به گزارش ایسنا، سعدالله زارعی در یادداشتی در کیهان نوشتـ: بیش از پنج ماه از جنگ رژیم اشغالگر اسرائیل علیه یک قطعه ۳۶۰ کیلومتر مربعی فلسطین میگذرد. در این فاصله جنگندههای مدرن این رژیم حدود ۶۶۰۰ بار به این منطقه حمله کرده و نزدیک به ۳۹۶۰۰ موشک به این منطقه شلیک کردهاند. حدود ۲۰۰۰ تانک و نفربر اسرائیلی هم این منطقه کوچک را در معرض حملات زمینی خود قرار دادهاند و از طریق دریا نیز، باریکه غزه را هدف شلیک توپهای خود کرده است. این منطقه در طول این پنج ماه در محاصره کامل قرار داشته و سازمانهای امدادرسان بهطور بسیار محدود ـ تقریباً یک دهم روزهای عادی ـ کمکهایی را ارسال کردهاند. با این حال آخرین اظهارات مقامات ارشد جنایتکار اسرائیل حاکی از آن است که هنوز در نقطه آغازین رسیدن به اهدافی هستند که پیش از تهاجم نظامی به غزه اعلام کردهاند.
نخستوزیر رژیم با وجود این همه جنایت، سه روز پیش دوباره اعلام کرد «ما برای تضمین بقای خود وارد این جنگ شدهایم» و «تلاشهای نیروهای اسرائیلی برای ضربه زدن به دشمن تا زمان تحقق پیروزی ادامه خواهد داشت.» در اینجا یک سؤال مهم و اساسی فراروی جهان وجود دارد، «وقتی رژیم با پنج ماه بمباران و استفاده از نزدیک به ۴۰ هزار موشک و کشتار بیش از سی و دو هزار زن و کودک و ممانعت از ورود آب و غذا و دارو به این باریکه هنوز در نقطه اول جنگ است، با چه مقدار زمان و احتمالاً با استفاده از چه مقدار بمب و گلوله میتواند به تحقق اهداف خود نزدیک شود؟» این سؤال مخصوصاً از این جهت اهمیت دارد که جنگ نمیتواند برای مدت زیادی ادامه پیدا کند و ارتشی که پس از پنج ماه به اعتراف فرماندهان ارشد نظامی آن هنوز در نقطه آغاز است، ظرفیت تازهایـ چه در ابعاد جنگافزار و چه در ابعاد پشتیبانی خارجی ـ برای موفقیت ندارد.
نشریه «تایمز آف اسرائیل» به دشواری زیاد ارتش رژیم در رسیدن به اهداف نظامی اشاره کرده و نوشته است «اسرائیل برای حذف حماس باید دو سال بجنگد و پس از آن هشت سال دیگر زمان نیاز دارد تا تهدیدات امنیتی غزه را برای همیشه برطرف نماید. حالا اگر چنین نتیجهای اساساً رخ دهد.» در همان حال «روئین برگمن» تحلیلگر نظامی صاحبنام اسرائیل، چند روز پیش در روزنامه «یدیعوت آحارونوت» نوشت «نابودی حماس و همزمان آزادی اسرای اسرائیلی در غزه غیرممکن است و تنها میتوان به آزادی اسرا دست یافت، آن هم نه با عملیات نظامی بلکه از طریق توافق مبادله اسرا».
پس کاملاً پیداست که از یکسو در کوتاهمدت و در میانمدت هیچ کورسویی از موفقیت اسرائیل در تحقق اهداف خود وجود ندارد. از سوی دیگر در مورد تحقق این اهداف در بلندمدت هم، اسرائیل با ابهامات بیشتری مواجه است. همین چند روز پیش «اسحاق بریک» ژنرال صاحب نام ذخیره ارتش اسرائیل در مصاحبه رادیویی به بلبشوی ناشی از شکست در ارتش اشاره و اذعان کرد هیچ برنامهریزی و افقی پشت اقدامات نظامی اسرائیل علیه غزه وجود ندارد. او گفت «اگرچه دست نیروهای ارتش در هر مقدار حمله و هر مقدار کشتار انسانی باز است اما فقدان برنامهریزی حسابشده ارتش، آن را در وضعیت پوچ و سردرگم قرار داده و این وضعیت ما را به پیروزی نمیرساند.»
