اشاره:
آنچه كه در پي ميآيد حاصل پژوهشي است كه توسط دكتر احمد محبي آشتياني در كميتهي مولفههاي اصلي آموزش و پرورش طرح تدوين سند ملي آموزش و پرورش انجام گرفته است.
سرويس مسائل راهبردي خبرگزاري دانشجويان ايران به دنبال بررسي موضوع تحول و نوسازي نظام آموزشي کشور، جهت تسهيل دسترسي خبرنگاران و سياستپژوهان حوزهي آموزش و پرورش خلاصهي اين پژوهش را منتشر ميكند.
*********
بررسي وضع مطلوب و موجود عملكرد يادگيري در نظام استعدادهاي درخشان
و تبيين آن با توجه به عوامل دروندادي و فرايندي
مقدمه:
هيچ کشوري در دنيا وجود ندارد که به بقا و قدرت خود در کنار ديگر کشورها بينديشد و از وجوب پيشرفت علمي و تکنولوژيکي خود در آينده غفلت ورزد؛ و هيچ پيشرفتي در اين زمينهها صورت نميبندد، مگر با اتکا بر سرمايههاي ذهني و هوشي. تلاش بيوقفه و پررقابت کشورهاي صنعتي براي جذب، نگهداري و به کارگيري نخبگان سراسر جهان در دانشگاهها، آزمايشگاهها و مراکز توليدي و صنعتيِ خود؛ شاهد روشني بر اهميت اين موضوع است.
توجه خاص به استعدادهاي درخشان به صورت تأسيس مدارس خاص براي تيزهوشان به طور متمرکز و به عنوان يکي از سازمانهاي تحت مديريت وزارت آموزش و پرورش و فراگير در سطح کل کشور؛ بيستمين سال خود (تاريخ انجام پژوهش،1386) را ميگذراند. وضعيت اقتصادي آموزش و پرورشِ کشور، جمعيت کثير دانشآموزي، رشد گستردهي مدارس غيرانتفاعي در سالهاي اخير و فقدان امکان تحصيل اقشار با درآمد متوسط در اين مدارس، از سويي؛ و توجه همه جانبه به لزوم پيشرفت علمي و تکنولوژيکي در کشور از سوي ديگر، موجب شده است تا شيوهي "جداسازي" از ميان امکانات خاص ديگر که به طور معمول در اختيار دانشآموزان مستعد قرار ميگيرد انتخاب شود؛ بدون آن که محدوديتي براي ساير اين امکانات و تسهيلات ايجاد شود.
در تحقيق حاضر سعي برآن بوده تا در حد امکاناتي که در اختيار پژوهشگران قرار داشته است، اطلاعات مقدماتي لازم براي ايجاد امکان برنامهريزي استراتژيک فراهم آيد.
اين اطلاعات طي فصول متعددي گردآوري شدهاند که اهم آنها عبارتند از:
زمينه فرهنگي نخبه پروري در تاريخ آموزش و پرورش ايران،
تعريف و ماهيت تيزهوشي از نظر روانشناسي مدرن،
شيوههاي متنوع آموزش و پرورش تيزهوشان و امکانات خاصي که به طور معمول در اختيار اين دسته از دانشآموزان قرار ميگيرد،
مطالعه تطبيقي در مورد آموزش و پرورش تيزهوشان در جهان.
وضعيت موجود پرورش استعدادهاي درخشان، تحليل عوامل اثرگذار بيروني اجمالاً و نقاط قوت و ضعف طي يک فهرست با توضيحات وافي، و در پايان نتيجه گيري بقيه مباحث اين تحقيق را تشکيل ميدهند.
اهداف پژوهش:
از جمعيت دانشآموزي فعلي کشور چنين بر ميآيد که در سال 1406 در ايران حدود يکصد هزار تيزهوش در سطح بسيار عالي در سنين بين 28 تا 40 ساله خواهيم داشت که هماينک در اختيار و تحت تربيت و تعليمِ وزارت آموزش و پرورش هستند. توجه به آموزش اين سرمايه عظيم کافي است تا کشور ايران جايگاه واقعي خود را در جهان به دست آورد.
با نظر به چالشهاي موجود در کشور در زمينه آموزش تيزهوشان سعي شده است تا با نگاهي عمقي و ريشهاي به مسائلي چون عدالت آموزشي، مهاجرت تحصيلکردگان، مدارس غيرانتفاعي و امکان برخورداري اقشار متمکن از امکانات آموزشي بهتر، جمعيت کثير دانشآموزي، و وضعيت کلي گزينش و تحصيل در سطح آموزش عالي؛ بهترين راه براي بهره برداري از اين گنجينه بي بديل کشور و به فعليت رسانيدن اين نيروي عظيم بالقوه به دست آيد.
شيوههاي گرداوري اطلاعات و تحقيق:
متأسفانه در روند اين تحقيق امکان تحقيقهاي مِيداني که براي به دست آوردن اطلاعات و مقايسه و استنتاج علمي عملکرد يادگيري ضروري هستند، موجود نبود و پژوهشگران در اين طرح به اطلاعات موجود اکتفا نمودهاند. تنها راه براي استنتاج نتايج مورد نظر مقايسه موفقيت دانشآموزان در مناطقي معدود بعد و قبل از ايجاد امکانات خاص براي تيزهوشان، آن نيز در سطح موفقيتهاي رسمي بود که سعي شده تا از اين اطلاعات به بهترين وجه استفاده شود.
در بحثهاي تئوريک علمي، پس از منبعيابي و گزينش از ميان منابع داخلي و خارجي، با اتکا به تجربه و دانش متخصصين به تحليل و استنتاج پرداخته شده است. در مورد منابع موجود فارسي سعي شده است تا هيچ منبع فارسي از نظر محققين دور نماند. در موارد ديگر، اطلاعات خامي که به صورت اسناد اداري وجود د اشتهاند، پردازش و تحليل شدهاند. منابع فارسي موجود در مورد ماهيت تيزهوشي و تعاريف آن و شيوههاي متنوع آموزش تيزهوشان و امکانات خاصي که ممکن است در اختيار آنان قرار گيرد، در سطحي بود که نيازهاي اين تحقيق را مرتفع نمايد؛ مگر در مواردي خاص که خلاء موجود با مراجعه به کتب و مقالات به زبان انگليسي مرتفع گرديد.
