«موسی نوری شوراب» پنج سال است که در «دبستان شهید علیمحمد رنجبر» روستای «دَربیابان»معلمی میکند. او اهل روستا نیست و به صورت بیتوتهای در تنها مدرسه روستای دَربیابان مشغول خدمت است. در این چند سال به خوبی روستا، روستاییان و مشکلات آنها را شناخته و خود را بخشی از آنها میداند:«روستای دَربیابان علاوه بر مشکلات دسترسی و مسیر صعبالعبور خود، از اینترنت محروم است؛ گاهی از یک تلفن ساده هم محروم میشویم. آب آشامیدنی به صورت مداوم برقرار نیست و گاهی قطع میشود. همچنین روستای دَربیابان از نظر امکانات بهداشتی در وضعیت مناسبی نبوده و خانه بهداشت ندارد. امیدواریم مسئولان در خصوص رفع مشکلات این روستا اقدام کنند. روستاییان و عشایر نقش بسزایی در اقتصاد کشور دارند. صدای ما را به مسئولین برسانید ما نیز مانند همه مردم حق داریم تا از امکانات بهرهمند شویم».
این معلم هر هفته صبح شنبه با پرایدی قدیمی که برای چنین مسیر صعبالعبوری مناسب نیست، خود را به مدرسه میرساند و عصر چهارشنبه به مشهد باز میگردد. باتوجه به اینکه روستا از اینترنت محروم است نامهها و کارهای اداری مدرسه را در روزهای پنجشنبه به صورت دستی به اداره آموزش و پرورش میبرد.
نوری شوراب در سی و یکمین سال خدمت خود به عنوان معلم، مهمترین انگیزه برای خدمت پنجساله در این روستا را عشق به کار خود میداند و بیان میکند:«اگر عشق در وجود انسان نباشد نمیتواند هیچ کاری را انجام دهد. من نسبت به شغل آموزگاری عشق و علاقه زیادی دارم و امیدوارم دانشآموزان خوبی را تحویل جامعه بدهم».
در ورودی روستای دَربیابان، با گذر از باغها و آرامستان روستا و در بلندی کوههای هزار مسجد، حرکت پرچم ایران بر بام ساختمان کوچک دبستان به چشم میخورد. در کنار ساختمان مدرسه خودروی قدیمی آقای نوری پارک شده است. برای ورود به مدرسه باید کفشهایمان را دربیاوریم. در کنار کفشهای آقای معلم، کفشهای دانشآموزان با گل و لای، پاشنههای تاخورده و گاها پارگی و وصلههایی به چشم میخورد که به صورت کاملا منظم پشت در ورودی جفت شده است. صدای معلم، شعر خواندن دانشآموزان کلاس اولی و صدای توضیحات کلاس سومیها در مورد ریاضی و ضرب و تقسیم در میان صدای باد، بوی گوسفندان و صدای زنگوله سگهای گله به گوش میرسد. مدرسه دارای یک کلاس، یک اتاق استراحت و اقامت معلم و یک آشپزخانه است و در آن طرف ساختمان مدرسه، سرویس بهداشتی دانشآموزان قرار دارد که معلم مدرسه در مورد آن میگوید:« به دلیل عدم دسترسی به آب امکان استفاده دانشآموزان از سرویس وجود ندارد».
نوری ادامه میدهد: «باتوجه اینکه من در سال آخر خدمت بودم، به دلیل کمبود نیرو از من خواستند تا امسال استمرار به خدمت داشته باشم و ۱۴۰۲- ۱۴۰۳ به صورت استمرار خدمت به ادامه کار مشغول شدم. ساعت کاری مدرسه از ۷:۳۰ صبح تا ۱۶:۰۰ عصر و به صورت دو شیفت است که سه کلاس در نوبت صبح، سه کلاس بعدازظهر و به صورت چرخشی تشکیل میشود. چون فضای کلاس این مدرسه کم است، مجبور به این تقسیمبندی شدهایم».
حیاط مدرسه دامنه طبیعت است و هیچ حفاظی برای دانشآموزان در برابر خطرات وجود ندارد؛ آقای معلم میگوید:«باتوجه به اینکه مدرسه حصار و دیواری ندارد رفت و آمد دامها، حضور سگهای گله و حیوانات دیگر، باعث ترس و ایجاد اختلال در فرایند کلاس درس میشود. ما از ابتدا پیگیری کردیم و به آموزش و پرورش نامه نوشتیم، اما آموزش و پرورش نیز به ما گفت بودجه نداریم و برای رفع این مشکل از اهالی روستا کمک بگیرید. این چندسال خشکسالی بوده و دامداران این روستا توان پرداخت هزینه برای دیوارکشی دبستان را ندارند».
