به گزارش ایسنا، اگر نگاهی به تاریخچه تنیس ایران بیندازید، با افرادی روبرو می شوید که به صورت خانوادگی در این رشته حضور داشتهاند و به شناسنامه تنیس تبدیل شدهاند. خانواده نعمتی جزو این این دسته از خانواده ها هستند. هر چند دو برادر نعمتی (نعمت و عزت) بسیار پرآوازه بودند با این حال نباید از خواهر آنها هم غافل شد که گرچه ممکن است کمی گمنام باشد اما حق به گردن تنیس ایران دارد.
صدیقه نعمتی زندگی خود را وقف تنیس کرده اما ذرهای از این کار پشیمان نیست. عشق به تنیس به حدی در این بانوی پیشکسوت زیاد است که خانه نشینی اجباری به دلیل شیوع کرونا، بیمارش کرده بود.
نعمتی با حضور در در خبرگزاری ایسنا از خاطرات خود و مهمترین موانع و چالش های پیش روی تنیس ایران صحبت کرد. همچنین او به آسیب شناسی این مسئله پرداخت که چرا تنیس به یک رشته لاکچری تبدیل شده است و تنها قشر خاصی به آن روی می آورند.
در ادامه گفت و گوی ایسنا با پیشکسوت تنیس زنان ایران را می خوانید:
ابتدا کمی در مورد خودتان صحبت می کنید؟
متولد سال ۱۳۴۰ در تهران هستم. چهار خواهر و دو برادر هستیم و در یک خانواده ورزشی بزرگ شدم که همه اهل تنیس بودند و در این رشته تقریبا پیر شدیم. تحصیلات من لیسانس تربیت بدنی است و حدود ۲۵ سال است که مدرس فدراسیون تنیس هستم. چندین سال بازیکن بودم و در مسابقات بازیهای کشورهای اسلامی هم حضور داشتم. مدال های زیادی در مسابقات داخلی گرفتم. مربی درجه یک تنیس هستم و از ۱۸ سالگی تا الان مربیگری میکنم و عضو کمیته فنی فدراسیون تنیس نیز هستم. همچنین سابقه مدیریت تیم های ملی را هم دارم.
تنیس زنان را در ورزشگاه امجدیه تعطیل کردند و گفتند که درختان هرس شده است و از ساختمان رو به رو دید دخیلی از پیشکسوتان تنیس به واسطه زندگی در اطراف ورزشگاه امجدیه وارد تنیس شدند، در مورد شما هم همین طور بود؟
بلی، ما در نزدیکی ورزشگاه امجدیه زندگی می کردیم و زمین تنیس نزدیک ما بود. برادرانم (نعمت و عزت نعمتی) در خط تنیس بازی کردن افتادند ما هم کشیده شدیم. من و خواهر دو قلویم ۱۸ ساله که شدیم تماس گرفتند که امتحان مربیگری بدهیم و سپس وارد عرصه مربیگری شدیم. دوسال باشگاه امجدیه کار کردم و بعد وقتی تنیس زنان در آنجا بسته شد، به باشگاه انقلاب رفتم و از سال ۶۲ تا الان در باشگاه انقلاب فعالیت میکنم. تنیس را با برادرانم(نعمت و عزت) کار میکردم. خیلی علاقه داشتم و به جای عروسک بازی و خاله بازی، تنیس بازی میکردم. از آنجا که من و خواهرم کوچک بودیم، اجازه نمیدادند ما در زمین، بازی کنیم از این رو با دیوار تنیس بازی میکردیم. آن زمان ماشین زیادی در خیابانها تردد نداشت و از این رو من و خواهرم که دبستانی بودیم، در خیابان روبروی هم می ایستادیم و تنیس بازی میکردیم.
تعداد زنانی که تنیس بازی میکردند، زیاد بود؟
آن زمان تعداد خانم ها خیلی محدود بود و نفراتی چون صدیقه اکبری پروین افشار، پروانه خیلتاش، اسکویی و کلانتری تنیس بازی می کردند و ما هم ابتدا به صورت تفریحی وارد تنیس شدیم اما پس از آن دیگر ماندگار شدیم. خیلی اهل مسابقه بودم و آن را بیشتر از مربیگری ترجیح می دادم. هر کجا میگفتند مسابقه است من می رفتم و در آن شرکت میکردم.