رژیم غاصب در عملیات نظامی خود تا همین الان از پشتیبانی جدی دولتهای غربی برخوردار بوده است. چند روز پیش سازمان دیدبان حقوق بشر با صراحت اعلام کرد اسرائیل در حمله ۱۶ اسفند به اردوگاه پناهندگان جبالیا که به شهادت و زخمی شدن صدها آواره فلسطینی منجر شد، از تسلیحاتی که اخیراً انگلیس برای آن ارسال کرد، استفاده نموده است رئیسجمهور آمریکا نیز سه روز پیش دوباره از مشروع بودن کشتار فلسطینیها توسط اسرائیل ـ به اسم مبارزه با حماس ـ سخن گفت و معاون دبیرکل حزبالله به اطلاعاتی اشاره کرد که نشان میدهد آمریکاییها در طول جنگ و تا همین حالا بدون وقفه به ارسال محمولههای نظامی برای ارتش رژیم مبادرت کردهاند. کمکهای همهجانبه از جمله نظامی آمریکا، انگلیس، فرانسه و آلمان فقط به توسعه کشتار و ویرانی غزه انجامیده و به اندازه برداشتن یک قدم هم رژیم غاصب را به اهداف نظامیاش نزدیک نکرده، پس واضح است که رژیم در دستیابی به اهداف چندان نمیتواند روی تأثیر جدی عنصر «حمایت خارجی» که در طول ۷۵ سال گذشته، همواره از آن برخوردار بوده، حساب کند.
کلید اصلی ناکامی اسرائیل، علیرغم توسل به این حجم از جنایت و برخورداری این سطح از حمایت خارجی، «مقاومت فلسطینیها» است. این قفلی است که با کلید جنایت و حمایت خارجی باز نمیشود. وقتی پنج ماه باز نشده، پنجاه ماه دیگر هم باز نمیشود. مقاومت در برابر اسرائیل سه دستمایه اساسی دارد، یکی از آن پیروزی درخشان ۱۵ مهر/ ۷ اکتبر است که اسرائیل و غرب هنوز از شوک آن خارج نشدهاند؛ دیگری اسرای اسرائیلی است که به یک دردسر بزرگ برای نتانیاهو و فرماندهان ارتش تبدیل شده است و دیگری پنج ماه مقاومت متحدانه مردم و نیروهای مقاومت میباشد که از آنها تصویری شکستناپذیر ساخته است. به همین دلیل روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ماه سایت اسرائیلی «والا» به نقل از منابع نظامی نوشت «در حال حاضر ارتش وقت خود را در باریکه غزه تلف میکند و اختلافات میان اعضای ستاد کل و فرماندهان ارتش و کابینه نظامی درباره یورش به شهر رفح حاکم شده است.» بنابراین ارتشی که با هدف فشل کردن مقاومت وارد غزه شده، اینک خودش فشل گردیده است! چنین ارتشی چگونه میتواند جنگ را ادامه دهد؛ با چه روحیه و با چه سطح از انتظار موفقیت؟
اما از آن طرف مقاومت فلسطین آنچنان در وضعیت آمادگی قرار دارد که محمود مرداوی یکی از مسئولان ارشد حماس اعلام کرد اگر برقراری آتشبس کامل و همهجانبه، خروج کامل ارتش اشغالگر از غزه و بازسازی این منطقه و بازگشت آوارگان به محل سکونت خود در شمال غزه در کار نباشد، در مورد روند تبادل اسرا با اشغالگران صحبت نخواهد شد و جالبتر این است که بخشی از حماس ـ خارج از کشور ـ که مدتها از آزادی کامل فلسطین صحبت نمیکرد و لذا به سازش کاری متهم میشدـ در این روزها با صراحت از لزوم آزادی فلسطین از بحر تا نهر صحبت کرد که بهطور خاص باید به سخنان خالد مشعل اشاره نمود.
