مدرسه و آموزش و پرورش استثنایی؛ یکی از موثرترین ارگانها برای ایجاد آگاهیبخشی نسبت به توانمندی، استعدادیابی و مهارتپروری دانشآموزان بوده و در حقیقت نقش به سزایی در ایجاد مسیری روشن برای آیندهسازان ایران اسلامی دارد.
به دیدار مدیر و دو تن از دانشآموزان موفق یکی ازمدارس استثنایی رفتم تا از مسیری روشن که برای خود ساختهاند، بیشتر بدانم؛
انسان بایستی با هر محدودیت؛ در مسیر رشد استعدادهای خود گام بردارد
سید علیرضا سید موسوی، دانشآموز کلاس دهم مدرسه نابینایان امید مشهد؛ یکی از سرآمدان و سرمایههای پرتلاش کشور است که در مسابقات محاسبات ذهنی صاحب مقام جهانی شده است. او و برادر بزرگترش از بین چهار فرزند خانواده، نابینا هستند.
علیرضا از خانواده و به خصوص پدر و مادرش به عنوان یک حامی یاد کرد و گفت: والدینم هیچگاه محدودیتی برای ما ایجاد نکردند بلکه همواره مشوقی برای انجام دادن کارها توسط خود ما هستند و قطعا که استقلال و خوداتکایی برای انجام امور مرتبط با خود بسیار برای افراد نابینا حائز اهمیت است.
وی ادامه داد: از روستای اسحاقآباد در حوالی شهرستان نیشابور برای تحصیل به این مدرسه میآیم و در طول هفته در خوابگاه مدرسه زندگی میکنم، مراحل ابتدایی را در شهر محل تولد خود گذراندم و آموزش محاسبات سریع ذهنی (UCMAS) را از کلاس دوم ابتدایی شروع کردم که خوشبختانه؛ این رشته به همت خانه ریاضیات نیشابور وارد شهرستان ما شد.
این دانشآموز نابینای موفق بیان کرد: در ابتدا برادر بزرگترم وارد این رشته شده و من نیز به دنبال او به محاسبات سریع ذهنی علاقهمند شدم، از سال ۱۹۹۱، رشته UCMAS در مالزی متولد و سال ۱۳۹۱ به همت موسسه نواندیشان فدای راه ابریشم وارد ایران شد. مراحل اول با چرتکه شروع و سپس به تمرینات مختلف، چرتکه در ذهن فرد نقش میبندد و تمامی محاسبات به صورت ذهنی انجام میشود.
سید موسوی اضافه کرد: مشوق من برای ورود به این رشته، معلم و برادر نابینای بزرگترم بودند. هدف اصلی این رشته تقویت تمرکز بوده و از طرفی برای دانشاموزان نابینا بسیار کارآمد بوده زیرا بهترین جایگزین برای لوحهای حسابافزاراست.
وی عنوان کرد: رشته علوم انسانی را برای تحصیل انتخاب کردم زیرا که رشتههایی مثل ریاضی برای افراد نابینا محدودیتهایی ایجاد میکند و لزوما هر فردی که وارد رشته محاسبات سریع ذهنی میشود، ریاضی نمیخواند زیرا تمرکز این رشته بر چهار عمل اصلی ریاضی است.
این دانشآموز نابینای موفق اضافه کرد: این رشته دارای ده سطح مختلف بوده و هر شرکتکننده سالانه مجاز به شرکت در یک سطح است و هر سال بایستی سطح خود را ارتقا دهد. در سال ۱۳۹۵ مقام استانی و کشوری اول و در سالهای ۱۳۹۷، ۱۳۹۸، ۱۴۰۱، ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ نیز مقام اول کشوری را کسب کردم و دو مقام سوم جهانی را نیز از آن خود کردهام و در حال حاضر من در سطح هشت و برادر بزرگترم در سطح ده و فارغالتحصیلان مشغول به مهارت آموزی در محاسبات سریع ذهنی هستیم.