خانواده شما با اینکه تنیس بازی کنید مشکلی نداشتند؟
پدر من مقداری مذهبی بود اما مذهبی تعصبی نبود. دوست نداشت زیاد با دامن کوتاه بازی کنیم و من و خواهرم دامن خود را بلندتر از حد عادی میگرفتیم. بعد از انقلاب هم که دیگر مردان و زنان نمیتوانستند با هم بازی کنند و از طرفی بخاطر لباس هم محدودیتهایی ایجاد شد و سر همین مسئله هم اعزام برون مرزی نداشتیم. سال ۸۱ که برای اولین بار اجازه دادند تنیس زنان به مسابقات برون مرزی اعزام شود، اولین مربی بودم که همراه ورزشکار اعزام شد.
همه هزینه ها را جمع کنی، میبینی که برای یک ساعت تمرین تنیس باید حدود ۷۰۰- ۸۰۰ تومان هزینه کردتنیس زنان پس از انقلاب با تعطیلی هم مواجه شد؟
تنیس را تعطیل نکردند اما آیت الله منتظری یکبار گفته بود چه معنی دارد دو نفر در یک زمین به این بزرگی بازی کنند و میخواستند زمینهای تنیس را آسفالت کنند و به رشته های دیگر بدهند تا تعداد نفرات بیشتری از آن استفاده کنند. بعد دیدند که میتواند منبع درآمد خوبی باشد از این رو تصمیم گرفتند که باشگاه ها باز باشد و تنیس به فعالیت خود ادامه دهد.
فقط دو ماه کار نکردم آن هم به این دلیل بود که تنیس زنان را در ورزشگاه امجدیه تعطیل کردند و گفتند که درختان هرس شده است و از ساختمان رو به رو دید دارد به این دلیل خانم ها دیگر نمی توانند در امجدیه تنیس بازی کنند و آن جا تعطیل شد. برادرم در خارج از ایران زندگی می کرد و با من تماس گرفت و پرسید که چه کار می کنم؟ من هم پاسخ دادم در خانه هستم و با تعطیلی تنیس زنان در امجدیه، دیگر کاری ندارم که انجام بدهم. به من گفت، تنیس زنان در باشگاه انقلاب فعالیت دارد. من که در دبی هستم اطلاع دارم چگونه تو که در ایران هست خبر نداری؟ برادرم به ایران آمد و با هم به فدراسیون رفتیم و من را معرفی کرد و از آن زمان هم در مجموعه انقلاب فعالیت می کنم.
بعد از انقلاب تنیس زنان را از فدراسیون جدا کردند و فدراسیون فقط مختص مردان بود. بعد از آن توسط خانم طاهریان و فائزه هاشمی انجمن تنیس بانوان تشکیل شد که ۹ سال دبیر انجمن تنیس بانوان بودم. بعد از حدود ۱۰ سال بعد به این نتیجه رسیدند که دوباره باید تنیس مردان و زنان ادغام شود.
مدت زمان زیادی تنیس زنان اعزام برون مرزی نداشت درست است؟
تقریبا ۲۰ سال مسابقه برون مرزی نداشتیم. از سال ۸۱ به مسابقات غرب آسیا رفتیم که اولین اعزام برون مرزی تنیس زنان ایران بود. لباس هایی که باید می پوشیدند خیلی آزاد بود که برای دختران سخت بود که با این لباس ها بازی کنند مخصوصا در مناطق گرم. لباس آنها شامل مقنعه، شلوار و یک سارافون بود که باید روی آنها یک کاور هم می پوشیدند. الان یک مقدار لباس ها بهتر شده است.
در قدیم بازیکن تیم ملی بودن ارج و قرب زیادی داشت اما الان انگار همه چیز عادی شده است.اینکه زنان اعزام نداشتند در انگیزه آنها تاثیرگذار نبود؟
این مسئله هم تاثیرگذار بود و باعث شد که برای اعزام، بازیکن نداشته باشیم. البته الان خیلی بهتر شده است اما در مقایسه با بازیکنان کشورهای دیگر هنوز مقداری عقب هستیم و بازیکنان ما کم می آورند مخصوصا از لحاظ بدنسازی.
