در ابتدای این آئین که سهشنبه (۳۰ آبانماه) در سالن همایش کتابخانه مرکزی شهرداری اصفهان برگزار شد، علی عطریان، رئیس اداره هنری سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان به شهروندان، علاقهمندان به هنر و اساتید و پیشکسوتان عکاسی اصفهان خیر مقدم گفت.
سپس استاد اکبر امامی، از پیشکسوتان عکاسی اصفهان و صاحب عکاسخانه هاله در چهارباغ عباسی با بیان اینکه خاندان وی حدود ۱۳۰ سال در عکاسی سابقه دارند، گفت: آقای قصری برای کتاب «تاریکخانههای یک شهر؛ تاریخ شفاهی عکاسی اصفهان» زحمات زیادی کشید و ساعتها به اتحادیه میآمد و حتی نشانی منازل اساتیدی را جستوجو میکرد که به رحمت خدا رفته بودند. این اساتید در عکاسی اصفهان حق بزرگی دارند، ازجمله استاد مرحوم امانالله طریقی که اولین آموزشگاه عکاسی ازسوی اداره فرهنگ و هنرِ آن زمان و در سال ۱۳۵۳ توسط وی در اصفهان ایجاد شد.
او با ذکر نام بسیاری از اساتید عکاسی اصفهان که از این دیار خاکی رخت بربستهاند، ادامه داد: این اساتید همیشه هنر را برای خود ارجح میدانستند.
استاد امامی گفت: شخصیت عکاسی و به طور کلی هنر در این مملکت، بسیار فراتر از آن بود که الآن میبینیم. تاریخِ یک مملکت همیشه به عکس وابسته بوده و هست؛ اما به جامعه عکاسان کمی بیمهری شده و ازاینرو از مسئولان درخواست میکنیم به صنف عکاسان و فیلمبرداران اهمیت بیشتری بدهند.
او ضمن ابزار خرسندی از حضور جوانان به عکاسی، به جایگزینی عکاسی آنالوگ با دیجیتال اشاره و تأکید کرد: من اعتقاد دارم که تکنولوژی برای ما زود بود.
در ادامه، کلیپی از صحبتهای استاد غلامحسین عرب، از پیشکسوتان عکاسی اصفهان پخش شد. این استاد سپس با ابراز خرسندی از حضور در این آئین، گفت: از آقای حامد قصری به خاطر تلاشهای بسیارش و همچنین از سایر دوستانی که او را همراهی کردند صمیمانه تشکر میکنم و برای همه شما بهترینها را آرزو میکنم.
کلیپ بعدی، تصویر و صحبتهای استاد رضانور بختیار، یکی دیگر از بزرگان عرصه عکاسی اصفهان بود و در ادامه نیز استاد پیشکسوت، اصغر صامتی به روی صحنه آمد و ضمن بیان چگونگی حضور خود به حرفۀ عکاسی، گفت: من سالهاست که شاهد تلاشهای حامد قصری برای کتاب «تاریکخانههای یک شهر؛ تاریخ شفاهی عکاسی اصفهان» هستم. این کتاب، ماندگار است و نگاه حامد قصری یک نگاه مدرن ولی با نگرش به سنتها و تکریم افرادی است که در این مملکت زحمت کشیدند. آقای قصری نه تنها در حوزه نویسندگی بلکه عکاس بسیارقابلی هم هستند.
در ادامه این آئین، کلیپی از صحبتهای استاد پیشکسوت عکاسی اصفهان، محمد محمدی درباره چاپ و ظهور عکس پخش شد.
عکاسی برای من داستان زندگی آدمهاست
سپس محمدرضا طهماسبپور، پژوهشگر تاریخ عکاس پشت تریبون قرار گرفت. او که مولف کتابهای «ناصرالدین، شاهِ عکاس، «ایتالیاییها و عکاسی در ایران»، «آقارضا عکاسباشی»، «از نقره و نور»، «زنی پشت دوربین عکاسی، منتخبی از عکسهای عزتالملوک فرمانفرماییان(پیرنیا)» و صاحب بسیاری مقالات و پژوهشهای دیگری است و نمایشگاههای مختلف عکاسی نیز با حضور وی برگزارشده است، اظهار کرد: کار بزرگی که آقای قصری انجام دادند از جنبههای مختلف برای تاریخ تصویری شهر اصفهان و تاریخ تحولات اجتماعی این شهر اهمیت بسیاری دارد. من وقتی در مقابل اساتید بزرگی مانند شما میایستم که عمری را در گرفتن عکس گذراندید هیچ عنوانی را نمییابم مگر اینکه کار شما را با کیمیاگران تصویر مقایسه کنم.
