به گزارش ایسنا، حسن ابراهیم حبیبی در اسفند سال ۱۳۱۵ در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی مدتی دروس حوزوی را پشت سر گذاشت و برای آنکه حرفهای هم بلد باشد جوراببافی را از پدر و مادر خود آموخت. حبیبی تحصیلات آکادمیک خود را در دانشگاه تهران گذراند و پس از گرفتن مدرک لیسانس به خاطر فعالیتهایش علیه رژیم شاه و نزدیکی به نهضت آزادی و جبهه ملی، تحت نظارت شدید ساواک قرار داشت و مجبور شد برای اخذ دکترای حقوق راهی دانشگاه سوربن پاریس شود. او توانست دکترای حقوق و همچنین جامعهشناسی خود را از این دانشگاه معتبر فرانسوی بگیرد و در همانجا در اواسط دهه ۵۰ با "شفیقه رهیده" ازدواج کرد.
حبیبی در جنوب فرانسه و ۹۰۰ کیلومتری پاریس زندگی میکرد و تا دو روز قبل از سفر دکتر علی شریعتی به انگلستان و درگذشتش در آنجا، میزبانی وی را در فرانسه بر عهده داشت. با شدت گرفتن اقدامات انقلابیون و حضور امام خمینی در نوفللوشاتو، حبیبی از شخصیتهای مؤثر در محل اقامت امام و یکی از رابطان امین ایشان در فرانسه به حساب میآمد که در همانجا دست به تدوین پیشنویس قانون اساسی زد. پیشنویسی که به رؤیت رهبر انقلاب میرسید و ایشان نکاتی را به آن اضافه یا از آن حذف میکردند.
حبیبی روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه با امام (ره) با "پرواز انقلاب" به ایران بازگشت. پس از انقلاب اسلامی حبیبی از اعضای اصلی تدوین پیشنویس قانون اساسی جمهوری اسلامی بود و به عضویت حزب جمهوری اسلامی که متشکل از انقلابیون باسابقه بود هم درآمد.
با شکلگیری دولت موقت به نخستوزیری مهندس مهدی بازرگان، حبیبی که با اعضای نهضت آزادی روابط دیرینهای داشت به دنبال ایجاد برخی تغییرات در دولت موقت از ۷ مهر ۱۳۵۸ به جای علی شریعتمداری وزیر فرهنگ و آموزش عالی شد و تا شهریور ۱۳۵۹ و پیش از وزارت حسن عارفی در این سمت حضور داشت.
با استعفای بازرگان از نخستوزیری در ۱۴ آبان ۵۸، امام مسئولیت اداره کشور را موقتاً به شورای انقلاب سپردند. در ۱۵ آبان ۵۸ حبیبی به همراه مهندس عزتالله سحابی، عباس شیبانی، ابوالحسن بنیصدر و صادق قطبزاده به جای مهدی بازرگان، کریم سنجابی، مصطفی کتیرایی، احمد صدر حاج سید جوادی و محمدولی قرهنی، به عضویت شورای انقلاب درآمدند. حبیبی در همان زمان به جای صادق طباطبایی سخنگوی دولت شورای انقلاب هم شد تا در تیر ۵۹ این سمت را به بهزاد نبوی تحویل داد.
در دی ۱۳۵۸ با آغاز نامنویسی از نامزدهای کاندیداتوری در اولین دوره انتخابات ریاستجمهوری، حبیبی با حمایت نهضت آزادی اعلام کاندیداتوری کرد. کاظم سامی، ابوالحسن بنیصدر، جلالالدین فارسی، احمد مدنی، صادق طباطبایی، محمد مکری و داریوش فروهر از دیگر کاندیداها بودند. جلالالدین فارسی کاندیدای مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی بود اما شناسنامه افغانی باعث شد نتواند در انتخابات شرکت کند و حزب در روزهای پایانی به حمایت از حبیبی برخاست.
در ۱۴ بهمن ۵۸ انتخابات اولین دوره ریاستجمهوری برگزار شد و سید ابوالحسن بنیصدر با ۱۰ میلیون و ۷۴۷ هزار و ۳۴۵ رأی به عنوان اولین رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب شد. حسن حبیبی هم پس از سید احمد مدنی که ۲ میلیون و ۲۴۰ هزار و ۱۶۰ رأی کسب کرد، با ۶۷۶ هزار و ۱۲۰ رأی ۴.۸ درصد آرا را به خود اختصاص داد.