برادران شما از چهره های شاخص تنیس ایران بودند و آیا به شما هم برای بهتر شدن بازی تان کمک می کردند؟
قبل از انقلاب کمک می کردند اما بعد از انقلاب برادرم می خواست یک ساعت با هم بازی کنیم که اجازه ندادند و یک مقدار شرایط برای من سخت بود. یکی از مشکلاتی که داشتیم این بود، نمی توانستیم با آقا بازی کنیم در حالی که قدرتی که مردان داشتند را زنان نداشتند و ضربه هایی که مردان می زدند کمک میکرد که ما قوی تر شویم.
زمانی که شما تنیس بازی می کردید هم این رشته لاکچری بود؟
اتفاقا الان لاکچری شده است. آن زمان فقط امکانات کم بود. الان امکانات زیاد است اما به همان نسبت هزینه ها هم بالا رفته است.
در حال حاضر کمترین قیمت یک راکت ۱۰ میلیون تومان است و شاید ممکن است مربی دو سال دیگر بگوید این راکت خوب نیست و بازیکن باید راکت دیگر تهیه کند. پول لباس خیلی زیاد است. اگر از برندها هم بگذریم، خود زمین تنیس خیلی گران است. همه هزینه ها را جمع کنی، میبینی که برای یک ساعت تمرین باید حدود ۷۰۰- ۸۰۰ تومان هزینه کرد و فعلا بچه پولدارها می توانند فعالیت کنند.
خود شما بچه پولدار بودید که وارد تنیس شدید؟
بچه پولدار نبودم و از یک خانواده متوسط بودیم.
پس چگونه راکت تهیه می کردید؟
زمانی که مسابقه بازی می کردیم، به عنوان جایزه راکت میدادند الان هزینه ها بسیار بالا رفته است و فقط تعداد محدودی میتوانند به صورت حرفه ای تنیس را دنبال کند. ما حتی در تیم ملی هم محدودیت داریم و تعداد نفرات ما خیلی زیاد نیستند.
وقتی هزینه ها گران شود، چه بخواهیم چه نخواهیم تعداد شاگرد ها کمتر می شود.
شما می گویید مشکل محدودیت نفرات داریم و با استعدادیابی می توان این را حل کرد؟
استعدادیابی هم می توان انجام داد اما به هر حال بعد از آن هم باید هزینه کرد و آن موقع خانواده باید چه کار کند؟ یک خانواده برای اینکه فرزندش بتواند به جایی برسد باید هزینه زیادی کند در غیر این صورت نیمه کاره تنیس را رها می کنند. زمان قدیم هم شرایط همین بود و بازیکنان قراردادی نداشتند اما جوایزی که در مسابقات می دادند، به نوعی ورزشکار را به سمت حضور در مسابقات جذب می کرد. از طرفی آن زمان بازیکن تیم ملی بودن ارج و قرب زیادی داشت و بازیکنان افتخار زیادی می کرد که در تیم ملی حضور دارد اما الان انگار همه چیز عادی شده است.
بازیکنی بوده که علاقه زیادی به تنیس داشته است اما بخاطر هزینه ها مجبور به کنار گذاشتن شده است؟
بله زیاد بودند، کسانی که علاقه داشته اند تنیس را ادامه دهند اما خانواده از عهده هزینهها بر نمی آمدند. کسانی که می خواهند در تنیس بازیکن حرفه ای شوند باید هزینه زیادی کنند. در بین آنها افراد دیگری هم هستند که به محض اینکه هزینه ها گران میشود، می گویند دیگر نمی توانند بیایند و از ما میخواهند که هزینهها را پایین بیاوریم. من به عنوان مربی هزینه را پایین بیاورم زمین را که دیگر نمیتوانم کاری کنم و دست من نیست. پیمانکاری که قبلاً بود منصف شود و هزینه ها خیلی بالا نبود اما پیمانکاری که جدید آمده است، گفتیم خودش مربی تنیس است و ما را درک می کند اما میبینیم که هزینه ها را دو برابر سال گذشته کرده است. یعنی الان خانمی که سال گذشته با هزینه ۳۸۰ تا ۴۰۰ هزار تومان تنیس بازی می کرد الان باید ۸۰۰ هزار تومان بپردازد. ما خودمان هم به عنوان مربی نه قرارداد داریم و نه بیمه. در واقع درآمدمان بستگی به کار کردن ما دارد و اگر کار کنیم درآمد داریم اگر برگر کار نکنیم هیچ درآمدی نداریم.
