به گزارش ایسنا، علی مسعودینیا در یادداشتی در هم میهن نوشت: حتماً شما هم کلیپ آن کارشناس ظاهراً تحصیلکرده، تاریخخوانده و فرهیخته را دیدهاید که فردای حمله هوایی به ایران با خندههای تصنعی به تقلید از «رضا عطاران» فیلم «هزارپا» میگوید: «خیلی تاثیرگذار بود» و پشتبندش هم مجری با خندههای تصنعیتر تاییدش میکند و میگوید، خیلی از بینندهها هم همین کامنت را ارسال کردهاند. قاه قاه قاه؟ واقعاً وقت لودگی و قهقهه بود؟ آنهم با این الفاظ و این پرفورمنس و آن هم از سوی کارشناس برنامه که باید اهل تحلیل منطقی باشد، نه تمسخر و جبههگیری؟ آن هم زمانی که میدانیم به هر حال جانهایی فدا شده و بخش کلانی از جامعه هول و ولایی را تجربه کرده و بعد هم سوگوار عزیزان از دسترفته شده است، وقت قاهقاه و تکهپرانی است؟ آقایان بامزه! اتفاقاً رفتار شما خیلی تاثیرگذار و شرمآور بود.
کاری به این ندارم که اگر این برش از برنامه در فضای مجازی دستبهدست نمیشد، جمع کثیری از هممیهنان ما اساساً از وجود چنین برنامه، چنین کارشناس و چنین مجریای بیاطلاع بودند. فراموش نکنید که ما تلویزیون نگاه کنیم یا نکنیم، تراز بودجهاش سالبهسال دارد نجومیتر میشود و بههرحال منبع مالی این دوستان که عالم غیب نیست؛ بخش قابلتوجهی از این بودجه بهطور مستقیم یا غیرمستقیم از جیب من و شما میرود.
من که هیچ سردر نمیآورم چه سلیقه و تمهیدی در پس این همه بیبرنامگی، بدبرنامگی و سلبریتیسازی کاذب سیما قرار دارد، ولی آنقدر طی سه، چهار سال اخیر از این کرامات از سیمانشینان دیدهایم که آدمی دچار شگفتی میشود که این حضرات و نسوان را از کجا میآورند و جای مجری، کمدین و کارشناس به ما قالب میکنند و آن «بینندگان» که مجریان این برنامهها آنان را گواه و مخاطب میگیرند، واقعاً کیستند و چه دلیلی دارند که پای چنین برنامههایی بنشینند؟ این همه ناکارشناس و نادان از کدام فیلتر میگذرند و تریبون میگیرند؟
چه قوتقلب و پشتوانهای دارند که حتی فراتر از مسئولان ردهبالای نظام فتوا و مانیفست میدهند که حمله کنید و موشک بزنید و صلاحیت دارند تشخیص بدهند چه چیزی تاثیرگذار بود یا نبود؟ چگونه میتوانند چشمشان را روی بخش بزرگی از حقیقت پیرامون ما ببندند و آنچه اظهرمنالشمس است را وارونه جلوه دهند یا جایی که دم خروس بیرون میزند، زبان در کام فروکشند و وقیحانه سکوت کنند؟ آنطرفِ پنل، آن مجریان و میزبانان کیستند؟ این بینمکان وقتنشناس عاری از جذابیت، کجا استعدادیابی شدهاند و آموزش دیدهاند و معیار آن استعدادیابی چه بوده است؟ مگر کار اجرا نباید آمیزهای باشد از بازیگری، دانش، سخنوری و مدیریت زمان و فضا و در کنارش گاهی طنزی گیرا که در پرفورمنس، محتوا و هدف برنامه بگنجد؟
اینها کدامیک از این شاخصهها را داشتهاند که صلاحیتشان تایید شده و روزی ۴۰-۳۰ تایشان آنتن شبکههای مختلف سیما را اشغال میکنند و اینهمه بیادبی و بیهنریشان بدون فیلتر، اختلال و حساسیت پخش میشود و خودشان هم در فضای حقیقی و مجازی قربان خودشان میروند و فکر میکنند خیلی کارشان درست است؟ اصلاً به فحوای حرفهایشان کاری نداریم. تعارف که نباید کرد. شبکههای سیما مدتهاست به سود شکل خاصی از تفکر سیاسی کانالیزه شدهاند و به هر حال-درست یا غلط- بابت ترویج و بازنمایی همان تفکر بودجه میگیرند.
ولی مدیران سیما فکر نمیکنند وقتی روی آنتن از آدمهای بیاستعداد، نادرست، کمسواد و فاقد جذابیت و درک اجتماعی بهره میبرند، درحقیقت دارند علیه سیاستهای مطلوب خودشان عمل میکنند؟ دستکم چهار نفر استعداد ناب تربیت کن که چنان بازی را دست بگیرد و بلاغت و خلاقیت داشته باشد و چنان بشناسد که در هر لحظه باید چه پرفورمنسی داشته باشد که حتی توجه مخالف و معاند را هم جلب کند. نه که کلکسیونی از دافعههای مختلف را بنشانی جلوی دوربین که هر کلام و حرکتاش سوهان اعصاب و سلیقه و عقل سلیم باشد.
گفت: «گر تو قرآن بدین نمط خوانی/ ببری رونقِ مسلمانی». بروید و اصول برنامهسازی حرفهای را از همان شبکههایی که دشنامشان میدهید، بیاموزید. فقط دکور و السیدیهای هیولاسان و تراولینگ و رنگ و لعاب که نیست؛ پشتش شعوری هست و زیباییشناسی و هدفی و احترامی به عقل، ذوق و نیاز مخاطب. برای مجری و کارشناسها هم استعدادی شرط لازم است، مشروعیت، مقبولیت، تربیت و سوادی. آن هم وقتی آمدید و همان چهار تا مجری و برنامه و کارشناسی که برای ملت جذاب بودند و در ساعاتی از روز و شب آنان را پای تکبرنامههای سیما مینشاند درو کردید، خب در آن کشتزار دروشده چه کاشتید که فرجامش چنین شورهزار بیثمری شده است؟
انتهای پیام
نظرات