او افزود: کیمیاگرانِ قبلی تلاش کردند فلزات بیارزش را به باارزشترین فلزی که ممکن بود تبدیل کنند ولی موفق نشدند، اما شما در طول سالیان و در طول عمری که برای عکاسی گذاشتید، توانستید مانند کیمیاگران همان کارها را با جادوی نور و تصویر به طور موفق انجام دهید.
این نویسنده و پژوهشگر گفت: من نیز تصمیم داشتم مشابه کارِ آقای قصری را در دهه ۸۰ و در تهران انجام دهم، اما وقتی به دورنمای کار فکر کردم، منصرف شدم؛ ازاینرو باید پایمردیِ آقای قصری را در این کار که میدانم بسیار زحمت دارد، ستود.
طهماسبپور سپس با نمایش عکسهایی، اصفهان را در ۱۷۰ سال قبل و با اولین حضور عکاسان در اصفهان و رویارویی اصفهانیها با عکاسی، به مخاطبان نشان داد و به گفته خودش با این تصاویر، مخاطبان را به سفری تصویری برد.
او ضمن ارائه اولین عکسهایی که توسط «لوئیجی پیشه»، مستشار نظامی ایتالیایی از اصفهان گرفته شده است، در ادامه نیز عکسهایی را نمایش داد که توسط مادام دیولافوا، باستانشناس فرانسوی از اصفهان عکاسی شده و در موزه لوور پاریس نگهداری میشوند. طهماسبپور همچنین به قدیمیترین عکسهای اصفهان از نگاه عکاسان این شهر ازجمله شادروان استاد ابوالقاسم جلا و شادروان استاد درخشان پرداخت.
این پژوهشگر تاریخ عکاسی با بیان اینکه عکاسی برای ما تصور ملموس ایجاد کرد، عکس را بهعنوان سندی برای بررسی تاریخ تحول فرهنگی و اجتماعی مردم و نیز تاریخ تحولات عکاسی در یک شهر برشمرد.
طهماسبپور با اشاره به اینکه کتاب «تاریکخانههای یک شهر؛ تاریخ شفاهی عکاسی اصفهان» اثری ماندگار برای اصفهان و کشور است، افزود: عکاسی یا تاریخ عکاسی با همه عنوانهایش، برای من داستان زندگی آدمهاست. داستان شادیها، غمها، زندگی و مرگ است و به دنبال این هستم که این داستان را به صورت نوشتاری ثبت کنم. در مقالاتی که مینویسم این جنبۀ عکاسی داستان زندگی آدمها از جنبههای مختلف برای من ازهمه مهمتر است.
او گفت: امیدوارم روزی این داستانها نیز به صورت یک کتاب منتشر شود؛ آنهم در قالب خاطرات عکاسان از افرادی که نزد آنها آمده و عکس گرفته و بخشی از زندگی خود را با آنها به اشتراک گذاشتهاند.
در ادامه این آئین، کلیپی از گفتههای اشرفالسادات مقصودی، نخستین بانوی عکاس اصفهان و همچنین شادروان گوهر کرمی دیگر عکاس بانوی اصفهان پخش شد.
تاریخ شفاهی، سندی از جنس صوت و تصویر است
سپس حامد قصری، مولف کتاب «تاریکخانههای یک شهر؛ تاریخ شفاهی عکاسی اصفهان» پشت میکروفن قرار گرفت و چنین گفت: دبیرستانی بودم، دوستان من در فکر کنکور و معافی و مهاجرت بودند و من در کوچه پس کوچههای اصفهان پرسه میزدم و به دنبال گمشدههایم، به دنبال تکههای اصفهان میگشتم. تا اینکه برحسب اتفاق در خیابان طالقانی به عکاسخانهای به نام زیبا برخوردم. زیبا دو انسان دوستداشتنی به نام رضا فرزان و اشرفالسادات مقصودی داشت. عکاسخانه موزهای بود؛ عکسهایی از دوران مختلف شهر اصفهان. چند سال بعد با مرگ استاد فرزان، عکاسخانه هم تخریب شد. بعدها متوجه شدم همان تابلویی که زمانی بر سردر عکاسی زیبا زده شده است، به نوعی گواه از این دارد که نخستین زن عکاسی اصفهان همان اشرفالسادات است. اشرفالسادات هنوزهم زنده است.