گران شدن هزینه تنیس روی اینکه شاگردان خود را از دست بدهید، تاثیرگذار بوده است؟
بله، صد در صد تاثیر گذار بوده است. به هر حال وقتی هزینه ها گران شود، چه بخواهیم چه نخواهیم تعداد شاگرد ها کمتر می شود. فدراسیون هم برای خودش هم زمین ندارد که چند مربی بگذارد تا کار کنند. باید زمین اجاره کند و شاید برای فدراسیون هم صرف ندارد چنین کاری کند.
من را خیلی مسخره کردند و میگفتند که خجالت نمیکشی با این سن هنوز داری بازی می کنی!در کشورهای توسعه یافته مثلا فرانسه شرایط حضور در تنیس چگونه است؟
استفاده از زمین در فرانسه رایگان است و حتی در پارک ها هم زمین های تنیس ساخته اند. در فرانسه نیازی نیست که پول زمین بدهند اما در ایران حتی اگر بخواهیم ما مربیان هم رایگان کار کنیم، باید روزانه حداقل ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان پول زمین بدهیم.
گران بودن زمین های تنیس به دلیل کمبود آن است یا نگهداری اش سخت است؟
نگهداری زمین که چیز خاصی نمی خواهد. خط کشی و تور که سال ها باقی می ماند و خاک و آب می خواهد. به نسبت تعداد نفراتی که کار می کنند و بازیکنانی که تنیس بازی می کنند، تعداد زمین ها محدود است و به همین دلیل است که هزینه اجاره زمین گران در می آید.
شاگردان شما به دنبال بازی حرفهای تنیس هستند یا برایشان فقط جنبه تفریحی دارد؟
برای بازیکن حرفه ای شدن باید چندین سال وقت گذاشت و این کار را نمی کنند. بیشتر آنها هفته ای یکی دوبار می آیند که هم ورزش کرده باشند و هم به نوعی سرگرمی شده باشند یا مثلا میخواهند با دوستشان تنیس بازی کنند و به دنبال این هستند تا حدودی تنیس بازی کردن را یاد بگیرند.
فکر می کنید این مسئله میتواند یک معضل در بخش قهرمانی تنیس باشد؟
قطعا همین طور است اما کاری از دست من بر نمی آید. می کنم فدراسیون هم نمی تواند کاری کند و این کار از عهده فدراسیون هم خارج است. به نظرم کمیته های فدراسیون باید برنامه داشته باشند و اجازه ندهند که زمین ها گران شود البته نمیدانم چه کاری میتوانند انجام دهند اما به هر حال باید برنامه داشته باشند.
بسیاری از بازیکنان خارجی خودشان یا با حمایت اسپانسر در مسابقات بین المللی شرکت می کنند و بهتر نیست در ایران هم بجای تمرکز بر روی تیم ملی خود بازیکنان در مسابقات حضور بیشتری داشته باشند؟
شرایط ما یک مقدار با کشورهای دیگر متفاوت است در ایران قوانین خاصی وجود دارد برای نمونه حتما باید فدراسیون بازیکنان را معرفی کند تا مجوز شورای برونمرزی داده شود. قوانین برای خانم ها که سخت تر است.
