بمب شیمیایی

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • دستور خاص یک فرمانده در عملیات «کربلای۵»

    دستور خاص یک فرمانده در عملیات «کربلای۵»

    آن بسیجی کمی عقب مانده بود و می‌گفت: «ماسکش را گم کرده است، محمدزاده دوید طرف بسیجی و ماسکش را درآورد و به آن بسیجی داد و گفت: سریع بزن.» محمدزاده یک چفیه انداخته بود دور گردنش. آن را با قمقمه‌اش خیس کرد و جلوی دهانش گرفت. بچه‌ها رفتند طرفش و خواستند ماسک خودشان را به او بدهند قبول نکرد و گفت: دستور می‌دهم کسی ماسکش را درنیاورد.

  • بیمارستانی که قربانی یک جنایت شیمیایی شد

    بیمارستانی که قربانی یک جنایت شیمیایی شد

    هر وقت یک راکت به محوطه بیمارستان اصابت می‌کرد، وحشتی در بین پرسنل ایجاد می‌شد. اگر در فاصله ۳۰۰ متری یا ۵۰۰ متری اتاق عمل هم راکت اصابت می‌کرد، باآنکه اتاق عمل مستحکم بود و خاک زیادی روی آن انباشته‌شده بود، ساختمان بیمارستان تکان می‌خورد. در هر بمباران، فضای داخلی بیمارستان پر از گردوخاک می‌شد.