به گزارش ایسنا، روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: ما مرتباً در اعتراض به این واقعیت که اخبار دچار بحران شده، دستهایمان را به هم میساییم، اما به ندرت درباره آنچه اخبار واقعاً هست بحث میکنیم. اخبار، با شباهت فراوان به تاریخ، اساساً روشی است برای تحمیل نظم به تمامیت درهمریخته آنچه پیرامونمان در جریان است. فرهنگ لغات انگلیسی آکسفورد «اخبار» را «اطلاعات بهتازگی دریافت شده یا قابل ملاحظه، بهخصوص درباره رویدادهای اخیر یا مهم» معنا میکند. یا بنا به تعریف دارنتن، اخبار «داستانهایی است درباره آنچه اتفاق افتاده است»، بنابراین آنچه ما اخبار مینامیم، بهنحو تنگاتنگی به ادراکمان از زمان متصل است.
هراس فعلی درباره اخبار کذب به سرزنش فناوریهای جدید از قبیل شبکههای اجتماعی گرایش دارد. این اضطراب به عقیدهای گره خورده است که میگوید نوآوری فنی محرک انقلابهای فرهنگی و فکری است؛ دیدگاهی درباره زمانمندی که پیدایش آن به اروپای قرن ۱۹ باز میگردد. در این دیدگاه، زمان همچون نوعی توالی خطی نگریسته میشد که با هر گام فناورانه به پیش میرود. در همین دوره است که صنعت مدرن اخبار متولد شد، پس شاید جای تعجب نباشد که اغلب محققان این شیوه خاص از ساماندهی زمان را برای فهم اخبار پی گرفته باشند. آنها استدلال میکنند که در اعصار گوناگون، اخبار با تکیه بر رسانههای غالب پیش میرفت: نخست اخبار شفاهی بود، سپس روزنامهها از راه رسیدند، بعد تلویزیون و پس از آن اینترنت. این دیدگاه عرضهکننده احساس آرامشبخشی است از نظم و پیشرفت، از اینکه در یک توالی تقویمی مرتب و منظم، یک چیز جایش را به دیگری میدهد.
ما زندانی تاریخنگاریهای بدی هستیم که به ما میگویند هر پیشرفت فناورانهای رابطه ما با اخبار را بهنحوی افراطی تغییر میدهد. یکی از تأثیرگذارترین مبلغان این ایده مارشال مکلوهان، جامعهشناس کانادایی بود. او را با شعار مشهورش «رسانه همان پیام است» میشناسند، شعاری که بسیار تکرار و خیلی کم فهمیده شده است. بهزعم مکلوهان رسانه عنصر پنهان تاریخ است، زیرا هر فناوری جدید شیوههای تفکر ما را دگرگون میکند. او در کتاب کهکشان گوتنبرگ: ساخت انسان تایپوگرافیک (۱۹۶۲) نوشت: «فناوری منتج به آفرینش محیطی جدید میشود.» بنابراین، پاپیروس محیط اجتماعی وابسته به امپراتوریهای جهان باستان را پدید آورد؛ مکتوبات دستنویس جهان قرون وسطی را آفرید و چاپ منجر به زایش جهان مدرن شد. از دید مکلوهان، کلیت مدرنیته غربی - از روشنگری تا دولتملت- دین عظیمی به اختراع مطبوعات چاپی دارد. ایدههای مکلوهان ممکن است در زمان خودش جسورانه بنمایند، اما اساس آنها در واقع بر اندیشههای کهنه درباره پیشرفت فناورانه استوار است. ایده او مشخصاً ایدهای استعماری از کارکرد زمان بود، تکامل تکخطی تاریخ به رهبری مردان اروپایی که چیزها را اختراع میکردند، اما این ایده از اساس ایدهای قرن نوزدهمی و نشئت گرفته از زمانهای بود که گسترش قدرت اروپا به سراسر جهان توقفناپذیر به نظر میرسید. مارشال لفرتس، یکی از رهبران صنعت تلگراف ایالات متحده در سال ۱۸۵۶، با هیجانی که نفسش را بریده بود، این فناوری انقلابی را چنین توصیف کرد: «با در دست گرفتن کلید تلگراف که شما را قادر میسازد تا با صدها مایل دورتر گفتگو کنید، نوعی جاودانگی را تجربه میکنید که تحت هیچ شرایط دیگری میسر نیست. زمان و مکان معدوم شدهاند، و «به یک چشم بر هم زدن» دیگر یک ضربالمثل نیست.»