تعداد کلاسهای مربیگری که در ایران برگزار می شود بسیار زیاد است و آیا این مربیان می توانند از لحاظ فنی و علمی چیزی به تنیس ایران اضافه کنند؟
بله، تعداد کلاس های مربیگری زیاد است و تعداد مربیان هم زیاد شده است و مربی از سر و کول مان بالا می رود. مدت زمان این کلاس ها کم است. سه روز کلاس است و سه روز هم امتحان می گیرند. کسی که واقعا می خواهد پیشرفت کند، باید از قبل خودش دنبال آن رفته باشد و چیزهای زیادی یاد گرفته باشد .بیشتر هم بحث عملی مهم است و بیشترین نفراتی که در کلاس ها ریزش می کنند در بخش عملی است.
متاسفانه تمامی کسانی که به عنوان نایب رییس انتخاب شدند، از رشته تنیس نبودند.
چه زمانی به عنوان بازیکن از تنیس خداحافظی کردید؟
واقعیت این است که من دوست نداشتم تنیس بازی کردن را کنار بگذارم و حتی زمانی که بیش از ۴۰ سال هم سن داشتم بازهم تنیس بازی میکردم اما من را خیلی مسخره کردند و به من میگفتند که خجالت نمیکشی با این سن هنوز داری بازی می کنی! آنقدر به من گفتند که در نهایت بازی کردن را کنار گذاشتم. واقعا دوست نداشتم این را کار را انجام دهم چون واقعا عاشق تنیس هستم. اگر این حرف ها را به من نمی زدند تا زمانی که جان داشتم تنیس بازی می کردند. من علاقه زیادی به تنیس داشتم و حتی اگر می باختم، باز هم ناراحت نمیشدم.
زمانی که تنیس بازی می کردید چگونه تکنیک را یاد می گرفتید؟
تنیس در زمان ما که خیلی علمی نبود و بیشتر از روی دیدن بازی ها یاد می گرفتیم که چه کاری انجام بدهیم. مخصوصا وقتی که بازیکنان خارجی به ایران می آمدند و بازی های آنها را تماشا می کردیم، خیلی تاثیرگذار بود. یادم میآید که به ما میگفتند شب قبل از مسابقه حتما فیلم بازی تنیس را ببینیم. به مرور زمان که تنیس علمی شد. تکنیک و سرعت بازی خیلی تغییر کرده خیلی شرایط متفاوت شده است. در آن زمان هم ما به نسبت به خودمان خوب بودیم.
شما سمتهای مختلفی را در تنیس زنان ایران داشتید و در دورانی که کار می کردید افراد بر سر مسیر کاری شما سنگ اندازی میکردند؟
کار شکنی که می شد و همه جا وجود دارد. برای خود ما افتخار بود اینکه به عنوان سرمربی و مربی تیم ملی انتخاب می شدیم و تیم ملی برای ما ارزش بسیار زیادی داشت اما اینکه ناگهان آدم را برکنار می کنند خیلی اتفاق خوبی نیست. این بستگی به فردی دارد که روی آن صندلی مینشیند. چند سال پیش نایب رییس بانوان وقت فدراسیون من را دید و از من خواست که با او کار کنم اما پس از آن هیچ خبری نشد. بعد از دوماه دوباره او را دیدم و از او پرسیدم پس چه شد؟ گفت که با شما تماس میگیرم. آنجا متوجه شدم که فرد دیگری را انتخاب کردهاند. برای من مهم نبود چون من کارم را کرده بودم اما کسانی هستند که برای آدم میزنند و واقعا دلیلش را هم نمیدانم. شاید نمی توانند بالاتر از خودشان را ببیند (باخنده).
من از یک خانواده تنیسی هستم و کاری به حاشیهها ندارم. به من بگویند بیا کار کن می روم و کار میکنم. من کارم را بلد هستم اما آن کسی که باید استفاده کند، باید ببیند از چه کسی دارد استفاده میکند. با حرف این و آن برای دیگران پاپوش درست نکند و کار طرف را از او نگیرد.
به غیر از تنیس به رشته دیگری هم علاقه داشتید؟
خیر، چون واقعا عاشق تنیس هستم. این ورزش به من انرژی و انگیزه می دهد و من را نگه سرپا نگه داشته است. سه ماه که به خاطر کرونا تعطیل بودیم واقعا من مریض شدم. من کاری به حاشیه ندارم من فقط یک مربی ساده هستم که می خواهم کار کنم.
