روزنامه زوددويچه سايتونگ در سر مقاله به قلم توماس شميتس نوشت: ايهود المرت، نخست وزير اسراييل براي دومينبار در دوران زمامداري خود فرمان جنگ را صادر كرده است، اين بار عليه حماس در نوار غزه بعيد نيست كه اسراييل براي بار دوم بازنده اين جنگ شود.
به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين روزنامه آلماني در سرمقاله خود با عنوان "ايمان غلط اسراييل" نوشت: در لشگركشي 33 روزه به لبنان 1300 لبناني و حدود 160 اسراييلي كشته شدند. اما اين حمله به جز صدور يك قطعنامه بيفايده سازمان ملل هيچ نتيجه ديگري نداشت. حزب الله كه از سوي ايران پشتيباني ميشود، زرادخانهي خود را دوباره پر كرده، جان پناههاي زير زميني را از نو ساخته و نسل تازهاي از رزمندگان را تربيت كرده است. چيزي نمانده است كه اين گروه باز هم با موشكهاي برد نزديك ميان برد خود اسراييل را مورد حمله قرار دهد.
اسراييل گر چه در جنگ عليه حزب الله در تابستان 2006 به هدفهاي اعلام شده خود كه متلاشي كردن شبه نظاميان شيعه بود، دست نيافت، باز حملهي ديگري را آغاز كرده اين بار به بمباران نوار غزه پرداخته است. عمليات غافلگير كنندهي «سرب مذاب» در حالي كه كودكان در مدرسه، زنان در بازار و پليسهاي حماس در يك رژهي دفاعي شركت جسته بودند، روز شنبه در روز روشن آغاز شد و از زمان جنگ شش روزه 1967 تا كنون، بيشترين تعداد قرباني را در يك روز به جاي گذاشت.
ارتش نيرومند اسراييل ميخواهد حماس را به وحشت اندازد، اما چريكهاي غزه از مرگ باك ندارند. اكنون به جز باراني از موشك كه از غزه جاري ميشود حملات تروريستي انتحاري هم دوباره اسراييل را تهديد ميكنند. اما اين واقعيتها در استراتژي همهي دولتهاي اسراييل تا به امروز تغييري ايجاد نكردهاند؛ در اين كه به خشونت گروههاي ترور فلسطيني با خشونت پاسخ دهند.
ايمان اسراييل به ارتش خدشهناپذير است و به ميان تمام اقشار جامعه رخنه كرده است. آن چه را كه سياست از عهدهاش بر نميآيد، بايد ارتش سامان دهد، اما حملات تلافي جويانهي اسراييل تنها آشوب به پا ميكنند. ممكن است يك انتفاضه سوم آغاز شود. بمباران روز شنبهي اسراييل در ضمن نشاني از درماندگي اسراييل هم بود، فلسطينيها از هنگام خرج شهركنشينهاي اسراييلي از غزه در اوت 2005 تا كنون بيش از 7000 موشك و خمپاره به سمت اسراييل پرتاب كردهاند.
ارتش هر بار با حملات گسترده نظامي به اين عمليات پاسخ داده و اين خطهي كوچك را كه 5/1 ميليون فلسطيني به صورت متراكم در آن زندگي ميكنند، كاملا تحت محاصره درآورده و ارتباط آن را با خارج قطع كرده است. درست به همين دليل هم موشكها و نارنجكهاي حماس به سمت اسراييل پرتاب ميشوند. در واقع عمليات نظامي اسراييل براي حماس كه در سال 1987 بنيانگذاري شد، به چشمهي آب حيات بدل شدند. عمليات ارتش اسراييل به حماس موجوديت ميبخشند. در اين جا معادله خيلي ساده است: اگر صلح و رفاه در نوار غزه وجود داشت، حماس قدرت نميگرفت...
اما اكنون خطر بيثباتي منطقه را تهديد ميكند. تصاوير بمبارانهاي اسراييل جهان عرب را برآشفته خواهند كرد. از هم اكنون صداي اعتراض فلسطينيان خشمگين در اردوگاههاي آوارگان در لبنان، سوريه و اردن بلند شده است. مصر در اين جا نقشي كليدي ايفا ميكند كه تا كنون به عنوان واسطه ميان حماس و اسراييل عمل ميكرد. مادامي كه دولت آمريكا به عنوان عنصر تنشزا وجود ندارد، كشورهاي عرب ناگزيرند حماس و سازمان الفتح را با يكديگر آشتي بدهند. اميد به دستيابي به يك راه حل صلحآميز هم در همين جاست. حماس را بايد در فرآيند صلح وارد و به او وظايف دولتي تفويض كرد.
انتهاي پيام
نظرات