هيچگاه در طول دوران رياست خود تسليم اين فشارها نشده است.
با دكتر سمنانيان در دفتر كارش در دانشگاه تربيت مدرس، ساعتي به گفتوگو نشستيم كه حاصل آن در پي ميآيد.
ايسنا: رابطهي جامعهي دانشگاهي با جامعهي سياسي و سياست در دورهي آقاي خاتمي را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
سمنانيان: اگر دوران پس از انقلاب اسلامي را به سه دوره تقسيم كنيم، اولي شامل كل دوران پيش از رياست جمهوري آقاي هاشمي است كه مباحث ابتداي انقلاب و جنگ را در بر ميگيرد، دورهي دوم رياست جمهوري آقاي هاشمي كه دوران پس از جنگ و بحث سازندگي اطلاق ميشود، سپس دورهي سوم كه دوران رياست جمهوري آقاي خاتمي كه آمار، اعداد و ارقام و اطلاعات نشاندهندهي آن است كه بهترين دوران آموزش عالي در اين دوران نمود پيدا كرده و چند دليل را براي اين اتفاق ميتوان برشمرد. اول از جمله اينكه در اين دوران فاصلهي خوبي از تلاطمها و بحرانهاي اجتماعي را داشتيم، و به هر حال مباحث فرهنگي، علمي و آكادميك در همهجاي دنيا طبيعتا در تلاطمها امكان رشد پيدا نميكند، تلاطمها جهتگيري مباحث فرهنگي را ميتوانند تغيير دهند اما اعتلا پيدا نميكند. يعني هيچ نقطهاي از دنيا وجود ندارد كه در آن، در ميان يك جنگ عظيم يك جامعه بپردازد به كارهاي علمي سنگين و وسيع، تعداد مقالهها در مجلات خارجي و داخلي بالا برود، تعداد كنفرانسهايش افزايش يابد، بلكه اين جنگ با تأثير گذاشتن بر عزم جامعه، جهتگيري صحيحتري را به مباحث علمي و فرهنگي كشور ميدهد كه پس از جنگ، با اين جهتگيريهاي صحيحتر به ساختن و توسعه، ميتوان پرداخت.
زمان آقاي هاشمي، ابتداي پس از جنگ بود و عوارض و علائم جنگ مشهودتر بود، تلاش ايشان براي سازندگي و شكلدهي زيرساختهاي كشور بود كه دستاوردهاي خوبي داشت، اما در اين 8 سال، تخمي كاشته شد كه هواي مطلوب، آب خوب و خاك مناسب زمان آقاي خاتمي موجب شكوفايي آن بذر كاشته شده بود، البته نميتوان گفت كه پيش از آن هيچ اتفاقي نيافتاد و كاشتن صرفا زمان آقاي خاتمي رخ داد، نه! شكوفايي در آن بستر مناسب، خيلي جلوهگر شد.
يكي از مهمترين مباحث رخداده در آموزش عالي پس از انقلاب دورههاي تحصيلات تكميلي است. اين مبحث و اين تغييرات سياستگذاري كه پس از انقلاب رخ داد، در دوران آقاي خاتمي ميوهي آن در سطح وسيع حاصل شده و ساختار آموزش عالي را متفاوت كرد. با توجه به اينكه آموزش عالي يكي از وابستهترين بخشهاي پيش از انقلاب بود، در حال حاضر گامهاي بسيار خوبي را در جهت خوداتكايي برداشتيم و سرعت حركت آن در اين بخش نسبت به ساير كشورها بالاست، عالمان جامعه و دانشگاهيان در زمان آقاي خاتمي، عزيز و پرارزش انگاشته شدند، در حالي كه بيمهريهايي هم از زوايايي نسبت به آنها انجام شد، اما از سوي آقاي خاتمي و وزراي مربوطه، عنايت ويژهاي به اين بخش شد كه بهرهاش را مردم ايران و جواناني كه در اين رابطه تربيت شدند، بردند.