حبیبی پس از شکست در انتخابات ریاستجمهوری برای حضور در انتخابات اولین دوره مجلس نامنویسی کرد. در ۲۲ اسفند ۱۳۵۸ در ائتلافی که بین جامعه روحانیت مبارز تهران و حزب جمهوری اسلامی شکل گرفت لیست مشترکی تحت عنوان "ائتلاف بزرگ" در نظر گرفته شد که نام حبیبی هم در کنار شخصیتهایی چون اکبر هاشمیرفسنجانی، سید علی خامنهای، علیاکبر موسویخوئینیها و… در لیست ۳۰ نفره تهران قرار گرفت و حبیبی توانست با یک میلیون و ۵۵۲ هزار و ۴۷۸ رأی (۷۲.۷ درصد) به عنوان نماینده مجلس اول انتخاب شود و از ۷ خرداد ۵۹ تا ۶ خرداد ۶۳ در این سمت حضور داشت.
پس از برکناری بنیصدر از ریاستجمهوری و شهادت محمدعلی رجایی به دست منافقین، آیتالله سید علی خامنهای در سال ۶۰ به ریاستجمهوری رسید و میرحسین موسوی به عنوان نخستوزیر مأمور تشکیل کابینه شد. در ۲۴ مرداد ۱۳۶۳، با کنار رفتن سید محمد اصغری از وزارت دادگستری، حسن حبیبی حقوقدان به عنوان وزیر دادگستری معرفی شد و تا ۷ شهریور ۱۳۶۸ و پایان دولت موسوی به عنوان وزیر دادگستری خدمت کرد و پس از او اسماعیل شوشتری در دولت هاشمیرفسنجانی به این سمت رسید.
حبیبی همچنین در ۲۶ تیر ۱۳۶۸ به جای خسرو بیژنی به عنوان یکی از اعضای حقوقدان شورای نگهبان انتخاب شد و تا تیر ۱۳۸۰ که جای خود را به ابراهیم عزیزی داد در این سمت حضور داشت.
حبیبی در چهارم اردیبهشت ۱۳۶۸ با حکم امام خمینی در هیئت بازنگری قانون اساسی هم حضور داشت. نامه امام به شرح زیر بود: «بسم الله الرحمن الرحیم. جناب حجت الاسلام آقای خامنهای ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران- دامت افاضاته. از آنجا که پس از کسب ۱۰ سال تجربه عینی و عملی از اداره کشور، اکثر مسئولین و دستاندرکاران و کارشناسان نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بر این عقیدهاند که قانون اساسی با اینکه دارای نقاط قوت بسیار خوب و جاودانه است، دارای نقایص و اشکالاتی است که در تدوین و تصویب آن به علت جو ملتهب ابتدای پیروزی انقلاب و عدم شناخت دقیق معضلات اجرایی جامعه، کمتر به آن توجه شده است، ولی خوشبختانه مسئله تتمیم قانون اساسی پس از یکی- دو سال نیز مورد بحث محافل گوناگون بوده است و رفع نقایص آن یک ضرورت اجتنابناپذیر جامعه اسلامی و انقلابی ماست و چه بسا تأخیر در آن موجب بروز آفات و عواقب تلخی برای کشور و انقلاب گردد و من نیز بنا بر احساس تکلیف شرعی و ملی خود از مدتها قبل در فکر حل آن بودهام که جنگ و مسائل دیگر مانع از انجام آن میگردید. اکنون که به یاری خداوند بزرگ و دعای خیر حضرت بقیه الله- روحی له الفداء- نظام اسلامی ایران راه سازندگی و رشد و تعالی همه جانبه خود را در پیش گرفته است، هیأتی را برای رسیدگی به این امر مهم تعیین نمودم که پس از بررسی و تدوین و تصویب موارد و اصولی که ذکر میشود، تأیید آن را به آرای عمومی مردم شریف و عزیز ایران بگذارند.