مقاومت فلسطین در عین حال از حمایت مؤثر شرکای خارجی خود هم برخوردار است؛ حمله مجدد حزبالله به پایگاه حساس کنترل هوائی رژیم اسرائیل موسوم به پایگاه میرون که بر فراز «جبل الجرمق» قرار دارد و نیز حمله شدید سهشنبه هفته پیش موشکی و پهپادی حزبالله به شش منطقه اشغالی در شمال فلسطین و همزمان تداوم حمله غیورانه یمنیها به کشتیها و ناوهای آمریکایی و انگلیسی در دریای سرخ و خلیج عدن و دهانه بابالمندب از جدی بودن این پشتیبانی منطقهای حکایت میکند. این حمایت ضلع عربی جبهه مقاومت از مقاومت فلسطینیها در غزه است.
جالب این است که در همین ایام که حزبالله لبنان با فداکاری و قرار دادن نیروهای خود در معرض حملات رژیم اسرائیل از مظلومان غزه حمایت میکند، با شکایت نهاد امنیتی، دادگاه عالی کویت، سه شهروند کویتی را به جاسوسی برای حزبالله لبنان متهم و محکوم کرده است! کویت حمایت مالی شهروندان خود از حزبالله را مجرمانه و ممنوع میداند. آنچه کویت در این صحنه انجام داده، آئینه اقداماتی است که دولتهای عربی جنوب خلیجفارس، در طول این پنج ماه و البته سالها پیش از آن، در حمایت از بقاء و جنایات اسرائیل انجام دادهاند. کما اینکه اجلاس وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان همکاریهای اسلامی که گروگان دولت سعودی است در هفته پیش در جده بدون آنکه در جهت نجات آوارگان گرسنه و مجروح رفح و سایر فلسطینیها به اقدامی در برابر ماشین جنایت اسرائیل اشاره کند، تنها با این عبارت که «محکوم میکنیم» بسنده کرد و فیصل بن فرحان با فرافکنی گفت «متعجبم که چرا جامعه جهانی کاری در جهت توقف جنگ انجام نمیدهد؟!» این وضع دولتهای عربی است.
افقی برای پیروزی اسرائیل در جنگ و رسیدن به خواستههایی که اعلام کرده وجود ندارد. افق مقاومت حتی اگر این جنگ طولانیتر شود، روشن است، مقاومت با هدف به شکست کشاندن ارتش اسرائیل ادامه پیدا میکند. در این پنج ماه مقاومت فلسطین راه ادامه حیات و ادامه مقاومت مؤمنانه و مسلحانه در برابر دشمن را پیدا کرده است.
حمایت مؤثر ایران و بقیه اضلاع مقاومت، متناسب با نیاز میدانی غزه، با وجود موانع و محدودیتها استمرار پیدا میکند. مقاومت غزه، برخلاف اسرائیل، هنوز تواناییهای زیادی در ذخیره دارد، کرانه باختری و قدس با نزدیک به سه میلیون جمعیت فلسطینی، یک ظرفیت عظیم است؛ حزبالله لبنان که بدون اندکی درنگ به کمک مقاومت غزه آمد و در این راه بیش از ۲۵۰ شهید نثار کرده، هنوز بیش از عشری از امکانات خود را به میدان نیاورده؛ مقاومت یمن همچنان به نفع غزه شگفتیهایی خلق میکند و توان پایانناپذیری دارد. مقاومت عراق میتواند دهها برابر اقدامات مؤثری که تاکنون علیه آمریکا و اسرائیل انجام داده است، به صحنه بیاورد و ایران بلندترین کوه پشتیبان مقاومت، میتواند میدان حمایت خود را توسعه دهد. بنابراین به میزانی که به دلیل استقامت مردم غیور غزه، افق جنگ برای اسرائیل و حامیان خارجی آن تاریک است، افق مقاومت فلسطین در غزه به دلیل اثبات شدن ناکارآمدی اقدامات ارتش، روشن میباشد و پیش از اینها وعدههای پیدرپی الهی در پیروزی مؤمنین و حمایت وسیع از آنان هم هست. ماه مبارک رمضان در پیش است و انفجار خشم مردم روزهدار کرانه باختری به کابوس آمریکا، اسرائیل و عوامل آنها تبدیل شده است. «وَمَا النَّصْرُ إِلَّا مِنْ عِنْدِ اللهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ.»
انتهای پیام
نظرات