پرداختن به اوضاع و احوال همدان در قرون مختلف، همواره مورد توجه تاریخپژوهان بوده و از پس هر جستجویی در اسناد و مدارک موجود، وجه متمایزی از هویت تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این شهر و مردمان امروز و دیروز آن هویدا شده است.
همدان همواره یکی از کانونهای مهم تحولات کشور بوده و وقایع و حوادث بسیاری در آن ظهور و بروز کرده است. استانی پراستعداد، ادیبپرور، مهد مفاخر و بزرگان و پرورشدهنده عالمان، عارفان و عاشقان وطن.
ایسنا با توجه به علاقه وافر مردم همدان به شناخت پیشینیان و آگاهی از وقایع و حوادث گذشته در نظر دارد با همکاری محققان، پژوهشگران به ویژه سندپژوهانی که در حوزه همدان تألیفاتی داشته و یا در حال تحقیق و پژوهش هستند، مطالبی در قالب «همدانشناسی» منتشر کند تا بخشی از فرهنگ و تمدن دیار کهن همدان را تبیین و تشریح کند.
در آغاز راه، اشارههایی به برخی حوادث فرهنگی، اجتماعی پراکنده از تاریخ معاصر همدان خواهیم داشت و در ادامه اگر مورد توجه و اقبال خوانندگان و مخاطبان قرار گرفتیم، موضوعات مفصل و پرمحتوای سیاسی و اقتصادی نیز در دستور کار قرار خواهد گرفت.
امیدواریم این مطالب و سلسله مطالبی که در آینده منتشر خواهد شد، مورد اقبال و پسند مردم همدان به ویژه آنهایی که علاقمند به تاریخ هستند، قرار گیرد.
حسن افشاری، کارشناس ارشد تاریخ و همدانپژوه درباره اوضاع و احوال ابنیه تاریخی و تفرجگاههای همدان در دوره قاجار سخن میگوید و اظهار میکند: از مطالب قابلتوجه خاطرهنویسان دوره قاجار به ویژه قهرمان میرزا سالور ملقب به عینالسلطنه و علیخان دولو ملقب به ظهیرالدوله، توصیف آثار باستانی، ابنیه تاریخی، بقاء و تفرجگاههای همدان است که اطلاعات ذیقیمتی در اختیار خوانندگان به ویژه فعالان حوزه گردشگری و میراث فرهنگی قرار میدهد. یکی از فواید این مطالب، کمک به ترسیم نقشه جغرافیای تاریخی و حدود همدان در دوره قاجار است. برخی از مطالب آنقدر دقیق است که فیالحال میشود آن را جانمایی و به سهولت حدود شهر و موقعیت مکانی آن از جمله دیوارهای شهر، دروازهها، خیابانها و جادهها را ترسیم کرد.
مقبره باباطاهر، گنبد علویان و آرامگاه ابن سینا
از جمله اماکنی که آنها در روزنامه خاطراتشان بدان اشاره کردهاند، آرامگاه باباطاهر، آرامگاه بوعلی، بقعه اِستر و مُردخای، گنبد علویان، امامزاده کوه و کوه الوند است. عینالسلطنه در خاطرات خود به آرامگاه باباطاهر و مریدان و مجاوران آن و همچنین وضعیت آرامگاه بوعلیسینا اشاره کرده است. از قرار معلوم به دستور عزالدوله(برادر ناصرالدین شاه و پدر عینالسلطنه که پنج مرتبه حاکم همدان بوده است)، مقبرهای برای شیخالرئیس ابوعلیسینا ساخته میشود که این بنا بعداً در سال ۱۳۳۰ و همزمان با هزاره ابنسینا، به همت انجمن آثار ملی ایران و با طراحی و اجرای مهندس هوشنگ سیحون، ساختمان قبلی تخریب و ساختمان مجلل فعلی بنا میشود.