الف- حضرات حجج اسلام و المسلمین و آقایانی که برای این مهم در نظر گرفتهام:
۱- آقای مشکینی ۲- آقای طاهریخرمآبادی ۳- آقای مؤمن ۴- آقای هاشمیرفسنجانی ۵- آقای امینی ۶- آقای خامنهای ۷- آقای موسوی (نخست وزیر) ۸- آقای حسن حبیبی ۹- آقای موسوی اردبیلی ۱۰- آقای موسویخوئینی ۱۱- آقای محمدیگیلانی ۱۲- آقای خزعلی ۱۳- آقای یزدی ۱۴- آقای امامیکاشانی ۱۵- آقای جنتی ۱۶- آقای مهدویکنی ۱۷- آقای آذریقمی ۱۸- آقای توسلی ۱۹- آقای کروبی ۲۰- آقای عبد الله نوری.
که آقایان محترم از مجلس خبرگان و قوای مقننه و اجراییه و قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت و افراد دیگر و نیز پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به انتخاب مجلس انتخاب شدهاند.
ب- محدوده مسائل مورد بحث:
۱- رهبری ۲- تمرکز در مدیریت قوه مجریه ۳- تمرکز در مدیریت قوه قضائیه ۴- تمرکز در مدیریت صدا و سیما به صورتی که قوای سهگانه در آن نظارت داشته باشند ۵- تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی ۶- مجمع تشخیص مصلحت برای حل معضلات نظام و مشورت رهبری به صورتی که قدرتی در عرض قوای دیگر نباشد ۷- راه بازنگری به قانون اساسی ۸- تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی.
ج- مدت برای این کار حد اکثر دو ماه است.
توفیق حضرات آقایان را از خداوند متعال خواستارم. و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته.»
با ریاست جمهوری اکبر هاشمیرفسنجانی در سال ۱۳۶۸ و تغییراتی که در قانون اساسی به وجود آمد پست نخستوزیری حذف و رئیسجمهور به جای نخستوزیر مأمور تشکیل کابینه شد اما بسیاری از اختیارات و مسئولیتهای نخستوزیر به معاون اول رئیسجمهور منتقل شد. هاشمی که آشنایی قدیمی و اعتماد زیادی به حبیبی داشت وی را به عنوان اولین معاون اول رئیس جمهوری اسلامی ایران انتخاب کرد و حبیبی هشت سال در دولت هاشمی در این سمت منشأ خدمات زیادی شد. در همین دوران بود که کیومرث صابری (گلآقا) با هماهنگی خود حبیبی، وی را به سوژه اصلی کاریکاتورها و طنزهای مجله گلآقا تبدیل کرد تا فرهنگ نقدپذیری را در میان مسئولین جا بیاندازد. همین موضوع نشان از آزاداندیشی و سعه صدر حبیبی داشت.
با تشکیل حزب کارگزاران سازندگی که از مدیران تکنوکرات دولت هاشمی شکل گرفته بود حبیبی هم به عضویت این حزب درآمد و قرار بود در انتخابات ریاستجمهوری سال ۷۶ به عنوان کاندیدای ریاستجمهوری حضور یابد اما با کاندیداتوری سید محمد خاتمی از سوی جناح چپ، حبیبی فروتنانه کناره گیری کرد تا آرای این جریان در برابر ناطقنوری و محمدی ریشهری نشکند. خاتمی هم پس از پیروزی چشمگیر خود در انتخابات دوم خرداد ۱۳۷۶، حبیبی را در سمت خود ابقاء کرد تا وی معاون اول سه دولت (دو دولت هاشمی و دولت اول خاتمی) باشد. حبیبی در ۴ شهریور ۱۳۸۰ و در دولت دوم خاتمی جای خود را به محمدرضا عارف داد.
این کارگزار باسابقه نظام از ۱۸ اردیبهشت ۱۳۷۰ تا ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ هم با حکم رهبر انقلاب اسلامی عضو حقیقی مجمع تشخیص مصلحت نظام بود. ریاست بنیاد ایرانشناسی، عضویت در دیوان داوری بینالمللی، ریاست فرهنگستان زبان و ادب فارسی، مدیریت گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، عضویت در شورای عالی انقلاب فرهنگی، عضویت در هیئت امنای فرهنگستانهای جمهوری اسلامی ایران، عضویت در هیئتامنای کتابخانه مجلس شورای اسلامی و عضویت کمیسیون ملّی یونسکوی ایران از دیگر سمتهایی بود که حبیبی در این سالها تجربه کرد. حبیبی در دوران خدمت خود نشانهای مختلفی دریافت کرد از جمله در ۲ تیر ۷۶ که نشان سازندگی و نشان استقلال را از هاشمیرفسنجانی گرفت.