با توجه به اينكه پيش از آقاي خاتمي تعداد دانشجويان حدود 800 هزار نفر بود اما در حال حاضر كه آقاي خاتمي دولت را تحويل دكتر احمدينژاد داد، حدود 2.3 ميليون دانشجو داريم، همچنين از نظر كيفيت و كميت قابل مقايسه با قبل نيست و اميدواريم كه دولت آينده اين دستاوردها را بشناسد، قدر آنها را بداند و اين راه پيمودهشده را پيگيري كرده و اعتلاء ببخشد.
ايسنا: چرا اظهارات آقاي دكتر آقاجري كه استاد دانشگاه است در سال 1381 خبرساز شد؟ واكنشهاي نسبت به آن را چگونه ارزيابي ميكنيد و همچنين اين مسأله چه تأثيري بر دانشگاه داشت؟
سمنانيان: صحبتهاي آقاي دكتر آقاجري ربطي به دانشگاهي بودن ايشان ندارد، ايشان فعال سياسي و چهرهي سياسي است، كه در زمان دانشجويي و بعد از قبل از انقلاب و پس از آن، فرد دلسوز و علاقمندي به سرنوشت كشور بوده و فعاليت داشته است. متأسفانه به نظر ميرسد ديدگاهي در كشور ما وجود دارد كه رشد و نمود خود را در حركتهاي افراطي تند و يك سيستم و حكومت بسته با بگير و ببندهاي زياد ميداند و اصلا نگرشش به يك حكومت بدينگونه است و اين نگرش را در چارچوبهاي برداشت خود از اسلام هم تئوريزه و ترويج ميكند كه پيروزي و پيشرفتش بر پايه و ستون ترس نهفته شده است. بينشي هم نسبت به اسلام دارند كه مطمئنا با اسلام ناب محمدي فاصلهي بسيار زيادي دارد و متأسفانه اين ديدگاه در آن مقطع توانست نگرش خود را عملي كند كه يك سخنراني معمولي در گوشهاي از كشور با شنوندگاني بسيار محدود، تبديل شد به يك بحران ملي و فراملي، و به چهره و منش نظام جمهوري اسلامي صدماتي وارد كرد، در حالي كه نه ارزش آن را داشت و نه بايد اينگونه باشد. من اميدوارم آقايان تجربه هرچند سنگين را از اين بحث كسب كرده باشند و در آينده شاهد اينگونه اقدامات و موضعگيريهايي نباشيم.
ايسنا: به نظر شما اين قضيه چه تأثيري بر دانشگاه داشت؟
سمنانيان: ببنيد! دانشگاه يك نهاد فرهنگي است، نهادهاي فرهنگي بسيار مؤثر اما از طرف ديگر تا حدودي شكننده هستند، يعني با يك شيء ارزشمند نميتوان خشن برخورد كرد؛ با نهاد دانشگاه، با دانشگاهي، با عالم، با درس، با كتاب، خشن و نظامي نميشود برخورد كرد. كدام حكومت نظامي خشن را در طول تاريخ ميبينيم كه از نظر علمي رشد زيادي كرده باشد؟ با نگاهي به تاريخ اسلام، متوجه ميشويم كه زمانهايي كه حكومت معتدل و معقولتر شده رشد و شكوفايي پيدا كرده و زمانهايي كه حكومتها، افراطي و خشن شدند، در محاق، در پستوها و صندوقخانهها رفتند، فرصت رشد و شكوفايي از مردم گرفته شد. اي كاش ميشد اين مباحث را با عدد و رقم اندازهگيري كرد و ميتوانستيم بگوييم كه آسيب به دانشگاه و دانشگاهيان و ديدگاه جواناني كه بايد آيندهساز مملكت باشند در اين حد و درجه از آسيب بود.
مباحث كيفي را كمتر ميتوان اندازهگيري كرد، غيرممكن نيست اما بسيار دشوار است، ولي به هر حال براي هيچ حكومتي معقول نيست كه عالمان، دانشگاهيان و نخبگان خود را از خود براند و مخالفت كند، تمام هم حكومتها اين است كه عالمان و دانشمندان را در جهت اهداف حكومت و در راستاي خدمت به مردم فعال كنند و از آنها كمك بگيرند.
