شهید مجید کبیرزاده نجف‌آبادی

برای دسترسی به اخبار قدیمی‌تر، در منوی مربوطه سال و ماه را محدود کنید.
  • روزی که جگر مجید سوخت

    روزی که جگر مجید سوخت

    به عکس شهید روبرویش نگاه کرد:«جگرم می‌سوزه، هلاکم از تشنگی.» روی دستش را که جای زخم سوختگی از عملیات چذابه بود را خاراند: «تمام پوست تنم می‌سوزه.» بی‌سیم رابرداشت. به جانشین حاج احمد کاظمی بی‌سیم زد: «نیروهای خط‌شکن تشنه‌اند، آماده‌اند.» سربند سبز رنگ یا حسین را محکم روی پیشانی‌اش بست.