یکی از ویژگیهای عقلانیت مدرن، مرجح دانستن ایدهای بهشدت متمایز و دقیق از زمان است. گابریل تارد، جامعهشناس فرانسوی در سال ۱۹۰۱ این مشاهده گویا را ابراز کرد: «روزنامهای را باز میکنم که فکر میکنم متعلق به امروز است و با ولع مشغول خواندن اخبار میشوم، سپس متوجه میشوم که متعلق به یک ماه یا یک روز پیش است و فیالفور جذابیتش را برایم از دست میدهد.» بهگفته او وقتی میفهمیم آنچه فکر میکردیم اخبار روز است در واقع کهنه است، نوعی «چندش ناگهانی» به ما دست میدهد. «شور فزاینده برای هیجان اخبار روز یکی از واضحترین ویژگیهای زندگی متمدنانه است.»
به عبارت دیگر، مدرنیته توهم حرکت همواره رو به جلو را با اعلام بلاموضوع بودن گذشته به نمایش میگذارد. اگر از اصطلاح مورخ فرانسوی، کریستف شارل، استفاده کنیم، در این «انفصال زمانها» گذشته از اساس متفاوت از حال و آینده دانسته میشود و در عین حال، در خدمت افزایش شکاف میان اخبار و تاریخ نیز هست، اما همیشه اینگونه نبوده است. پیش از قرن ۱۹، تاریخ در اصل روشی برای آموزش درسهای اخلاقی درباره زمان حال بوده است. تغییر با لئوپولد فون رانکه، مورخ آلمانی از راه رسید که تأکید میکرد آدمی باید گذشته را محض خاطر گذشته بخواند. امروزه، با اینکه هم مورخان و هم روزنامهنگارها رویدادها را ثبت و بررسی میکنند و در دسترس عموم قرار میدهند، یکی از بدترین توهینها به یک مورخ این است که اثرش را ژورنالیستی بخوانند.
در قرن ۱۸، خبرها ممکن بود درباره آینده نیز باشد. در جهان پیرامون اقیانوس اطلس در آن زمان، خبرها همانقدر که شامل گزارش رویدادهای اخیر میشود، حاوی گمانهزنی درباره رویدادهای پیش رو نیز بود. همانطور که ویل اسلاتر در مقالهاش «بیانیه آیندهنگر» (۲۰۰۹) شرح میدهد، سردبیران در لندن با این فرض که جنگ بهزودی در آن سوی اقیانوس در میگیرد، یادداشتهایی با افعال زمان آینده مینوشتند. اسلاوتر مینویسد، روزنامهنگاران و خوانندهها «به نحو شگفتانگیزی در پیشبینی آنچه گزارشهای بعدی میگفتند، زبردست بودند.»
این موارد در کنار هم متضمن این است اخبار فرآیندی در هم ریخته است که میان فرمهای متفاوت رسانهای حرکت میکند و به سادگی بین گذشته، حال و آینده جابهجا میشود. قصدم این نیست که بگویم تغییر در فناوریهای رسانهای در عصر جدید هیچ اثری بر معنا یا اهمیتی که ما برای اخبار قائلیم نداشته است، اما فرمهای خبری همواره بخشی از زیستبومی گستردهتراند که ما در آن چندین شکل متفاوت از خبر را میبلعیم و هیچ رسانه منفردی نمیتواند کاملاً رابطه ما با زمان را بازآرایی کند. پیچیدگیهای اخبار، این ایده را که زمان خطی و صاف است، منفجر میکند. من در مواجهه با رویدادهای نفسگیر به گذشته رجوع میکنم به این امید که نگاه از فاصلهای دورتر سرنخهایی درباره وضعیت خودم به دست دهد. این سرنخها بهنوبه خود ممکن است به من کمک کنند، بفهمم بعد چه اتفاقی میافتد، استفاده از تاریخ برای گمانهزنی درباره آینده. تمام این واکنشها برای فهم ماهیت اخبار ضروری است.
سرزنشکردن فناوریها صرفاً به خاطر اینکه اخبار کذب زیاد شده، کار آسانی است، اما در واقعیت، اخبار هرگز بهسامان و باثبات نبوده است. فرآیندی که افرادی همچون مکلوهان از طریق آن تلاش کردند تا گذشته را براساس انواع رسانه درون یک توالی شسته رفته قرار دهند، شبیه است به فرآیندی که مولد خود اخبار است: هر دو تلاشهایی هستند برای ساماندهی زمان تا بتوانیم جایگاه خود را در جهانی در حال تغییر پیدا کنیم. بنابراین هراس فعلی درباره اخبار کذب به ما چیز زیادی درباره نقش شبکههای اجتماعی در بهاشتراکگذاردن اطلاعات نمیگوید. در عوض آشکار میکند که ما احساس کنیم تغییرات بهنحو پیشبینیناپذیری شتاب گرفتهاند و دنبال راههایی برای فهمیدن آن هستیم.
نقل از وب سایت ترجمان / نوشته آرتور اسِرَف/ ترجمه علی امیری / مرجع: وبسایت ایان
انتهای پیام
نظرات