در موارد بسياري در اين پژوهش سعي شده است تا با مصاحبه و نظر خواهي از مجربين و صاحبنظران، خلل موجود در عدم امکان مطالعات ميداني، جبران شود. در اين مورد محققين، از مصاحبه رئيس سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، فارغالتحصيلان سازمان، و مديران مراکز آموزشي اين سازمان برخوردار بودهاند. لازم به ذکر است که اين قسمت از اطلاعات که در گفتوگوهاي شفاهي استحصال شده است، منبعي ارزشمند و قابل اعتماد را تشکيل ميدهد.
پژوهشگران اين تحقيق وجوب جمع آوري اين اطلاعات را که در کمال تاسف به صورت مکتوب در نيامدهاند را، خاطرنشان ميکنند. رجوع به تنها نشريه تخصصي کشور در زمينه استعدادهاي درخشان نشان ميدهد که خلاء موجود در اين زمينه بسيار زياد است و جا براي تحقيقات ميداني در همه عناوين اين تحقيق، بدون استثنا همچنان باز است.
وضع مطلوب نظام آموزش استعدادهاي درخشان:
وضع مطلوب آموزش تيزهوشان هنگامي به درستي و کمال تعريف خواهد شد که جامعه بيست سال آينده به نحوي دقيق تعريف شود، نيازهاي آن تعيين و تخصصهاي لازم و نيروي فکري که برآورده کننده نيازهاي آن جامعه است، مشخص گردد. به اين ترتيب ميتوان به دقت روشن کرد که چه آموزشهايي بايد به نيروهاي فکري آينده داده شود. دقت در اين امر کمال اهميت را دارد و حتي در گزينش امروز نيز مؤثر خواهد بود. با اين وجود، کميِ اطلاعات ما از آينده، و در دست نبودن اهداف استراتژيک کشور، مانع ترسيم اجمالي از کيفيت آموزش تيزهوشان در آينده نخواهد بود.
در ترسيم اجمالي که در اين تحقيق نسبت به وضع مطلوب آموزش استعدادهاي درخشان در ايران انجام شده، سعي شده تا با در نظر داشتن وضعيت اقتصادي و زمينههاي فرهنگي کشور از واقعيت دور نشده و ميان "وضع ايده آل" و "وضع مطلوب" تفکيک لازم به عمل آيد. به اين منظور چالشهاي اصلي آموزش تيزهوشان در کشور مد نظر قرار گرفته است تا هنگام مطالعهي مقايسهاي، تحت تاثير مسايل و معضلات "ديگران" قرار نگيريم، و انرژي و توان خود را مصروف مسايل واقعي کشور کنيم.
اين چالشها عبارتند از:
1. عدالت آموزشي و توجه خاص به تيزهوشان
در واقع هنگامي که طرحي با عنوان "بررسي کمي و کيفي وضع موجود و مطلوب عملکرد يادگيري دروندادها و فرايندهاي يادگيري در نظام آموزش و پرورش استعدادهاي درخشان " براي تحقيق پيشنهاد ميشود، ظاهراً لزوم وجود آموزش و پرورش استعدادهاي درخشان مفروض گرفته شده است. در حقيقت حکم به لزوم وجود يا عدم وجود نظام پرورش استعدادهاي درخشان به طور خاص بر عهده کميتههاي ديگر نهاده شده است و از عهده محققين اين طرح خارج است؛ با اين وجود ضمن اين تحقيق در اينباره نيز در موارد ضروري بحث شده است.
در اين مورد گذشته از لزوم تعريف عدالت و تفكيك آن از مساوات لازم است تعريف هوش و تيزهوشي در روانشناسي مدرن و تفكيك آن از مفهوم ”عقل“ در فرهنگ اسلامي ـ ايراني بهطور دقيق بيان شود. همچنين به اين سؤال پاسخ داده شود كه آيا هزينهي بيشتر براي آموختنِ آنچه آمادگي آموختن در يك شخص بيشتر است به منظور بازدهي بيشتر او به اجتماعِ فردا، به معناي نفي عدالت هست يا خير. مقدمات لازم براي اين بحث در اين تحقيق به اجمال و در حد بضاعت پژوهشگران، بررسي شده است.
2. مناسب ترين شيوه از ميان شيوههاي آموزشيِ معمول، براي آموزش تيزهوشان در وضعيت فعلي كشور
3. تخصصهاي ارجح براي تشويق تيزهوشان به كسب آنها
در اين مورد خصوصا تخصصهاي حوزهي علوم انساني در سالهاي اخير مورد نظر بوده است.
4. تربيت فرهنگي استعدادهاي درخشان و مسأله مهاجرت نخبگان
مسأله مهاجرت نخبگان و ارتباط آن با مسائل تربيتي و فرهنگي، مسألهاي است كه سالهاست حول آن در كشور بحث ميشود. حل اين معضل مسألهاي است چند وجهي که در اندازهي اين تحقيق نيست، اما در اين تحقيق به برخي از نكات مربوط به آن، كه به نظر كليدي ميآيد، اشاره شده است.
در نظر داشتن اين مسايل پژوهشگران را واداشت تا فصولي را با عنوان فصول تمهيدي در اين فصل (واقع در متن كامل پژوهش) بگنجانند.
فصلي کوتاه دربارهي زمينهي فرهنگي کل آموزش و پرورش در ايران و وضعيت نخبگان در اين زمينهي فرهنگي و نشان دادن اين که اعتقادات مذهبي و باورهاي ديني در ايران، که يک جامعهي مذهبي است و اعتقادات مذهبي همواره در آن در همهي شئونات اجتماعي مؤثر بوده است، نقشي اساسي در آموزش تيزهوشان دارد و تبيين اين موضوع از اهميت برخوردار است.