ايسنا: به نظر شما مهمترين نياز براي فراهم كردن فضاي فعاليت سياسي در دانشگاه چيست؟
سمنانيان: فضاي سياسي هنگامي نزج ميگيرد و اجازهي شكوفايي پيدا ميكند كه نوع برخورد با آن برخوردي معقول، چارچوبدار و صحيح باشد. ما تجربهي تاريخي نامناسبي در دوران سلطنتي داريم كه اين تجارب و ديدگاهها متأسفانه همچنان در جهان سوم وجود دارد و رخت برنبسته است. اگر ما معتقديم در نظام جمهوري اسلامي ايران طرحي نو دربياندازيم، همانگونه كه هميشه بزرگان و مسؤولان در نظام ذكر كردند، در بحث فعاليتهاي سياسي هم اينگونه است، اين فعاليتها به خويشتنداري و روح بلند نياز دارد، چراكه معني فعاليت سياسي اين است كه احزاب و گروهها، حكومت را نقد كرده و زواياي مختلف آن از جمله سياست داخلي و خارجي، سياست اقتصادي و فرهنگي آن را، نقد كنند اگر اين پذيرفته شده و به عنوان يك خط قرمز محسوب نشد ميبينم فعاليت سياسي محصولات خود را خواهد داشت. گا اول در اين زمينه، پذيرفتن اين است كه حكومت قبول كند كه اگر فردي، گروهي يا حزبي، اعمال حكومت را نقد كند ايرادي ندارد.
همان طور كه گفتم اگر اين نقد پذيري معمول شود، خيلي كماهميتتر از شرايط موجود خواهد شد، يعني گاهي بحثي دهن به دهن و وب به وب! نقل ميشود، اما وقتي طبيعي باشد به صورت پديدهي عجيبي رايج نميشود، همگان در روزنامه و اينترنت ميخوانند يا از راديو ميشنوند كه اين اثرات مثبت خود را خواهد داشت، اين يك چالش بزرگي است در برابر تمام نظامهاي جهان سومي از جمله ما و معتقديم كه ظرفيت ايدئولوژي نظام ما، اجازهي اين كار را ميدهد، مهم اين است كه ببينيم ظرفيت مديران نظام اجازهي اين كار را ميدهد يا خير؟
ايسنا: در واقع معتقديد كه فضاي سياسي به ظرفيت مديران و مسؤولان نظام بستگي دارد؟
سمنانيان: باور من بر اين است كه در سطوح مختلف مديريتي، نحوهي رويارويي با نقد متفاوت است. مثلا در يك كارخانه، كارگران اجازهي كوچكترين نقد را نسبت به عملكرد مدير آن كارخانه ندارند! در حالي كه در يك وزارتخانه مانند صدا و سيما و روزنامهها، اعضاي آن اجازهي نقد را دارند، با ايمني خاطر عملكرد وزير و معاونان او و مديران بالاي وزارتخانه را نقد ميكنند، بنابراين تفاوت ديدگاهي مشاهد ميشود، وزير ميپذيرد، چون اعتماد به نفس و تجربه دارد، او ميخندد و اينگونه ادامه ميدهد، زيرا معتقد است كه با اين نسيم، بر دامن كبريايي منطقهي استحفاظياش گردي نمينشيند، اما آن مدير كارخانه به خاطر ضعف نفسي كه دارد، نقد را برنميتابد و هركسي هم متأسفانه ديدگاههاي خود را تئوريزه ميكند، هم آن مديري كه مخالف را سركوب ميكند اين قضيه را در حكومت اسلامي با ديدگاههاي اسلامي تئوريزه ميكند و هم وزيري كه نقد را ميپذيرد، آن را تئوريزه ميكند.