این حقوقدان و جامعهشناس برجسته آثار مختلفی از جمله دیالکتیک یا سیر جدالی و جامعهشناسی (۱۳۵۱)، افضلالجهاد (۱۳۵۱)، دیالکتیک و روششناسی (۱۳۵۲)، مبادی جامعهشناسی حقوقی (۱۳۵۲)، جبرهای اجتماعی و آزادی یا اختیار انسانی (۱۳۵۳)، یادی از یار و دیار (۱۳۵۵)، عهدین، قرآن و علم (۱۳۵۷)، اسلام و مسلمانان در روسیه (۱۳۵۷)، دو سرچشمه اخلاق و دین (۱۳۵۸)، اخلاق نظری و علم آداب (۱۳۵۹)، تقسیم کار اجتماعی (۱۳۵۹)، هنر جنگ (۱۳۵۹)، خدا (۱۳۶۰)، جامعه، فرهنگ، سیاست (۱۳۶۳)، اسلام و بحران عصر ما (۱۳۶۳)، در آئینه حقوق؛ مناظری از حقوق بینالملل، حقوق تطبیقی و جامعهشناسی (تألیف و ترجمه ۱۳۶۷)، در جستجوی ریشهها (تألیف و ترجمه ۱۳۷۳)، حسب حال یک دانشجوی کهنسال (۱۳۷۶)، یک حرف از هزاران (۱۳۷۷ و ۱۳۸۰) و حقوق بینالمللی عمومی (۱۳۸۲) از خود به یادگار گذاشت.
صادق زیباکلام در پاسخ به این سوال که حبیبی چگونه موفق شد در دوران ریاست جمهوری هاشمی و خاتمی سه بار معاون اول رئیس جمهور شود؟ میگوید: اینکه چرا حسن حبیبی با این شخصیت معاون اول دولت هاشمی و خاتمی شد، دلیلش این است که هر دولتی در ایران سر کار بیاید، رئیس آن دولت حتی اگر کسی مثل آقای احمدینژاد باشد که به لحاظ شخصیتی در نقطه مقابل حسن حبیبی قرار دارد، بالاخره مجبور است یک سری کارهای اساسی انجام دهد. این کارهای اساسی برای هاشمی رفسنجانی اهمیت بسیار زیادی داشت و به همین دلیل هاشمی دکتر حسن حبیبی را به عنوان معاون اول خودش برگزید.
وی ادامه میدهد: هاشمی به درستی متوجه شده بود که حسن حبیبی یک نیروی ارزشمند فکری است که بی آنکه درگیری سیاسی ایجاد کند و سخنانی بگوید که برای دولت هاشمی دردسرساز شود و هاشمی مجبور شود روزها و هفتهها وقت خودش را صرف جمع و جور کردن حرفهای او کند، میتواند برای کارهای اجرایی هم مفید باشد. محمد خاتمی و اطرافیانش هم متوجه این کشف هاشمی شده بودند و حسن حبیبی را در دولت اصلاحات به کار گرفتند. قوه مجریه هر اندازه هم اهل سر و صدا و هوچیگری باشد، بالاخره یک جاهایی مجبور است کار هم بکند و دقیقاً در همین جاها به آدمی مثل حسن حبیبی نیاز دارد.
این استاد دانشگاه همچنین درباره شخصیت حبیبی اظهار میکند: از سوی دیگر حسن حبیبی یک تکنوکرات به معنای دقیق کلمه هم نبود. او بیشتر به درد کارهای عمیق و زیربنایی فکری و فرهنگی میخورد. به عنوان مثال، در دوران انقلاب که صادق قطبزاده، دکتر ابراهیم یزدی و ابوالحسن بنیصدر و دیگران در نوفللوشاتو در اطراف امام بودند و همه به دنبال پیش بردن امور روزمره انقلاب و برنامهریزی قیام بودند، حسن حبیبی به فکر تدوین قانون اساسی آینده ایران بود. این مثال به بهترین وجه از شخصیت مرحوم دکتر حسن حبیبی پرده برمیدارد و نشان میدهد که او بیشتر به مسائل عمیقتر، بیسر و صداتر و کمهیجانتر میاندیشید و فکر میکرد.