نگارندگان سعي کردهاند در اينباره از حد اطلاعات و تخصص خود خارج نشوند و از آنجا که بحث دقيق در اين مورد بر عهدهي متخصصين مربوطه در کميتههاي تحقيقي ديگر است، به اختصار اکتفا کردهاند.
بخش ديگري از اين تحقيق (واقع در فصل دوم متن كامل پژوهش) مربوط به مباني تئوريک تيزهوشي، تعريف تيزهوش، انواع تيزهوشي، انواع نظريهها درباره هوش و تيزهوشي، خصوصيات رواني تيزهوشان، روانشناسي شخصيت تيزهوش، خصوصاً با تاکيد بر شخصيت خلاق است.
اهميت شناخت ماهيت هوش و تيزهوشي و خصوصيات تيزهوشي از آن جهت مهم است که محيط ، و تعامل مناسب با تيزهوشي بدون شناخت از اين مقوله ناممکن است و به اين ترتيب شناخت تيزهوشي مستقيماً به وضعيت مطلوب آموزش تيزهوشان مربوط ميشود. نخبگيهاي خاص، که از جمله مهمترين آنها خلاقيت و رهبري هستند به دو جهت خاص مورد بررسي بيشتر قرار گرفته شدهاند؛ خلاقيت به دليل نزديکي فرهنگ مردم ما با خصوصيات خلقي و شخصيتي مناسب با خلاقيت، و رهبري به دليل اهميت آن و غفلت موجود در اين باره؛ گذشته از اين که نيازهاي کشور در بسياري از موارد به اين دو نوع تيزهوشي باز مي-گردد.
انواع خدمات آموزشي قابل ارائه به تيزهوشان نيز قسمت عمده¬اي از تلاش پژوهشگران اين تحقيق را به خود اختصاص داده است. سه شيوه کلاسيک مرسوم يعني غني سازي، ادغام و تفکيک به عنوان سه راه مهم براي آموزش تيزهوشان با توجه به تجربه¬هاي علمي و عملي ديگر کشورها و ملزومات و آسيب شناسي هر يک مورد بررسي کاملاً دقيق قرار گرفته.
پرورش و تربيت تيزهوشان در جنبههاي غيرمذهبي نيز مطلبي است که کمتر از آن صحبت و به آن پرداخته شده و زير سايه توجه به آموزشِ علمي فراموش شده است. مباحثي چون رفتار کار گروهي، تواناييهاي کلامي، توانايي ايجاد ارتباط اجتماعي، تقويت خودباوري، همراهي با جمع و امثال آن مطلبي نيست که فقط جامعه تيزهوشان ما به آن نياز داشته باشد و ابتلاء به نارساييهاي رفتاري در زمينههاي مذکور در ميان روانشناسان تيزهوش در سراسر جهان مورد توجه و تحقيق بوده است. در اين فصل (واقع در متن كامل پژوهش) چندين الگوي مختلف که از جانب روانشناسان مختلف غربي ارائه شده، معرفي شده است. نگارندگان به لزوم بررسي دقيق راجع به اين الگوها و به دست آوردن الگوهاي متناسب با فرهنگ دانشآموزان ايراني تأکيد ميورزند و لزوم تحقيقات گستردهتر را خاطرنشان ميکنند.
مطالعه تطبيقي:
بخش عمدهاي از اين تحقيق در فصل مربوط به "وضعيت مطلوب" نظام آموزش استعدادهاي درخشان ( واقع درمتن كامل پژوهش) به مطالعهي وضعيت کشورهاي ديگر در زمينه آموزش استعدادهاي درخشان اختصاص يافته است.
در مجموع آموزش تيزهوشان در بيست و پنج کشور در دو قسمت مورد بررسي قرار گرفته است.
- در قسمت اول، وضعيت 21 كشور اروپايي با تمركز بر چند شاخص اساسي از جمله چگونگي گزينش و شناخت تيزهوشان، آموزش و تربيت معلمين براي آموزش تيزهوشان، و تأكيدات خاصي كه در اين كشورها در اين زمينه وجود دارد اطلاعات خام گردآوري و تأليف شده است.
اين كشورها عبارتند از اتريش، بلژيك، سوييس، آلمان، دانمارك، اسپانيا، فنلاند، فرانسه، يونان، مجارستان، ايرلند، ايتاليا، لوكزامبورگ، لتوني، هلند، لهستان، پرتغال، روماني، سوئد، اسلووني و انگلستان.
در اين قسمت، هم كشورهايي كه از نظر اقتصادي و سابقه و غناي آموزش و پرورش دانشآموزان در سطح مطلوب هستند، مورد بررسي قرار گرفته شده و هم كشورهايي كه از نظر اقتصادي در سطحي نيستند كه بتوانند به اندازه كافي به همه جنبهها و شعبههاي آموزش و پرورش توجه و رسيدگي كنند. در مطالعه هر يك از اين كشورها آموزههايي براي الگوبرداري و بومي سازي وجود دارد. به نظر ميرسد اروپاي متحد خود را در يك رقابت جدي جهاني ميبيند و توجه به نخبگان را يكي از راههاي غيرقابل صرف نظركردن براي موفقيت در اين رقابت يافته است. به خصوص در بعضي از كشورهاي اروپاي شرقي اين اقبال بيشتر ديده ميشود تا بتوانند هر چه زودتر خود را در صحنه اين رقابت به جايگاه مطلوب برسانند.
در اين قسمت سعي شده است تا آخرين اطلاعات مربوط به كشورهاي اروپايي درج شود، قديميترين اطلاعات در اين قسمت از سال 2004 ميلادي فراتر نميرود.