ايسنا: آقاي دكتر! شما در گفتههاي خود به مسألهي تجربه اشاره كرديد، با توجه به احتمال به كارگرفتن مديران جوان در دولت جديد، فضاي نقد را در آينده چگونه ميبينيد؟
سمنانيان(با كمي درنگ پاسخ ميدهد): فضاي نقدپذيري به سن و سال مشخصي برنميگردد، بلكه بستگي به نگرش او دارد، فرد ميتواند مدير جواني باشد با تحمل بالا، ميتواند مدير جواني باشد كه كوچكترين مخالفتي را برنتابد، همين طور در سنين بالاتر؛ البته افرادي هم هستند با تجربهي اجرايي بالا، اما با كوچكترين نقدي، بلافاصله نگران ميشوند، پس برميگردد به آن ديدگاه و جهانبيني كه فرد دارد، مسلما جوانگرايي در نظام امري مطلوب است، البته بايد دقت كرد كه اگر تماما خود را از تجارب پيشنيان محروم كنند، مطمئنا شاهد افت جدي در مديريت كشور خواهيم بود. ما بايد كادرسازي و جوانگرايي را به عنوان يك كار مستمر در نظر بگيريم، يعني اگر تمام افراد باتجربه و با سن و سال را بخواهيم از سيستم حذف كرده و سيستم كاملا جواني را ارائه دهيم آن سيستم ضربه خواهد خورد، اما اگر به طور مستمر و هميشگي جوانان در كنار افراد با تجربه كسب تجربه كنند و جايگزيني به طور معقول انجام شود اين سيستم، سيستمي پوياست و در واقع هيچكدام از كشورهاي دنيا به ويژه كشورهاي غربي كه در آنها جوانگرايي خيلي رايج است خودشان را از تجارب گذشته محروم نميكنند، در كنار افراد باتجربه، عمل ميكنند.
معمولا افراد با تجربهتر اعتماد به نفس بيشتري دارند و راحتتر ميتوانند نقد را تحمل كنند، اما خلاف اين بحث را هم داريم.
ايسنا: پس آيا فضاي نقد در آينده قابل پيشبيني خواهد بود يا خير؟
سمنانيان: ميتواند دولت جواني سر كار بيايد كه خيلي تحمل بالايي داشته باشد، مهم اين است كه نظريهپردازان اين دولت چگونه جهت دهند.
ببينيد! هرحكومت و دولتي نظريهپردازان و تصميمسازان كلاني دارد، تصميمهاي جزء و خرد ذيل تصميمهاي كلان قرار ميگيرند، اگر نظريهپردازان كلان اين دولت افرادي باشند با تحمل بالا، وزرا هم به تبعيت از آنها همين منش را در سطح كلان پي خواهند گرفت اما چنانچه افرادي باشند كه اسلام را حكومتي بر مبناي ترس و رعب و نظاميگري بدانند طبعا اثر نامطلوب خود را بر كارگزاران نظام خواهد داشت.
ايسنا: نقش دانشگاه در انتخابات اخير را چگونه ارزيابي ميكنيد؟ به نظر شما چرا جامعهي دانشگاهي از خواست اكثريت مردم فاصله گرفت؟
سمنانيان: بخشي از دانشگاهيان پيش از انتخابات فعال برخورد نكردند كه گمان ميكنم عكسالعمل برخوردهاي نامطلوبي است كه از بخشي از نظام ديدند، در حال حاضر بايد گفت دانشگاهيان همانند ديگر اقشار تحصيلكرده و اهل فكر جامعه، در يك شرايط صبر به سر ميبرند، ممكن است همگي پيشبينيهاي خود را داشته باشند اما خيلي پيشبينيها مطرح نميشود، همه با اميد به بهتر شدن شرايط در حال صبر هستند، اما هيچ فرد علاقهمند به سرنوشت مردم وجود ندارد كه اميد شكست دولت جديد را داشته باشد، نه! بلكه همه دعا ميكنند و اميدوارند كه دولت جديد موفق شود و بتواند به اين مردم كه استحقاق مردم را دارند خدمت كند. اما اين كه در عمل چه رخ خواهد داد بايد صبر كرد و ديد، هنوز زود است براي ورود به بحث و تصميمگيري.
ايسنا: به نظر شما در اين انتخابات اخير دانشگاه تا چه حدي مؤثر واقع شد؟
سمنانيان: به نظرم خيلي مؤثر نبود، من به دانشگاه و دانشگاهيان در انتخابات اخير نقش برجستهاي را اختصاص نميدهم و معتقدم خيلي مؤثر نبودند.
ادامه دارد...
نظرات