همچنین عباس عبدی درباره حسن حبیبی بیان میکند: افرادی مثل حبیبی میتوانند در حوزه سیاست به عنوان سرمایهای مطرح باشند که در مواقعی خاص میتوانند گرههایی را ولو کوچک باز کنند. ما سیاستمدارانی با تیپ رفتاری آقای حبیبی کم داشتیم. آقای حبیبی وقتی معاون اول رئیسجمهور بود، خیلی ساده کاریکاتورش میرفت روی جلد گل آقا. کس دیگری را در این مملکت نداشتند که چنین بلایی بر سر او بیاورند! ولی وقتی حبیبی رضایت میداد به اینکه گل آقا کاریکاتورش را بکشد و از او انتقاد کند، در واقع کمک میکرد به باز شدن فضای مطبوعات و شکلگیری آنچه که آزادی نامیده میشود. اگر کسی در همین حد هم به مطبوعات کمک کند، کار مهمی انجام داده است. خیلیهای دیگر در همین حد هم نتوانستند به مطبوعات کمک کنند.
حبیبی در چند سال آخر عمر خود با بیماری دست و پنجه نرم میکرد. رهبر انقلاب اسلامی هم در ۱۴ مهر سال ۱۳۸۷ با حضور در یکی از بیمارستانهای تهران از وی که آن زمان رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود، عیادت کردند. حضرت آیتالله خامنهای در این عیادت، از آخرین وضعیت درمانی حبیبی اطلاع یافته و برای بهبودی و شفای عاجل وی دعا کردند.
سرانجام حبیبی که به دلیل نارسایی قلبی و جراحی معده در بخش CCU بیمارستان فرهنگیان تهران بستری بود، در ساعت یک بامداد روز پنجشنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۱ یعنی سالروز بازگشتش با پرواز انقلاب همراه امام خمینی به میهن، در پی یک دوره کسالت طولانی و بستری در سن ۷۶ سالگی در بیمارستان فرهنگیان تهران درگذشت. پس از درگذشت وی بسیاری از مسئولین ارشد جمهوری اسلامی ایران از جمله رهبر انقلاب پیام تسلیت صادر کردند.
پیکر حبیبی روز جمعه ۱۳ بهمن ۱۳۹۱ پس از تشییع از مقابل بنیاد ایرانشناسی با حضور شخصیتهای کشوری و لشکری در جوار مقبره امام خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی آرام گرفت. در مراسم بزرگداشت او بزرگانی از جمله محمدیگلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری، اکبر هاشمیرفسنجانی، سید محمد خاتمی، علیاکبر ناطقنوری، غلامعلی حدادعادل، محمدرضا عارف، سیدحسن خمینی، آیتالله موسویبجنوردی، عبدالله نوری، علی یونسی، مجید انصاری، محمدعلی نجفی، غلامحسین کرباسچی، اسحاق جهانگیری، حسین مرعشی، سیدمحمود دعایی، صادق خرازی، بیژن زنگنه، قدرتالله علیخانی، محمدعلی نجفی، محمد سعیدیکیا، علی یونسی، عبدالله جاسبی، حسین علایی، علیرضا مرندی، احمد مسجد جامعی، مرتضی حاجی، داود دانشجعفری، محمد شریعتمداری، علیمحمد حاضری، فاطمه راکعی، عبدالواحد موسویلاری، حسن غفوریفرد، رضا طلایینیک، مهدی هاشمی، فاطمه هاشمی و بسیاری از مردم ایران حضور داشتند. بر روی سنگ مزار حبیبی نوشته شدهاست: «حسن ابراهیم حبیبی، فرزند باقر و فاطمه، از نوادگان ملأ محمدعلی مجتهد کاشانی». سیاستمداری که بدون حاشیه با انجام فعالیتهای عمیق و زیربنایی، مورد اعتماد همه جناحهای سیاسی و مردم بود.
انتهای پیام
نظرات