قدمت تنیس زنان ایران زیاد است اما چرا نتیجه لازم به دست نیامده است؟
چون پشتکار و حامی نداریم و یکی باید باشد انگیزه بدهد. مسئولان دوست دارند که بچه ها به جایی برسند. شاید وقت بگذارند اما وقتی که می گذارند کم است و باید هم از افراد با تجربه استفاده کنند و هم آدم به روز.
مقدار زیادی از موفقیتم به این بر می گردد که ازدواج نکرده ام.نسل طلایی در تنیس ایران داشتیم اما به نظر میرسد که برای پیشرفت تنیس ایران خیلی به کار گرفته نشده اند و یا خانه نشین هستند یا از ایران مهاجرت کردهاند؟
یکی از دلایل آن برمیگردد به اینکه تعداد مربیان زیاد است. یک بار من در یک باشگاهی گفتم که تعداد مربیان خیلی زیاد است و چرا دوباره مربی جدید گرفته می شود. به من پاسخ داده شد که مربیان درجه ۳ چه زمانی باید رشد کنند؟ من قانع شدم. ازطرفی تعداد زمین ها به نسبت تعداد مربیان کم است. هر پیمانکاری هم که می آید، با افراد خودش کار می کند و همین می شود که خود به خود باتجربهها خانه نشین می شوند.
با نایب رییس های مختلف کار کردید، برنامه ای برای پیشرفت تنیس داشتند؟
متاسفانه تمامی کسانی که نایب رییس شدند، از رشته تنیس نبودند. آنها شناگر، بسکتبالیست، کارمند اداره یا شمشیرباز بودند و هیچ کسی تا الان از تنیس انتخاب نشده است که بفهمد من چه می گویم. نایب رییس فعلی فدراسیون هم تنیسی نیست اما چندین سال کار کرده است و آشنایی بیشتری با تنیس دارد.
در یک خانواده اهل تنیس متولد شدید و نسل بعد از شما باز هم تنیس بازی می کردند؟
بله، خواهرزاده و برادرزاده هایم تنیس بازی می کردند اما به طور حرفهای دنبال نکردند. آنقدر حاشیه برایشان ایجاد شد که به من می گفتند اگر ما حرفی نزدیم فقط به این خاطر بود که شما در فدراسیون هستید. بیشتر فرزندان مربیان هم سن هستند و اگر شکست می خوردند حواشی به وجود می آمد.
بازی کردن تنیس را به کسی پیشنهاد می کنید؟
بله، تنیس یک ورزش هیجان انگیز و پر نشاط است. از همه میخواهم اگر در توانشان است به تنیس روی بیاورند.
به نظر شما در کدام دهه تنیس ایران رشد بیشتری داشت؟
همه زحمت خودشان را کشیدند اما به نظرم در دهه ۹۰ کارهای بهتری برای تنیس ایران انجام شد. مسابقات بیشتر بود، اعزام های برون مرزی زیاد شد و حامی مالی هم ورود کرده بود. اگر می خواهیم بچه ها به جایی برساند باید وقت گذاشت و هزینه کرد و از آدم های استفاده شود که واقعا دل می سوزانند نه اینکه دنبال منفعت خودشان باشند.
فرزند دارید؟
ازدواج نکردم. مقدار زیادی از موفقیتم هم به این بر می گردد که ازدواج نکرده ام. بالاخره خواهرانم را می بینم که محدودیت هایی دارند و من این محدودیت ها را ندارم.
صحبتی برای تنیس بازان جوان خود دارید که شاید بتواند کمکشان کند؟
از جوان ها می خواهم ورزش کنند. نمی گویم حالا حتما به سراغ تنیس بروند. همچنین هدف داشته باشند. وقتی هدف داشته باشی برای آن هدف، با انگیزه تلاش می کنی و این مسئله باعث پیشرفت می شود. اگر هدف نداشته باشی، دلزدگی می آورد.
صحبت پایانی؟
از مسئولان میخواهم حامی تنیسبازان باشند و به آنها کمک کنند و انگیزه بدهند. هرچقدر تنیس ایران پیشرفت کند ما بیشتر خوشحال میشویم.
انتهای پیام
نظرات