- در قسمت دوم، چند كشور آسيايي به جهت قرابت فرهنگي انتخاب و مورد بررسي قرار گرفتهاند. سنگاپور به اين دليل كه چند سال است در پي عزم ملي در اين کشور مبني بر تبديل سنگاپور به قطب آموزشي منطقه، بر موضوع آموزش و پرورش استعدادهاي درخشان تمركز و سرمايهگذاري خاص داشته است؛ هند از جهت شباهتهاي سياسي و تنوع فرهنگي؛ و در كنار آنها استراليا نيز به علت نگاه خاص آن كشور به تنوع فرهنگي در آموزش و پرورش و عزم دولت بر سرمايهگذاري بر روي نخبگانِ آن كشور در جهت پيشرفت اقتصادي؛ و دو كشور ديگر مورد بررسي قرار گرفته شده است؛ اين کشورها عبارتند از: نيوزيلند و شيلي.
- در پايان و در قسمت سوم، كشور آمريكا قرار دارد که با وجود فاصله بسيار زياد آموزش و پرورش آن كشور از نظر اقتصادي با آموزش و پرورش كشور ما، تنوع بسيار زياد آموزش و پرورش تيزهوشان دراين كشور مانع ميشود كه از بررسي آن صرفنظر شود. به خصوص كه به علت فراواني مراكز عالي آموزشي در اين كشور (75 درصد كل دكتراهاي جهان در آمريكا اعطا ميشود)، نظام ارتباط آموزش تيزهوشان در دوره ابتدايي و متوسطه با آموزش عالي حاوي سازوكارهايي است كه در كشورهاي ديگر رديابي آن براي نگارندگان دشوارتر بوده است.
براي آساني نتيجهگيري از اطلاعات موجود، خصوصاً پنج شاخص مهم مورد بررسيِ بيشتر قرار گرفته است؛ اين پنج شاخص عبارتند از: قوانين آموزشي، تسهيلات و امكانات خاص، معيارهاي گزينش، آموزش حرفهاي و ارتقاي سطح معلمان و شبكههاي تبادل اطلاعات، تحقيق و برنامههاي توسعه.
مجموعهي مطالعات انجام شده درباره آموزش و پرورش تيزهوشان در کشورهاي اروپايي و آمريکا اين نتيجه قاطع را به همراه دارد که برخلاف توصيههاي سازمان يونسکو وابسته به سازمان ملل در مورد محيطهاي "فراگير" براي آموزش، هيچيک از کشورهاي غربي و صنعتي در عمل از توجه خاص به تيزهوشان صرفنظر نکرده اند؛ بلکه برعکس، بر خلاف توصيههاي تئوريک خود به ديگر کشورها، توجه خود به آموزش خاص براي تيزهوشان و استعدادهاي برتر را مضاعف کردهاند. اين توجه در 15-10 سال اخير خصوصاً در اروپا کاملاً چشمگير بوده است.
اگر چه شيوه جداسازي به طور مطلق در همه کشورهاي اروپايي توصيه و اجرا نشده است، اما اين شيوه نيز به همراه ساير شيوههاي توجه خاص به تيزهوشان مورد توجه و پيگيري است.
وضع موجود نظام آموزش و پرورش استعدادهاي درخشان:
در اين پژوهش با استفاده از اسناد و اطلاعات موجود در سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، مجموعهاي نسبتاً تفصيلي و غني از وضعيت موجود آموزش و پرورش تيزهوش در ايران بر طبق مؤلفههاي پنجگانه، با دقت و تفصيل کافي تدوين گرديده است.
نگاهي به تاريخچهي آموزش و پرورش تيزهوشان در پنجاه سال اخير نشان ميدهد که توجه به اين موضوع در پيش از انقلاب اسلامي؛ با قياس با آنچه پس از انقلاب در دو دهه اخير انجام شده، بسيار محدود بوده و قابل صرف نظرکردن است. سابقه آموزش و پرورش استعدادهاي درخشان در پيش از انقلاب اسلامي بسيار اندک و بيشتر محدود به پايتخت بوده است. آغاز کار و گسترش قابل توجه مدارس سازمان، از بيست سال پيش پس از تصويب هيات دولت وقت، مبني بر تشکيل سازماني براي تربيت و تعليم دانشآموزان سرآمد، آغاز شده است.
مديريت و راهبري کلان:
سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، با نظارت عاليه هيات امناي سازمان، به عنوان يکي از سازمانهاي تحت مديريت وزارت آموزش و پرورش آغاز به کار نموده و اگر چه رييس سازمان به صورت دورهاي توسط هيات امنا انتخاب ميشود، اما به عنوان معاون وزير آموزش و پرورش مديريت اين سازمان را برعهده دارد. تصويب و اجراي قانون تجميع در سالهاي اخير اثر مهمي در نوع مديريت و نفوذ برنامههاي ستادي بر مراکز شهرستانها و کيفيت آموزشي مدارس تحت پوشش اين سازمان در شهرستانها داشته است که به طور کلي اين اثرات، توسط مديران مجرب مدارس و متخصصين، نوعاَ منفي تلقي ميشوند. اگر چه مدارس سازمان در سراسر کشور عضوهاي پيکرهي بزرگ آموزش و پرورش هستند و از قوانين مصوب آموزش و پرورش تبعيت مينمايند، اما ساختار تشکيلاتي مدارس سمپاد (سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان) با مدارس آموزش و پرورش متفاوت است، که اين تفاوت ساختاري و تشکيلاتي با نوع آموزش تيزهوشان متناسب به نظر ميآيد.
در فصول مربوط به "وضعيت موجود"، تحت عنوان "منابع انساني"، چگونگي به کارگيري و نگهداشت نيروهاي آموزشي و خللهايي که در سازمان در اين زمينه وجود دارد و مکانيسمهايي که طي آن معلمينِ مناسبتر به مراکز آموزشي سازمان جذب ميشوند، بررسي و تشريح شده است. همچنين به عدم تربيت معلم خاص تيزهوشان و نبود واحدهاي درسي مربوط به تيزهوشان در درسهاي دانشکدههاي تربيت معلم پرداخته شده است. معلمين سازمان در حالي به مراکز آموزشي سازمان وارد ميشوند که به طور رسمي و سازماندهي شده، آموزش خاصي درارتباط با آموزش تيزهوش نديدهاند. به اين ترتيب، برخي از فارغالتحصيلان اين مراکز که به عنوان معلم به مراکز آموزشي باز ميگردند، به علت شناختي که خود به خود از تيزهوشان دارند به توفيق بيشتري در امر تدريس و مشاوره نايل ميآيند.