قصری ادامه داد: رضا فرزان، مرد مهربان عکاسی زیبا من را به امانالله طریقی معرفی کرد، و در اواخر عمر استاد چند دیدار با او داشتم و با اینکه ویلچرنشین بود اما همچنان شوق عکاسی و نقاشی داشت و از طریق او با دیگر عکاسان و عکاسخانههای اصفهان هم آشنا شدم. تا جایی که این کار از نوجوانی به جوانی و جوانی به میانسالیِ من به جستجو در عکس و نگاتیو و شیشه و اسلاید گذشت که قاطعانه میگویم چه در دورانی که از موسسان کانون عکس اصفهان بودم، چه در دورانی که تدریس کردم و چه در دورانی که نمایشگاههای مختلف عکاسی برگزار کردم لذتی بردم که از همین جستجو برای من بود و گویی همه آنها در راستای همین پرسهزنیها و جستجوها بود.
نویسنده کتاب «تاریکخانههای یک شهر؛ تاریخ شفاهی عکاسی اصفهان» بیان کرد: میتوان گفت که ۹۰ درصد آرشیو تصویری اصفهان در طی دهههای گذشته یا درون چاهی ریخته شد یا پس از فوت عکاس چون جنبۀ دستوپاگیری برای وراث داشت همچون کتابخانه و دیگر اقلام اینچنینی به حراج گذاشته شد. البته این امر در مورد همه عکاسان صدق نمیکند. گفتگو با عکاسانی که در این کتاب آمده است در طی دوران مختلف صورت گرفته، نزدیک به ۱۰۰ مصاحبه از سال ۱۳۷۶ تا سال ۱۳۹۸ انجامشد که در طی چندین انتخاب سخت و عیارسنجی با واقعیت، به ۳۷ عکاس موجود در این کتاب ۲۸۰ صفحهای رسیدم.
او در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره عکاسان اصفهان که دیگر در قید حیات نیستند، به اهمیت تاریخ شفاهی در گذر زمان تأکید کرد و گفت: تاریخ شفاهی، روش ثبت اطلاعات تاریخی به وسیله انجام مصاحبه با یک فرد درباره وقایع گذشته است. تاریخ شفاهی، یک روش پژوهشیِ تاریخی برای جمعآوری و نگهداری اطلاعات تاریخی از حافظۀ افراد سهیم در رخدادهای تاریخی و یا شاهدان عینیِ آنها در هر طبقه اجتماعی است. تاریخ شفاهی، سندی از جنس صوت و تصویر و در پی ثبت هرگونه تجربۀ انسانی است که به مرور زمان و در گذر زمان و در پی بروز تغییرات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مختلف در خطر نابودی قرار دارند.
قصری اضافه کرد: من عکاسان را به چنددسته تقسیم کردهام؛ عکاسان علمی و پایهگذاران آن، عکاسان سیار، عکاسان دارای عکاسخانههای قدیمی شهر، عکاسان خیابانی و مستند، عکاسان بینارشتهای.
این نویسنده سپس گفت: به هرترتیب این قصه از نظر خودم باید از یک جایی با این پنج نسل عکاس اصفهان به پایان میرسید و خدا را شکر که زنده ماندم و شاهد آن بودم. یک آرزو برای من باقی میمانَد و همانطورکه در طی چندسال قبل توسط من و پژمان نظرزاده تمامی مراحل محتوایی یک موزۀ عکس برای اصفهان انجامشده و تنها نیاز به یک امضا و یک عمل اجرایی است، امیدوارم این امر نیز محقق شود.
گفتنی است، در پایان این مراسم ضمن تقدیر از عکاسان پیشکسوت اصفهان، از پوستر کتاب «تاریکخانههای یک شهر؛ تاریخ شفاهی عکاسی اصفهان» نوشتۀ حامد قصری نیز رونمایی شد. این کتاب، آذرماه ۱۴۰۲ ازسوی سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری اصفهان راهی بازار کتاب شد و حاوی گفتوگوی این نویسنده با ۳۷ عکاس پیشکسوت اصفهان است.
در پشت جلد این کتاب نیز چنین آمده است: «عکاسی در ابتدا برای ثروتمندان بود؛ اما در ادامه به میان مردم عادی آمد؛ البته افراد کمدرآمد جامعه زمانی که عکس برای مصارف دولتی یا شناسنامههایشان میخواستند به عکاسخانهها مراجعه میکردند و کمتر برای تفریح و ایجاد خاطره، عکس میگرفتند؛ اما قشر مرفه، عکاسباشیها را به منازلشان دعوت میکردند. حیاط را آب و جارو کرده و میگفتند امروز عکاسباشی میآید. عکاس، محرم زندگی مردم و حتی تاریخ یک مملکت بود؛ یعنی اگر عکس نبود، هویت اجتماعی نیز نبود. این عکس بود که به مردم شخصیت اجتماعی میداد.
انتهای پیام
نظرات