وی در اینباره مینویسد: «۹ شوال ۱۳۰۸ برابر با ۲۸ اردیبهشت ۱۲۷۰ -قبر باباطاهر رحمهالله رفتیم. فاتحه خواندیم. آدم خوبی بوده. بعد به گنبد علویان رفتیم. بنای قدیمی غریبی است. گچبری کرده که هیچ فرنگی نمیتواند. یک قبری در زیر هست، معلوم نیست قبر مال کیست و بنا در چه عهد و چه سال شده. طاق داشته، حالا بیطاق است. خط کوفی یا غیر آن هم داشته، الان هم قدری باقی است. چیزی نمانده که این بنای غریب منهدم شود. حقیقت جای غریبی است. یک روز هم امامزاده کوه رفتیم و در برگشتن، قبر شیخالرئیس شرفالملک ابوعلیسینا رحمه الله را زیارت کرده، فاتحه خواندیم. قبر شیخ ابوسعید ابوالخیر هم آنجاست. در نامه دانشوران تألیف شاهزاده اعتضادالسلطنه مرحوم نوشته بود که شیخ ابوسعید در نیشابور است. تفصیل شیخالرئیس را خوب نوشته بود. خدایش رحمت کند. حضرت والا(منظور عزالدوله است) فرمودند که بقعه شیخالرئیس را بسازند و مخارجش را خودشان دادند. چند شخص محترم در همدان مدفن دارند».
علیخان ظهیرالدوله نیز در جریان بازدید از آثار باستانی و مقبرههای همدان، درباره مقبره باباطاهر مینویسد: «۲۸ صفر قتل(سالروز شهادت) حضرت مجتبی(ع) است. بعدازظهر رفتم چاپخانه، بسته بود. چون گفته بودم اسبِ سواری بیاورند آنجا. لابد رفتم منزل فریدالدوله که همان نزدیکی است. عصر دو طرف شهر را از بیرون گردش کردم. بیرون شهر بیاندازه همه جایش باصفاست. بعکس خود شهر که هیچ شهری را از شهرهای ایران به خرابی همدان ندیدهام. همه شهرهای ایران خراب و ویران است اما همدان خرابتر است. واقعاً آنچه امروز دیدم از ۱۰ خانه، سه خانه دیوار ندارد. مثل خانه شغال و روباه. خیلی از این منظره و تماشای امروز متأثر شدم. بیچاره اهالی هم چه کنند. تقریباً پنج هزار سال است که ابنیه این شهر هر ساله خراب شده و باران شیره خاکی آن را برده است. فقط شنِ نرمِ بیچسب مانده و به روی هم نمیایستد که دیوار برپا بایستد و هم مدتهای مدیدیست که ظلام و حکام و اربابان، شیره جانشان را مکیدهاند. قوه دیوار جور دیگر ساختن، ندارند. مجبورند همان دیوار خراب شده را غالباً خودشان شخصاً به کمک زن و بچههاشان مثل پارسال به روی هم بگذارند و باران زمستان باز خراب کند. باز بسازند، باز خراب کند. از بس نظرم خسته شده بود به مقبره باباطاهر عریان رحمةالله علیه که رسیدم بیاختیار پناه به آنجا بردم. در مغرب شهر و به روی تپه کوچکی که شاید ارتفاع آن از ۱۰ پانزده ذرع و دور آن که به شکل بیضی است از دویست و پنجاه یا سیصد ذرع بیشتر نباشد، واقع است. تمام آن تپه قبرستان است. بنای مقبره خود بابا در طرف مغرب تپه و دارای چندین اطاق نیمخراب مسقف است. مرحوم میرزاعلی نقی جد حاجی میرزا حسین و میرزا محمدرضای همدانی هم چسبیده به قبر بابا در یک صندوق مدفون است. امروز غالب اهل شهر به ملاحظه قتل و تعطیل، عادتاً به گردش بیرون شهرها میروند. بیچارههای مرده متحرک».
