مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا با تاکید بر اینکه «اروپا تلاش میکند تا سرحد امکان سازو کار مالی ویژه با ایران را عملیاتی و از موهبتهای ناشی از ایجاد آن در جهت بهرهبرداریهای اقتصادی خود در ارتباط با ایران و برای کسب پرستیژ بیشتر در نظام بینالملل استفاده کند»، اظهار کرد: بهرهبرداریهای تا زمانی است که فشارهای اقتصادی به طور جدی به اروپا وارد نشود، البته باید قبول کرد اروپا خواهان کمک به ایران و حفظ برجام است ولی نباید این واقعیت را نادیده گرفت که آمریکاییها از قدرت بیشتری برای اعمال فشار و دیکته اراده خود به اروپا برخوردارند.
وی با بیان اینکه «اروپاییها به دنبال سازوکاری به نفع ایران در چارچوب حفظ برجام هستند»، یادآور شد: تلاش اتحادیه اروپا در جهت حفظ میراث بزرگ اروپا با عملکرد خاویر سولانا، اشتون و نهایتا موگرینی در زمینه ایجاد فضای هماهنگ کننده میان ایالات متحده آمریکا و پنج قدرت بزرگ جهانی از جمله سه کشور اروپایی به منظور دستیابی به یک توافقنامه تاریخی بین ایران و ایالات متحده آمریکا در پرونده هستهای بوده است.
وی تصریح کرد: فراموش نکنیم، این سه شخصیت بهعنوان مدیریت کننده دستگاه سیاست خارجی اتحادیه اروپا در کنار پنج قدرت بزرگ جهانی به همراه آمریکا قرار گرفتند تا این توافقنامه حاصل شد و این یک دستاورد سیاسی بزرگ برای اتحادیه اروپا محسوب میشود، اما خروج آمریکا از برجام برای اروپا یک ضربه حیثیتی را به دنبال داشت.
این کارشناس مسائل سیاسی افزود: از سوی دیگر نخبگان موجود در کشورهای بزرگ اروپایی از جمله سه کشور بزرگ اروپایی بالاخص آلمان، فرانسه و انگلیس همواره به دنبال آن بودند که پس از جنگ جهانی دوم و تثبیت قدرت برتر ایالات متحده آمریکا بر کشورهای اروپایی زمینههای واگرایی اتحادیه اروپا از سیطره قدرت آمریکا را فراهم سازند.
وی ادامه داد: نخبگان سیاسی، الیتهای فکری و سرآمدان جامعه اروپا همواره به این نکته تاکید داشتند که خواهان عبور از وابستگیهای غیر منطقی به ایالات متحده آمریکا هستند و تلاش دارند خود را از دو قطب اقتصادی نیویورک و سیاسی واشنگتن مصون بدارند، کتاب استراتژیک بزرگ برای غرب اثر هلگا اشمیت یکی از آثار مهمی است که در این زمینه میتوان مورد مطالعه قرار داد.
وی همچنین بیان کرد: اکنون ایجاد فرآیندی که طی آن اتحادیه اروپا بتواند به تمرین در برابر آمریکا و ایجاد یک مقاومت اقتصادی در مسیر خروج آمریکا از برجام را ممارست کند، برای اروپاییها وضعیت مغتنمی را فراهم میکند، همچنین اتحادیه اروپا در عین حال که با آمریکا همکاری توأمان دارد، در جبهه غرب قرار میگیرد و رقابتهای علمی آشکار و پنهانی را هم دارا بوده و آنها خواهان آن هستند که بر فلات ایران در حد فاصل میان تنگه هرمز تا خلیج عدن تسلط داشته باشند و به خوبی این نکته برای انگلیس، آلمان و فرانسه روشن است که اگر آمریکا بتواند در این منطقه که دارای ژنوم ژئواستراتژیک است، مسلط شود دیگر نخواهند توانست گوی رقابت را به نفع خود بچرخانند؛ بنابراین در هندسه جهانی آینده قدرت، اروپا تلاش دارد تا در این منطقه جای پای خود را در رقابت با ایالات متحده آمریکا مستحکم کند و از این نظر همکاری با تهران و ایجاد یک کانال اقتصادی با ایران میتواند اهمیت کلیدی در رقابتهای آینده برای امتیازگیری از ایالات متحده آمریکا محسوب شود، لذا اروپاییها نیز خواهان آن هستند که به جای ایجاد یک محیط بازی با تهران، از تهران بهعنوان برگ امتیازگیری در بازی در برابر واشنگتن نیز بهره ببرند. در حقیقت این نکته گریز ناپذیر است که اروپاییها میخواهند تا بتوانند یک حلقه قوی، قدرتمند و کانال مستحکمی را از نظر اقتصادی با تهران فراهم سازند.
این استاد دانشگاه ابراز کرد: واقعیت این است که سطح روابط اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی با ایالات متحده آمریکا چندین برابر روابط با ایران است و اگر در بزنگاه تاریخی ایالات متحده آمریکا فشار مستقیمی را بر کشورهای اروپایی در زمینه انتخاب بین تهران و واشنگتن بوجود آورد و واقعیتهای موجود خود را بر اتحادیه اروپا و کشورهای اروپایی تحمیل کند، این فاصله چندین برابری ارتباط با پایتخت آمریکا در مقایسه با پایتخت ایران موجب میشود که آنها در این بزنگاههای تاریخی سمت و سوی آمریکایی بپذیرند.
وی ادامه داد: از طرف دیگر باید بپذیریم که اقتصاد آمریکا دیگر یک اقتصاد ملی نیست بلکه اقتصاد بینالمللی است و نگاههای تحلیلگرایانه بدهیهای اقتصادی آمریکا را متوجه واشنگتن میداند در حالی که بدهیهایی که در اقتصاد آمریکا وجود دارد، بدهیهای ثروتمندترین کشورهای جهان است که در ایالات متحده آمریکا سرمایهگذاری کردهاند و این سرمایهگذاری بینالمللی است که در آمریکا این اندازه بدهی برای خود فراهم کرده است؛ گرچه با این وجود سودهای کلانی هم دارند که میتوان این بدهی را در برابر آن سودها منطقی دانست.
وی تصریح کرد: این حجم وسیع از قدرتهای اقتصادی آمریکا و آلوده شدن اقتصادهای بزرگ جهان از جمله اقتصاد اروپایی با این اقتصاد در وضعیت بینالمللی اهرم فشار دیگری است که آمریکا در این زمینه دارد، این اهرم فشار نه تنها برای کشورهای اروپایی بلکه برای چین و روسیه نیز خواهد بود، چرا که در جنگ تعرفهها اکنون چین آماده عقب نشینی است و روسیه نیز تحت تحریمهای کشنده قرار گرفته است.
مطهرنیا در پایان گفت: در واقع آمریکا تا این اندازه نفوذ سیاسی و امنیتی از منظر اقتصاد سیاسی دارد که معاون مدیر عامل شرکت هوآوری در کانادا به راحتی دستگیر میشود و با وجود تمام نفوذ خود اکنون پابند الکترونیکی به پای دارد و جریمه سنگینی را هم به خاطر اتهام دور زدن تحریمهای ایران به پا کرده است . گرچه اروپا خواهان ایجاد ساز و کار مالی ویژه و تونل مستحکم ارتباطات اقتصادی میان کشورهای اروپایی و تهران است. در عین حال باید بپذیریم که این کانال در یک زمین لغزانی قرار دارد که استحکام آن نسبی است و با کوچکترین زلزله میتواند رفت و آمد اقتصادی در این کانال مسالهساز شود.
انتهای پیام
نظرات