نظام آموزش و پرورش تيزهوشان مانند بسياري از نظامهاي ديگر آموزش و پرورش در کشور، دچار کمبود تحقيقات کافي در زمينهي فعاليتهاي آموزشي پرورشي خود است، اگر چه تخصص رياست سازمان و ارتباط مستقيم او با مراکز دانشگاهي تا حدي اين نقيصه را جبران نموده است، اما خلاء تحقيقات مورد نياز به وضوح قابل مشاهده است.
موفقيتهاي رسمي دانشآموزان مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان و افتخارات علمي آنان در جشنوارهها، مسابقات کشوري و بينالمللي و المپيادهاي جهاني قسمت ديگري از اطلاعات موجود در اين تحقيق را در بردارد که در جاي خود در قضاوت نسبت به عملکرد يادگيري مؤثر بوده است.
منابع مالي سازمان:
بودجهي دولتي سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان مانند ديگر مدارس کشور و در همان حد از طريق سرانه دانشآموزي تأمين و توزيع ميشود که همين مقدار نيز، در سالهاي گذشته به علت نقص قوانين و مشکلات اجرايي، با اختلالهايي مواجه بوده است. مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان نيز، علاوه بر استفاده از منابع دولتي، بر اساس مجوز صادر شده از سوي هيات امناي سازمان، اقدام به دريافت حقالثبت از دانشآموزان مينمايند.
بر اساس مصوبهي هيات امناي سازمان، مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان براي انجام فعاليتهاي فوقبرنامه و ارتقاي سطح کيفي آموزشهاي ارائه شده به دانشآموزان، مجازند تا سقف 50 درصد نرخِ مصوب حقالثبت مدارسِ غيرانتفاعيِ شهر خود را از دانشآموز دريافت نمايند. در مجموع مقدار هزينهاي که براي اين سازمان از طريق دولت تأمين ميشود، پا سخگوي نيازهاي آموزشي و پرورشي نيست.
فضاهاي کالبدي مراکز آموزشي اين سازمان به علت پيگيريهاي مستمر رياست اين سازمان در بيست سال گذشته، نسبت به مدارس عادي از فضا و امکانات بهتري برخوردار است.
مجموعهي زمينهاي در اختيار مراکز آموزشي سازمان در سراسر کشور به حدود يك ميليون و ششصد وهشتاد و يكهزار و پنجاه وچهار (1681054) متر مربع بالغ ميشود و فضاهاي آموزشي با زيربناي مجموع نزديک به پانصد و پنجاه و پنج هزار و دويست و نود و پنج (555295) متر مربع دراين زمينها احداث شده است. به استثناي تهران و چند شهر ديگر، مدارسِ سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان از اين نظر در سطح بالاتري از ديگر مدارس کشور قرار دارند.
قوانين آموزشي و گزينش:
مقاطع تحصيلي تحت پوشش سازمان عبارتند از: مقاطع راهنمايي، دبيرستان و پيش دانشگاهي.
اين دانشآموزان در رشتههاي رياضي، علوم تجربي و علوم انساني تحصيل مينمايند. با وجود آنکه ماده واحده مصوب شوراي عالي انقلاب فرهنگي و نيز اساسنامه سازمان، هر دو بر شناسايي و پرورش استعدادهاي درخشان کشور در سطوح مختلف تحصيلي تأکيد دارند، اما سازمان تاکنون اقدام به پذيرش دانشآموز در مقطع تحصيلي ابتدايي ننموده است. اگرچه براي دانشآموزان اين مراکز آموزشي متون درسي تکميلي در ستاد مرکزي، تأليف و در مدارس تدريس ميشود و برنامههاي آموزشي فوق برنامه از جمله سمينارها و سخنرانيهاي علمي توسط متخصصين دانشگاهي، کارگاههاي آموزشي علمي و پروژههاي دانشآموزي در همهي مراکز سازمان همواره مورد توجه بوده است، اما همه اين فعاليتهاي آموزشي تحت تأثير تقيد مراکز آموزشي سازمان به رعايت چارچوبهاي وزارت آموزش و پرورش قرار دارند. مضايقي که به علت تقيد سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان به قوانين غيرقابل انعطاف آموزش و پرورش به مراکز آموزشي آن تحميل شده در مجموع، موجب محدوديت اين سازمان در برنامهريزي مناسب با تواناييهاي دانشآموزان شده است و وجود کارگاههاي آموزشي، پروژههاي دانشآموزي، متون تکميلي تأليف شده توسط ستاد مرکزي، بازتاب اين محدوديتها است که به صورت برنامههاي ستادي و يا به طور موضعي و پراکنده در مراکز آموزشي خود را نشان ميدهد.
گزينش دانشآموزان در سازمان به نحو متمرکز در ستاد سازمان، برنامهريزي و مديريت ميشود. متخصصين مجرب همه ساله در طراحي سؤالات شرکت ميکنند و سپس در سراسر کشور با همکاري ادارات کل استان به صورت يک آزمون سراسري برگزار ميشود. نظارت دقيق و مستقيم رياست سازمان بر کل روند گزينش دانش آموزان، اجراي سالم و تا حد امکان کارشناسانه اين گزينش را در دو مقطع "دبستان – راهنمايي" و "راهنمايي – دبيرستان" تأمين مينمايد. طي اين روند با مقياسهاي متفاوت ميتوان گفت که حدود 60 در صد از دانشآموزان کشور در روند گزينش سازمان قرار ميگيرند. ساير دانش آموزان کشور که در مناطق با تراکم کم جمعيتي زندگي ميکنند از داخل شدن در روند گزينش سازمان محروم هستند.
برنامههاي ملي:
برنامههاي ملّي ستاد مرکزي سمپاد عبارتند از: کنگرهي سراسري قرآن کريم سمپاد، کنگرهي قرآني سال اوليها؛ المپياد ورزشي سمپاد که همهساله و با مشاركت گستردهي مراكز در ميزباني اين مراحل برگزار ميشود.
