سیدمحمد حسینی بهشتی، علیرغم اینکه تصمیم داشت پس از انحلال شورای انقلاب، مسئولیت دیگری نپذیرد و به سر و سامان دادن حزب جمهوری بپردازد، از سوی امام خمینی برای ریاست دیوان عالی کشور انتخاب شد. او که فعالیت تشکیلاتی و حزبی را یکی از ضرورتهای انقلاب میدانست، آقایان موسوی اردبیلی و ربانی املشی را برای این سمت معرفی کرده بود و امام در جواب به ایشان گفته بودند: «اگر شما نیایید من دلم مطمئن نیست.»
فعالیت حزبی شهید بهشتی منجر به دیدگاه منفی در برخی شده بود و قوهٔ قضاییه را که لازم است بیطرف، مستقل و فارغ از جهتگیریهای سیاسی باشد، درگیر مناقشات سیاسی کرده بود. به حدی که مخالفت با بسیاری از امور همچون ایدهٔ پلیس قضایی که میتوانست در امور قضایی راهگشا باشد، به قدری بالا گرفت که این ایده به سرانجام نرسید. اتهامی که در این مورد به شهید بهشتی وارد میکردند این بود که او درحال درست کردن گارد نظامی برای خودش است.
نیروهای مجاهدین خلق، به سندی دست یافتند که در آن حقوق بالایی برای دکتر بهشتی ذکر شده بود. آنان این سند را در دانشگاه تهران و سایر مراکز تکثیر و توزیع کردند. شهید بهشتی درمورد میزان حقوقش توضیح داد که اداری مالی، طبق روال، این نامه را صادر کرده و او در جریان نبوده است و اصلاً از حقوق دادگستری استفاده نمیکند، بلکه با حقوق بازنشستگی آموزش و پرورش روزگار میگذراند.
بهشتی انتقادهای جدی به وضعیت دادگاهها و محاکمهها داشت. از همان ابتدا در جریان محاکمه هویدا، به شیوه محاکمه و برگزاری دادگاه معترض بود و پس از اعدام هویدا گفته بود که این شیوه، شیوهای نبود که بنا بود حکومت بر اساس آن عمل کند.
شهید بهشتی در سندی با عنوان «مواضع ما» درباره قوه قضاییه نوشته بود: «قوه قضائیه قوهای است کاملاً مستقل ... لازم است از نظر اداری، مالی و انتظامی نیز به کلی مستقل باشد.»
بهشتی با تشکیل دادگاه ویژه روحانیت مخالف بود. برخی معتقد بودند که این روزها برای هر معممی اتهامی جعل میکنند و آنان را به دادگاه انقلاب میبرند و اگر این اوج بگیرد، ممکن است نقش موثر روحانیت در انقلاب مخدوش شود. پس باید دادگاهی ویژه روحانیون تشکیل و جلوی توطئههای این چنینی گرفته شود. شهید بهشتی گفته بود: «حقیقت این است که ما چندان توطئهای هم ندیدیم و شاید جز دو سه مورد، مورد خاصی پیش نیامد. اینها را هم به دادگاه نبرده بودند، بلکه فقط در روزنامهها و نشریات اتهاماتی به آنها وارد شده بود.»
شهید بهشتی معتقد بود که تشکیل دادگاه ویژهٔ روحانیت، ضرورتی نداشته و بهتر بود به جای آن، با توطئهها برخورد میکردند.
به روایت مرحوم علی اکبر پرورش، مشکلات در دستگاه قضایی در آغاز زیاد بود و برخی از مردم نمیتوانستند تا به نتیجه رسیدن اقدامات کمیسیونها و اصلاح قانون و ساختار، منتظر بمانند. به ناچار آقای بهشتی دو روز در هفته را برای مراجعات عمومی از سراسر کشور تعیین کرد. در این دو روز هر کسی که میخواست، میتوانست بدون وقت قبلی به ملاقات او بیاید و اگر نوبتش رسید او را ببیند. برخی از مردم برای رفع مشکلاتشان از این ملاقات استفاده میکردند و برخی نیز برای بد و بیراه گفتن میآمدند و شهید بهشتی حتی با کسانی که به این منظور آمده بودند نیز گفتوگو میکرد.
منبع: روایتی از زندگی و زمانۀ آیتالله سید محمد حسینی بهشتی به قلم جعفر شیرعلینیا
انتهای پیام
نظرات