به گزارش ایسنا، دکتر ناصر فکوهی، استاد انسانشناسی و فرهنگ دانشگاه تهران در گفتگو با نمایندۀ انجمن ترویج علم با موضوع «اهمیت فرهنگ علم و پژوهش در دانشگاههای کشور» که به مناسبت هفتۀ ترویج علم در اینستاگرام برگزار شد، دربارۀ تاثیرات متقابل فرهنگ و انسان چنین گفت: تقریباً هیچ موجود دیگری جز انسان قادر نیست که موقعیت بیولوژیکیاش را بهخاطر موقعیت فرهنگیاش تغییر دهد. برتری فرهنگ، صرفاً شعار نیست. این انسان است که طبیعت را ابداع میکند؛ بدین معنا که جهان وجود داشته و انسان با توجه به خاستگاه فرهنگیاش، مفاهیم را معنا کرده است.
از آنجایی که از فناوری هوش مصنوعی، بهعنوان انقلاب صنعتی چهارم یاد میشود، فکوهی تاثیر آن را در فرهنگ عمومی و نظام دانشگاهی ایران، اینگونه تفسیر کرد: فرهنگ، پیچیده است و یک مجموعه ترکیبی از پدیدههای اکتسابی، انتسابی، بیولوژیک و غیربیولوژیک است. فهم درونی فرهنگ ساده نیست و روش فهمش از طریق علوم شناختی ممکن میشود. چندین دهه پیش، وقتی اولین دانشگاه در ایران تاسیس شد، همه به چشم ابزاری مکانیکی به آن نگاه میکردند و بهتبع آن نگاه به فرهنگ هم، مادی تلقی میشد. برای مثال اگر در آن زمان در اروپا دوربین عکاسی و هنر عکاسی یا دوربین فیلمبرداری و سینما وجود داشت، حاکمیت توقع داشت که همان ابزار، در اینجا هم وجود داشته باشد، بدون آنکه چیستیاش درک شود. از این رو، به همان میزانی که قیاس نظام دانشگاهی ایران با نظام دانشگاهی جهان، در حد تفاوت عکسهای زمان ناصرالدین شاه در ایران و خارج از ایران است.
فکوهی ادامه داد: اگر در اروپا زیرساختهای نظام آموزشی تغییر میکند، حتماً پیشینهای هزار ساله دارد، اما زیرساخت آموزشی در ایران رونوشتی از بقیۀ کشورهاست. در این فرآیند، بیشترین حوزهای که آسیب دیده، علوم انسانی است. چراکه همانطور که آگوست کنت فیلسوف فرانسوی میگوید، علوم مهندسی و پزشکی، نسبت به علوم انسانی، نسبتاً سادهترند؛ چون با مفاهیم این علوم، نمیتوان گروههای مختلف جامعه را اداره کرد. برای مثال، در یک بیمارستان، لزوماً بهترین جراح موجود بهعنوان رئیس بیمارستان انتخاب نمیشود؛ معمولاً کسی بهعنوان رئیس بیمارستان منتخب میشود که علاوهبر تخصص پزشکی، بهخوبی مدیریت کردن را هم بداند.
وی همچنین افزود: فناوری «هوش مصنوعی» برخلاف چیزی که بهنظر میرسد، فرآیندی بسیار انسانی است. بسیاری از افرادی که مدعی شناخت کامل انسانها بودهاند، بعد از فناوری هوش مصنوعی، دیگر حرفی برای گفتن ندارند. برای مثال مدتی پیش، مقالهای تحقیقاتی توسط یک هوش مصنوعی در نشریات خارجی چاپ شده بود. پیشبینی میشود که محققان باید با پژوهشگران الکترونیک رقابت کنند و از همین رو شاید بتوان گفت که هوش مصنوعی-حداقل در حوزۀ پژوهش- بسیار موفق باشد و به نتایج و دادههای بسیار دقیق و موشکافانهای نیز برسد. از همین رو، در سیستم دانشگاهی هم به همین صورت است؛ تمام سیستمهای انتقال دانش، اطلاعات، بیان و... باید با این تغییر همگام شوند. بعضی از متفکرین معتقدند هوش مصنوعی، پایان انسان است؛ اما باید دید که در دانشگاه چه مزایایی وجود دارد که هوش مصنوعی نمیتواند آن را داشته باشد.
فکوهی دربارۀ تاثیر دانشگاه بر روی فرهنگ عمومی جامعه گفت: اگر دانشگاه میتوانست تاثیرگذار باشد، در جامعه حجم تقاضای عمومی برای مهاجرت از کشور بالا و یا تمایل برای باروری و ازدواج کم نبود و اینها همه از جایی ناشی میشود که «مدیریت» بهدرستی در جامعه شکل نگرفته و رضایت عمومی پایین است.
وی دربارۀ اهمیت ویژۀ ترویج علم در جامعه گفت: اگر در جامعه علمی ترویج نشده باشد، علمی تولید نخواهد شد. برای مثال، بیشترین آمار جوایز نوبل حوزۀ پزشکی و سلامت مختص آمریکاست و کشوری مانند سوئیس، تقریباً هیچ جایزهای در این خصوص نگرفته است. اما در همین شرایط کرونا، مدیریت سوئیسیها در کنترل و بهداشت بهمراتب بیشتر از آمریکاییها بوده است؛ اینها تماماً بهخاطر علمی است که در جامعه سوئیس وجود دارد؛ علمی که رضایت عمومی و رفاهی بیشتری را هم بهدنبال خودش میآورد.
انتهای پیام
نظرات