او که به تنهایی و درست در اتاق روبهروی کلاس درس زندگی میکند، خود را در این خصوص مستثنی نمیداند و ادامه میدهد« من نیز به دلیل عدم وجود دیوار در اطراف مدرسه امنیت ندارم. صداها و رفت و آمد حیوانات موجب ترس من نیز شده و گاهی باعث بیخوابی من هم میشود». همچنین در مورد تغذیه و تامین مواد غذایی خود در طول هفته، اضافه میکند:« تامین مواد اولیه غذایی و آشپزی و درست کردن غذا و تمامی این مسائل در مدرسه با من و با هزینه خودم انجام میشود. جمعه هر هفته از مشهد نان و مواد غذایی تامین و تا چهارشنبه از همین مواد استفاده میکنم».
آقای نوری در تشریح مشکلات آموزشی و نبود امکانات، میگوید:«کلید رفع همه مشکلات مدرسه بودجهای است که آموزش و پرورش ندارد. ما از اینترنت محرومیم، تلفن هم در حد یک تماس میتوانیم داشته باشیم. ما امکانات آموزشی مثل تخته هوشمند، دیتا و... نداریم. به دلیل عدم وجود اینترنت از رایانه هم نمیتوانیم استفاده کنیم تا بتوانیم نامهها را به اداره آموزش و پرورش برسانیم که این کار توسط خودم و در روزهای پنجشنبه انجام میشود. از مسئولین میخواهم به فکر ما باشد».
وجود امکانات ضعیف آموزشی در این روستا اما باعث نشده که معلم دست از تلاش برای تدریس هرچه بهتر به دانشآموزان خود بردارد. او با استفاده از حداقل امکانات در تلاش است که با کیفیتترین تدریس خود را انجام دهد؛ گواه این مطلب، کاردستیها و برگههایی است که در دیوارهای کلاس درس آویزان شده و در آنها مطالب درسی و نقاشی با رنگ آمیزیهایی که با حوصله زیادی انجام شده، به چشم میخورد.
وی وضعیت دانشآموزان را به صورت مطلوبی میبیند و تصریح میکند:«دانشآموزان استعداد فوق العادهای دارند؛ در تلاشم تا تعاملی مهربانانه و پدرانه با دانشآموزان داشته باشم. باتوجه به اینکه دانشآموزان کلاس در مقاطع مختلف هستند باید ساعت زمانی کلاس درس را تقسیم کنیم تا به بهترین نحو از زمان کلاس بهرهمند شویم».
در کنار توپهای سبد ورزشی مدرسه طناب و بدمینتون نیز به چشم میخورد اما باتوجه به اینکه در مدرسه محلی برای ورزش کردن وجود ندارد این آموزگار میگوید:«برای ورزش دانشآموزان هیچ امکاناتی نداریم. ما حتی یک میدان خطکشی شده نداریم. یک زمین تقریبا مسطح خاکی در پایینتر از مدرسه وجود دارد که دانشآموزان در ساعت ورزش در آنجا ورزش میکنند».
او امکانات درمانی روستا و مدرسه را ضعیف میداند و ادامه میدهد:«اگر کسی مریض شود باید به مشهد برود. از امکانات درمانی با توجه به وضعیت روستا، فقط یک جعبه کمکهای اولیه کوچک که همه مدارس دارند در اختیار ما قرار گرفته است».
موسی نوری شوراب علاوه بر شغل مقدس آموزگاری، خود را به عنوان عضوی از روستای دَربیابان میداند و در جریان رفع بسیاری از مشکلات روستا تلاشهای بسیاری برای ایجاد خانه بهداشت، آسفالت کردن جاده روستا، ایجاد خدمات عمومی و... کرده است. همچنین در حوزه فرهنگی نیز با دعوت از روستاییان برای استفاده از کتابخانه مدرسه در تلاش برای ارتقاء فرهنگ مطالعه بوده است. او همچنین با توجه به اینکه روستا روحانی ندارد بسیاری از مسائل شرعی روستاییان را از طریق رساله پاسخ میدهد و به عنوان پیشنماز در مسجد روستا نیز حضور دارد.
انتهای پیام
نظرات