رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان اصفهان در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: من در این نشست صحبتم را با آیۀ شریف «رب اشرح لی صدری...» آغاز کردم و بعد از ادای احترام به حضار این بیت را خواندم که «سرخی چشم کبوتر هیچ میدانی ز چیست؟ /نامهام میبرد و بر درد دلم خون میگریست. »
وی ادامه داد: من از مظلومیت خبرنگاران سخن گفتم که در گرما و سرما میکوشند وظیفۀ اطلاعرسانی را به نحو احسن انجام دهند. گفتم که این خبرنگار مظلوم این روزها دلخوش به پیامکهای تبریک روز خبرنگار است و خوب نیست برای تقدیر از او که اینهمه تلاش و وقت صرف میکند محدود به صدور و ارسال همین پیامهای مجازی باشیم.
جعفری تصریح کرد: خبرنگار و روزنامهنگار و عکاس خبری آنقدر مناعت طبع دارد که هیچگاه مطالبۀ چنین چیزهایی را در ذهن خود تصور نمیکند، نیازی هم به ترحم مسئولان ندارد اما مسئولان در قبال خدمات خبرنگاران رسالتی دارند که باید به انجام برسانند و نسبت به این قشر ادای دین کنند.
این روزنامهنگار باسابقه افزود: در این نشست گفتم که تنها سه نهاد (شهرداری، ذوبآهن و آبفا) یاریگر انجمن صنفی روزنامهنگاران بودهاند و دیگر هیچکس به وظایف خود برای کمک به این انجمن عملنکرده است.
رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان اصفهان یادآور شد: در این وبینار ویدئویی پخش شد که در آن مسئولی اشاره میکرد، خبرنگاران وظیفۀ آرامش بخشی به جامعه را دارند و من گفتم وقتی خبرنگاران خود امنیت شغلی و آرامش ندارند چگونه میتوانند به دیگران آرامش ببخشند؟
جعفری بخش دیگر سخنان خود را در این نشست چنین شرح داد: به برپایی کمپین در خانه بمانیم و من ماسک میزنم که انجمن صنفی روزنامهنگاران راهاندازی کرد و جنبه مسابقه به خود گرفت اشاره کردم و گفتم قرار است به پنج نفر از بهترینهای هر مسابقه جایزه بدهیم و ادامه دادم که انشالله خانم چنگیز ریاست دانشگاه علوم پزشکی اصفهان جایزۀ این مسابقه را تقبل میکنند که البته ایشان واکنشی نشان ندادند.
وی افزود: در سخنرانی قبل از من از انجمن صنفی روزنامهنگاران بهعنوان یک زیرمجموعه وزارت کار صحبت شده بود و من توضیح دادم که انجمن صنفی بهموجب قانونی به وجود آمده که اساس رسیدگی به امور هر صنف به انجمن صنفی آن واگذارشده است.
رئیس انجمن صنفی روزنامهنگاران استان اصفهان خاطرنشان کرد: من مشغول صحبت بودم که مجری جلسه رو به من کرد و آهسته گفت قطع کن، تمام کن من هم سه بار گفتم چشم و این بیت را خواندم و گفتم چون دستور دادند تمام کنم، تمام میکنم؛ «صفا کردی و درویشی بمیرم خاکپایت را، که شاهی محتشم بودی و با درویش سرکردی»
جعفری با گلایه گفت: وقتی به من گفتند قطع کن دیگر رشته افکارم گسست و در شرایطی قرار گرفتم که هر چه میخواستم بگویم فراموش کردم. بعد از جلسه دوستان زیادی زنگ زدند و گفتند که صدا و تصویر حین سخنرانی شما قطعشده، من هم گفتم خلاصۀ حرف من بیان واقعیت مظلومیت خبرنگار بود و اگر قرار باشد دیگر بیان مظلومیت هم نکنیم دیگر چه؟
انتهای پیام
نظرات