در برنامهي حمايت از پروژههاي دانشآموزي سمپاد، پس از فراخوان عمومي براي ارسال پروژههاي دانشآموزي از مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان سراسر کشور، گروههاي تخصصي داوري در 11 گروه علمي به بررسي و داوري پروژهها ميپردازند؛ يكي از برنامههاي اصلي حمايتي، کمک به دانشآموزان بيبضاعت است كه به منظور حصول اطمينان از اين است که همهي دانشآموزان تيزهوش ميتوانند بدون توجه به وضعيت اقتصادي خانوادهها از تحصيل در اين مراکز برخوردار شوند.
فصلنامهي خبري، تحليلي و پژوهشي استعدادهاي درخشان، با سابقهي انتشار مستمر بيش از چهارده سال، تنها نشريهي خبري و پژوهشي در حوزهي آموزش و پرورش تيزهوشان در کشور است. همچنين، انتشارات سمپاد، علاوه بر آمادهسازي و انتشار و توزيع فصلنامهي استعدادهاي درخشان و نيز مجموعهي کتابهاي محتواي تکميلي سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، در سالهاي اخير اقدام به انتشار کتابهاي علمي و پژوهشي با موضوع استعدادهاي درخشان نموده است.
بررسي عوامل محيطي، فرصتها و تهديدها:
سه محيط پيراموني براي استعدادهاي درخشان قابل ترسيم است:
اول، وزارت آموزش و پرورش و آموزش و پرورش عمومي به عنوان محيط مادر،
دوم، وزارت علوم و تحقيقات و فناوري و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي و دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي به عنوان محيط مقصد،
سوم، جامعه به عنوان محيطي که تيزهوش امروز را به عنوان نظريه پرداز و محقق و کارگزار ميپذيرد.
قوانين غيرقابل انعطاف آموزش و پرورش عمومي که مدارس سازمان بايد از آن پيروي کنند و انفصال کلياي که ميان مدرسه و دانشگاه وجود دارد، از جمله مهمترين تهديدهاي نظام آموزش تيزهوش قلمداد شده است. اين عدم انعطاف و صلب بودن نظام آموزشي، عدم تنوع در شيوههاي آموزشي؛ يکه بودن کتابها و برنامههاي درسي، ايجاد بسياري از خدمات را به تيزهوشان امکانناپذير مينمايد.
نبودن رشتهي تربيت معلم و واحد درسي مربوطه در آموزش تربيت معلم تهديد ديگري است.
کنکور سراسري و آزمونهاي صلب و غيردقيق ديگر، عدم استقلال دانشگاهها در گزينش دانشجو، عدم ارتباط ارگانيک ميان دانشگاه و دانشآموزان، تهديدات اساسي ديگري است که آموزش استعدادهاي درخشان را محدود مينمايد.
در اين تحقيق، از بررسي جامعه به عنوان محيط کلان پذيرش تيزهوشان به جهت وسعت و پيچيدگي بحث صرفنظر شده است؛ و تنها به مسايلي کلي که نگارندگان و مصاحبه شوندگان از طريق تجربيات شخصي به آن دست يافتهاند اشاره شده است. نگارندگان لزوم بررسي در اين مورد را خاطرنشان ميکنند.
جمعيت کثير دانشآموزي و جوان در کشور اگر چه در ساحتهاي ديگر در سطح کلان تهديدي به شمار ميرود، اما ميتواند براي آيندهي کشور فرصتي منحصر به فرد باشد. در ميان اين جمعيت فراوان، استعدادهاي فوقالعاده درخشاني وجود دارند که با آموزشِ آنان ميتوان به پيشرفتهاي بزرگ و غيرقابل تصور در کشور دست يافت.
محيطهاي علمي و آموزشي جذاب، فعال و پويا در خارج از کشور و تلاش مؤسسات دانشگاهي و پژوهشي خارج از کشور براي جذب نخبگان تهديد بزرگي است که خطر از دست رفتن باهوشترين و تواناترين دانشآموزان کشور را به جامعه افزايش ميدهد.
نقاط قوت و ضعف:
آنچه در اين تحقيق تحت عنوان نقاط قوت و ضعف آمده، نتيجهي بحث و بررسيهاي حضوري و گروهي، مطالعه و تحليل وضع موجود، و مصاحبه با رياست سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، و فارغالتحصيلان و مديران مراکز آموزشي سازمان است.
در اين مورد بر طبق مؤلفههاي اصلي نظام آموزش و پرورش و با رعايت نسبي اندازه و غرض و مأموريتي که به پژوهشگران داده شده؛ آنچه به نظر محققين آمده، نگاشته شده و در مجموع، حدود پنجاه نقطه قوت و ضعف به نسبتي تقريبا مساوي مورد بررسي قرار گرفته شده است.
مهمترين نقاط قوت به اين ترتيب هستند:
• تمرکز نسبي خدمات آموزشي در سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان و کم حجم بودن ستاد سمپاد
• حضور سمپاد در بدنهي آموزش و پرورش
• چارت سازماني متفاوت از ديگر مدارس
• گزينش سالم و سراسري
• فضاي شاداب و پوياي علمي که در اثر همافزايي نيروهاي ذهني دانشآموزان به وجود آمده است
• برخورداري از معلمين و مربيان متناسب با وضعيت دانشآموزان به طور نسبي.
نقاط ضعف مهم عبارتند از:
• نبودن برنامهي مدون و منظم براي آموزش معلمين
• نبودن برنامهي مدون و بودجه کافي براي تدوين کتب درسي خاص تيزهوشان
• نبودن امکانات مالي کافي براي حفظ معلمين شايسته در رقابت با مدارس غيرانتفاعي
• عدم وجود مشاوران مناسب و متخصص و فقدان برنامهي متمرکز براي ارائهي مشاوره به دانشآموزان و خانوادهها
• عدم تمرکز در مديريت در مراکز شهرستانها و عدم هماهنگي سياستهاي آموزشي و پرورشي در استانها پس از طرح تجميع.