قله الوند و زیارتنامه اروند بن سام
کوه الوند از توصیفات عینالسلطنه بینصیب نمانده و به جزئیاتی اشاره کرده است که فیالحال بسیاری از مردم همدان از آن بیخبرند از جمله اینکه شخصی به نام مشهدی ورم زیاری یا ورمزیاری، در آنجا دفن است (در اصل سند، «ورم زیاری» نوشته شده است). زیارتنامه اروند بن سام بن نوح، در آنجا خوانده میشده و مقامی به عنوان مقام باباطاهر در آنجا وجود داشته که نقل شده باباطاهر در آنجا چلهنشین بوده است.
عینالسلطنه مینویسد: «۱۴ محرم ۱۳۰۹- برابر با پنجشنبه ۲۹ مرداد ۱۲۷۰- قدری سواره رفته بعد پیاده شدیم. چون تاریک بود رفتن سواره صدمه داشت. مویدالسلطنه همراه بود. راه سر بالا و سنگلاخ بود. هوا خنک بود. هیچ عرق نکردیم. یک ساعت و ربع رفتن ما [طول] کشید. چایی و شیر حاضر کرده بودند. من و تولوی خان نماز کرده، بعد بالای سنگ قله رفتیم. کوه الوند جنوب همدان واقع است و قلهاش خوب نمایان است. سنگ بزرگی است که از دور شباهت خوبی به شیر دارد که خوابیده باشد. از شدت عبور صاف شده است. پای آدم خوب لیز میخورد. آنجا نشستیم. ارتفاع قله از سطح دریا یازده هزار فوت بود. خود شهر همدان هفت هزار فوت بلند است. چمن نادر ۱۰ هزار و پانصد فوت ارتفاع دارد. خیلی کوه عظیم خوبی است. درآمدن خورشید از افق خیلی تماشا داشت. مویدالسلطنه سیگار به دست آمد. نماز را نشسته، بالای سنگ قله خواند. شیر چایی خوبی خوردیم. یک ساعت درست سر سنگ قله نشستیم. این سنگ سه چهار ذرع بلند است و دو ذرع عرض دارد. تمام سنگهای این کوه یکجور است. سنگ فلفل نمکی است. بعد پایین آمده مویدالسلطنه زیارتنامه اروند بن سام بن نوح علیهالسلام را قرائت کرد و داخل گودال کوچکی شده زیارت دیگری خواندیم. صورت قبری ندارد. گودال کوچکی است. یک سنگ به یادگار برداشتم. مشهدی ورم زیاری همدانی، وصیت کرده نعشش را آنجا دفن کردهاند. نه در گودال. بالای آن و کار بدی نکرده. کتاب دعائی مویدالسلطنه داشت چقدر از زیارت اروند(الوند) ثواب نوشته بود. خیلی اجر و مزد وعده داده بود. بعد از زیارت و تماشای زیاد سرازیر شدیم به مقام باباطاهر، سوراخ کوچکی وسط سنگ بزرگی است. یکی یکی به سوراخ رفته، فاتحه و رباعی از بابا خواندیم. جلوی سوراخ باز است و کوه پیداست. معروف است که سالها زمستان آنجا رفته و چله نشسته است. بعد به سرچشمه «بهشت آب» رفتیم که شرح مفصلی از آشامیدن آن چشمه در آن کتاب دعا نوشته بود. آبی خورده و صورتی شستیم. از آنجا به جاییکه گهواره مریم، مشهور است رفتیم. سوراخ سنگی است و هیچ شباهت به گهواره ندارد. بهشت آب، چشمه خیلی کوچکی است که از سنگ بزرگی بیرون میآید. بعد به حوض نبی رفتیم. آن هم چشمهای است که آبش تعریف نداشت. یک ساعت و نیم هم این سیاحتها طول کشید».
در این متن اشارهای به برخی اماکن و مناطق گردشگری همدان شد. در مجال بعدی به موارد دیگر از جمله بقعه استر و مردخای و داستان مفصل سرقت یهودیان از آنجا، غارهای دستکند خورزنه، سنگشیر، وضعیت نگهداری از آثار و اشیاء تاریخی، تپه مصلی و موارد دیگر اشاره خواهیم کرد.
منبع مطالب: کتاب اوضاع سیاسی اجتماعی همدان در خاطرات ثَلاث
انتهای پیام
نظرات