به گزارش ایسنا، روزنامه «خراسان» در ادامه نوشت: او که هنوز باورش نمیشود ارشا در یک صحنه بدلکاری دچار سانحه شده و فوت کرده، در گفتوگو با ما درباره این حرفه و اقدسی، نکات کمتر شنیده شدهای را میگوید. در خور ذکر است که «خداپرست» در اولین همایش رسمی بدلکاران ایران به عنوان دومین بدلکار مرد ایرانی، تندیس بهترین بدلکاران مرد ایران را دریافت کرده و در آثاری همچون «نگار»، «جرم»، «گلشیفته»، «به وقت شام»، «قهرمانان کوچک»، «امکان مینا»، «رخ دیوانه»، «شهرزاد»، «شهر موشها ۲»، «سلام بر فرشتگان» و «دختر شاه پریون» به عنوان بدلکار حضور داشته است.
۱۲ سال است در این حرفه مشغولم
از او درباره ورودش به این شغل میپرسم که میگوید: «به طور کلی، مردم با خطرات این کار آشنایی زیادی ندارند و تا زمانی که وارد این حرفه نشوند، نمیدانند که مشقتها و سختیهای زیادی دارد. خیلی از متقاضیان بودند که وارد این رشته شدند، بعد از تجربه این سختیها، پا پس کشیدند ولی من پوستم کلفتتر بوده و الان تقریبا ۱۲ سال است که به صورت حرفهای در این کار ماندهام. درباره ورودم به این شغل باید بگویم به صورت خیلی اتفاقی به این رشته علاقهمند شدم. یک جست و جوی ساده در اینترنت کردم و با آقای اقدسی آشنا شدم. بنابراین یک ایمیل به او زدم که خیلی سریع جواب داد و من را به باشگاهی که در آن تمرین میکردند، دعوت کرد. بعد از این که چند وقت در تمرینهایشان شرکت کردم، تستهای اولیه را دادم و از همان روز، در خدمت گروه بودم و هستم».
بدلکار در زمان اجرا، استرس ندارد!
از دومین بدلکار ایرانی درباره استرس این شغل میپرسم که میگوید: «هرکار و حرکت بدلکاری که قرار است در یک فیلم اجرا شود، در مرحله پیش تولید، بارها و بارها با حضور اعضای گروه بدلکاری با جزئیاتش به دقت بررسی میشود. بنابراین چون روی آن حرکت، بررسیهای زیادی انجام میشود، یک جورایی برای بدلکار عادیسازی میشود و میداند که دقیقا چطور باید مرحلهبهمرحله پیش برود تا کار به بهترین و بیخطرترین شکل ممکن انجام شود. بنابراین در زمان اجرا، معمولا بدلکار استرس زیادی ندارد.»
۲ هفته پیش با اقدسی صحبت کردم
«آخرین بار که با آقای اقدسی صحبت کردم، تقریبا دو هفته پیش بود. او در لبنان و در حال کار روی همین خودرویی بود که برنامه داشت با آن چپ کند»، خداپرست با این مقدمه میافزاید: «من در این سالها، نزدیک به ۴۰ بار تجربه چپکردن خودرو با ارشا را پشت سر گذراندم. معمولا من چنین خودروهایی را برای ارشا درست می کردم و در این مدت، حتی یک خراش روی بدن او نیفتاده بود. ارشا در ساخت چنین خودروهایی، گاردکشیاش، آمادهسازی رمپ، اجرای چپکردن و... بسیار مهارت داشت ، نمیدانم چه بگویم دیگر. قبل از این که به لبنان برود، از من دعوت کرد که در این سفر همراهی اش کنم اما به خاطر مشغله کاری نتوانستم با او بروم. البته قبل از سفر به من نگفته بود که در بدلکاریاش، چپ کردن خودرو هم دارد وگرنه قطعا با او همکاری میکردم. این روزها فکر میکنم حضور من در آنجا ممکن بود که مانع آن حادثه تلخ شود.»
ارشا خیلی مهربان بود اما در کار خیلی جدی
خداپرست درباره خصوصیات اخلاقی اقدسی هم میگوید: «ارشا در کارش واقعا درجه یک بود. جزئیات را مدام چک میکرد تا خطری، خودش و تیم را تهدید نکند. تمام مهارتهایی که در این رشته کسب شده، مدیون تحقیقات و مطالعاتی است که اقدسی در این سالها داشته و ارتباطی که او با تیمهای خارجی بدلکاری داشت. البته گروههای خارجی، اطلاعات زیادی به ما نمیدادند و ارشا بر اساس آنالیزی که از فیلمها انجام میداد، با تکنیکهای جدید آشنا میشد. من هنوز باورم نمیشود که سر یک چپ کردن ساده، چنین اتفاقی برای ارشا بیفتد. ارشا در کار خیلی جدی و حرفهای بود. این حرفه اصلا شوخیبردار نیست، اما خارج از کار، فوقالعاده مهربان و با تمام اعضای گروه رفیق بود. خط قرمزش هم در کار این بود که هیچکدام از ما نباید یک اشتباه را دو بار تکرار میکردیم.»
انتهای پیام
نظرات