اولويتها و برنامههاي مورد نياز نظام آموزش استعدادهاي درخشان در بيست سال آينده:
اين اولويتها در فصل ششم (واقع در متن كامل پژوهش) تحت عناوين مختلف شامل پنج بخش با عناويني مطابق با مؤلفههاي پنجگانه آمده است. در هر يک از اين عناوين با درنظر داشتن عوامل محيطي مرتبط با هر عنوان و نقاط قوت و ضعف در مولفهي مورد نظر در نظام آموزش و پرورش استعدادهاي درخشان، سعي شده است تا توصيهاي عملي و قابل اجرا در مورد مولفهي مورد بحث و با استفاده از دادهها و يافتههاي فصول پيشين، تقديم شود.
1- ساختار و تشکيلات:
تمرکز خدمات آموزشي به دانشآموزان تيزهوش در کل کشور در سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان با توجه به اقبال مسوولين و مديران در هدايت و به کارگيري بهينهي نخبگان در جهت پيشرفت اقتصادي و تکنولوژيک و علمي کشور، که در تشکيل بنياد نخبگان با رياست معاون رئيس جمهور متبلور شده است؛ امکان فوقالعادهاي را ايجاد ميکند.
اين امکان عبارت است از ارتباط مستمر و مداوم دو سويه ميان دانشگاهها و مراکز پژوهشي و تحقيقاتي و صنعتي، که نيازهاي اصلي کشور را به برنامهريزان آموزشي استعدادهاي درخشان منتقل کنند تا اين استعدادها بدون هرز رفتن هزينهها، مستقيما و هدفمند در جهت کسب مهارتها و داناييهاي لازم براي رفع اين نيازها آموزش بينند و تربيت شوند.
در نيل به اين مقصود ميبايد:
1-1- روابط عمومي سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان در ايجاد ارتباط با مراکز دانشگاهي و پژوهشي و بنياد نخبگان فعال گردد.
1-2- با رفع قانون تجميع و بازگشت سازمان از جهت ارتباط با ادارات کل آموزش و پرورش استانها به حالت قبل از سال 1379، امکان تعميم و نفوذ برنامهريزي آموزشي ستاد مرکزي را به همهي مراکز آموزشي تحت پوشش را فراهم آورد.
1-3- اگر چه رفع تقيد چارچوبهاي رسمي آموزش و پرورش در مورد مواد آموزشي و برنامهي آموزشي، تا هنگامي که کنکور سراسري تنها راه اصلي ورود به دانشگاهها و ادامهي تحصيل دانشآموزان مستعد در مراکز آموزش عالي است، تأثير چنداني بر آزادي عمل براي برنامهريزي در مدارس سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان نخواهد داشت، اما به جهت اثرات نسبي مثبت و غيرقابل صرفنظر آن، ضروري است تا اين مضايق و محدوديتها از مراکز آموزشي سازمان مرتفع گردد.
2- منابع انساني:
وجود خيل عظيم معلمان در کشور، امکان گزينش و استفاده از اين معلمان را در مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان فراهم آورده، اما ناديده گرفتن آموزش اين معلمين و عدم آشنايي آنان با روانشناسي و آموزش تيزهوشان، نقطه ضعفي است که امکان رفع اين نقطه ضعف به علت احتياج اجراي آن به برنامهريزي و صرف هزينه در کوتاه مدت امکانپذير به نظر نميرسد؛
بنابراين توصيه ميشود:
2-1- به همراه ايجاد رشتهي آموزش و پرورش تيزهوش در برنامههاي رسمي مراکز تربيت معلم و يا ايجاد واحدهاي درسي مخصوص شناخت تيزهوش و آموزش تيزهوشان در اين مراکز، رشتههاي خاص تيزهوشان و آموزش تيزهوشان در دانشگاهها تأسيس شود.
2-2- با ايجاد واحدهايي در مراکز آموزش عالي (شبيه آنچه در کشورهاي اروپايي در سالهاي اخير رايج شده است) امکان گذراندن اين واحدهاي دانشگاهي براي معلمين فراهم آيد تا معلمين پس از گذراندن آنها در ضمن انجام خدمت، پس از کسب مهارتها و دانش لازم، گواهينامه "متخصصِ آموزشِ تيزهوش" را دريافت نمايند. 2-3- با توجه به پتانسيل موجود در ميان فارغالتحصيلان جوان مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان و علاقه آنان به بازگشت به مراکز، به عنوان معلم و آشنايي خودبهخود آنان با تيزهوشان و اتمسفر مدارس تيزهوش، با ايجاد گشايشهاي قانوني و تأمين و حمايت مالي از آنان به عنوان دانشجو- معلم يا سرباز- معلم در مدارس سازمان استفاده شود.
ترکيب شيوههاي فوق، در کوتاه مدت و بلند مدت ميتواند نقاط ضعف سازمان را در زمينهي نيروي انساني و آموزش بهتر به دانشآموزان مرتفع نمايد.
3- بودجه:
وجود مدارس غيرانتفاعي به طور خاص و امکان آموزش خصوصي و پرهزينه براي فرزندان خانوادههاي متمکن به عنوان يک تهديد محيطي به همراه مضايق مالي درون سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، افزايش بودجه و امکانات مادي را براي اين نظام آموزشي غيرقابل اجتناب مينماياند. براي حل اين مشکل چند راه حل قابل تصور است.
3-1- افزايش شهريهي اخذ شده از اولياي دانشآموزان توسط مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان که به علت اثرات منفي که بر آموزش خواهد گذاشت و ساير موانع ناممکن به نظر ميرسد.
3-2- تخصيص بودجهي بيشتر دولتي به سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان که بستگي به امکانات وزارت آموزش و پرورش در آينده خواهد داشت.
3-3- تشويق مراکز صنعتي و ديگر نهادهاي دولتي و خصوصي، صاحبان صنايع و مديران و متمولين محلي و امثال آن به کمک مستقيم مالي به مراکز آموزشي استعدادهاي درخشان.
خاطر نشان ميشود در صورت ايجاد ارتباطي که در بند 1 در بالا توضيح داده شد و با اطلاع رساني صحيح و تبليغات مؤثر و توضيح اين معنا که منافع چنين کمکها و حمايتهايي، به صورت متخصصين و مبتکران به خود کشور و مراکز صنعتي کشور باز ميگردد، و با استفاده از تجاربي که در ديگر کشورهاي جهان به وفور وجود دارد، جذب چنين حمايتهايي ممکن است. نمونههاي موجود در ديگر کشورها نيز حاکي از امکان کسب اين موفقيت و کارايي اين روش است.
4- برنامهريزي آموزشي:
4-1- شيوههاي ديگر آموزش تيزهوشان غير از شيوهاي که فعلاً در کشور ترجيح داده شده است (تفکيک)، منوط به رفع مضايق و محدوديتهاي محيطي است.
تا هنگامي که تمامي مدارس کشور، پس از رفع نيازهاي اوليهي آموزشي در حد معمولي و ابتدايي خود نظير فضاي کالبدي مناسب، سرانهي دانشآموزي کافي، و معلمين آموزش ديده؛ به اوليات آموزش تيزهوش نظير مشاوره در هر مدرسه جهت تشخيص تيزهوشان، ايجاد امکانات لازم براي کلاسهاي مخصوص تيزهوشان در هر مدرسه، آموزش انفرادي و مشاوره به دانشآموز و خانوادهي تيزهوشان، فراواني کافي معلمين متخصصِ آموزش تيزهوشان در هر مدرسه، و امثال آن نائل نشده باشد؛ حذف شيوهي جداسازي، مساوي با حذف توجه به تيزهوشان خواهد بود.
با تخميني که پژوهشگران اين تحقيق از وضعيت سالهاي آيندهي آموزش و پرورش کشور دارند، حذف شيوهي جداسازي را توصيه نميکنند. در عين حال بررسي دقيق اين موضوع با استفاده از نظر برنامهريزان استراتژيک و مديريت کلان کشور توصيه ميشود. علاوه براين، تحقيق دقيقي پيرامون آسيب شناسي شيوهي جداسازي تيزهوشان و برنامهريزي جهت رفع آسيبهاي مختلف اين شيوه قويا توصيه ميشود.
4-2- رفع چارچوبها و ضوابط قانوني آموزش و پرورش عمومي کشور از آموزش و پرورش تيزهوشان در کشور و آزاد گذاشتن آنان در برنامهريزي آموزشي و مواد آموزشي، با وجود تمايل قوي دانشآموزان تيزهوش و خانوادههاي آنان براي موفقيت در کنکور سراسري دانشگاهها؛ کم فايده خواهد بود. سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان نخواهد توانست برنامهها و مواد آموزشي خود را بر خلاف ميل دانشآموزان و خانوادههاي آنان و در جهتي خلاف آنچه لازمهي موفقيت دانش آموزان در کنکور سراسري است، سوق دهد. بنابراين توصيه ميشود:
4-2-1- در صورتي که شرايط استقلال دانشگاهها در گزينش دانشجو و يا اعمال شيوههاي صحيحتر و دقيقتر که تواناييهاي واقعي و کاربردي دانشجويان را ميسنجد در کشور فراهم آيد، بلافاصله مراکز تيزهوشان در برنامهريزي آموزشي خود مستقل شوند تا اين محدوديت محيطي مرتفع گردد.
4-2-2- از آنجا که بنابر اطلاعاتي که پژوهشگران اين تحقيق به دست آوردهاند، در سالهاي آتي در هر صورت شيوههاي گزينش دانشجو اصلاح خواهد شد؛ لازم است سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان پيشاپيش به برنامهريزي آموزشي نوين اقدام کند تا در زمان مناسب زمان را از دست ندهد و از حرکت اصلاحي گزينش دانشجويان عقب نماند.
4-2-3- تا زماني که شرايط گزينش دانشجو به صورت فعلي است، نقاط ضعف فعلي سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان و محدوديتهاي محيطي آن با رفع مضايق قانوني مرتفع گردد. چارت فعلي مراکز آموزشي سازمان نقطه قوتي است که انجام موارد زير را ممکن ميسازد. اين موارد از اين قرارند:
4-2-3-1- امکان تسريع ملايم در مراکز آموزشي سازمان به صورت امکان گذراندن واحدهاي درسي پايههاي بالاتر پس از بررسي و امکانيابي
4-2-3-2- ساعات درسي در مراکز سازمان منعطفتر و شناور شوند تا به اين وسيله امکان پرداختن دانشآموزان اين مراکز به فعاليتهاي فوق برنامهي علمي مانند پروژههاي پژوهشي دانشآموزي و شرکت در کارگاههاي علمي – آموزشي دانشآموزي فراهم آيد.
4-2-3-3- امکان گذراندن واحدهاي دانشگاهي براي دانشآموزان تيزهوش پس از بررسي و امکانيابي فراهم آيد.
4-2-3-4- آموزش برنامهريزي شده و جديِ شيوهي پژوهش علمي به دانشآموزان تيزهوش فراهم آيد و آموزش پروژه محور و پروژههاي دانشآموزي در ارتباط مستقيم با مراکز آموزش عالي و مراکز پژوهشي و علمي کشور، گسترش يابد.
توصيههاي فوق در صورتي که انفکاک فعلي آموزش عالي کشور با آموزش و پرورش استمرار يابد، اگر چه اثرات ايدهآلي که مورد نياز کشور است را فراهم نمينمايد، اماعمليتر و قابل اجرا خواهند بود.
5- توصيهي مهم ديگر گسترش امر مشاوره به تيزهوشان و خانوادههاي آنان است که به طور طبيعي سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان متولي اصلي آن است، اما قبل از تأسيس رشتههاي تخصصي مربوطه در مراکز آموزش عالي، امکان فراهم آمدن تخصصهاي مربوط به آن به وجود نخواهد آمد.
انتهاي پيام
نظرات