سید موسوی در رابطه به سختیهای راه خود گفت: بیشترین سختی عدم حمایت از سوی مسئولین است. ما در روستا زندگی میکنیم و کلاسهای ما در نیشابور برگزار میشد و فقط حدود ۴۰ دقیقه ما در مسیر رسیدن به کلاس بودیم که شرایط گذراندن این مسیر پر چالش و سخت برعهده خودمان بود و از طرفی برای تامین هزینههای شرکت در مسابقات نیز هیچ حمایتی وجود ندارد و تمامی هزینهها بر دوش خانوادهی دانشآموز است و حتی اوایل شروع تدریس این رشته به نابینایان، مخالفتهای زیادی نیز انجام شد.
وی در خصوص عدم خودباوری برخی از افراد دارای اختلال جسمانی گفت: عمده مشکلاتی که برای افراد دارای اختلال مثل نابینایی به وجود میآید به دلیل محدود کردن شخص توسط خودش است. فشارهای جامعه و خانواده هر چقدر باشد، تاثیرش به میزان فشارهایی که شخص نابینا به خودش روا میدارد، نخواهد بود. به نظرم انسان با هر محدودیتی که دارد بایستی بتواند استعدادهای خود را پرورش دهد و در مسیر رشد حرکت کند.
ایجاد فرصتهای شغلی برای معلولین؛ عدم القای حس ناکارآمدی
در ادامه با محمد حسام محمدی، دانشآموز کمبینا و موفق پایه یازدهم مدرسه امید در حوزه نویسندگی، گویندگی و خبرنگاری هم کلام شدم.
محمدحسام محمدی اظهار کرد: مشکل کمبینایی من از بدو تولد بوده و برای تحصیل و آموزش، از همان ابتدا وارد مدارس استثنایی شدم. طبق تجربهی ناموفق حضور برادرنابینای من در مدارس عادی، والدینم تصمیم گرفتند تا این اشتباه را در مسیر تحصیل من انجام ندهند و قطعا خدمات مدارس استثنایی برای دانشآموزان کمبینا و نابینای بسیار بهتر از مدارس عادی است و من با ورود به مدارس عادی از چنین خدماتی محروم بودم و شاید از لحاظ درسی به این سطح نمیرسیدم.
این دانشآموز کمبینا موفق عنوان کرد: اولین حامی من خانواده است و اولین مشوق من برای گام برداشتن در مسیر نوشتن، آموزگار ادبیاتم در مدرسه ابتدایی امام علی(ع)، زنده یاد رها اکبری، بود. در زنگ درسهای نگارش و فارسی ایشان کمکهای بسیاری به من میکردند تا قدرت نگارش افزایش یابد.
محمدی بیان کرد: سال هفتم در مدرسه امید و با کمکهای استاد عصمتی، برای اولین بار وارد جشنواره خوارزمی در رشته احساس واژهها شدم و متاسفانه در مقطع هفتم موفق نشدم، اما در پایه هشتم، موفق به کسب رتبه سوم استانی شدم. در سال ۱۴۰۲ و مقطع نهم موفق به کسب مقام دوم کشوری در این جشنواره شدم.
وی اضافه کرد: متاسفانه دانشآموزان استثنایی تا سال ۱۴۰۱ حق شرکت در مرحله کشوری جشنواره خوارزمی را نداشتند و جای بسی تاسف است که در جامعه ما، نسبت به افراد دارای اختلال جسمانی همان دیدگاهی وجود دارد که نسبت به معلولین ذهنی شکل گرفته و این باور باعث عدم ایجاد فرصتهای مختلف برای افراد دارای اختلال جسمی در کشور شده است.
این دانشآموز کمبینای موفق اظهار کرد: تمام طول تابستان سال ۱۴۰۲ را درگیر تمرینات برای آمادگی مسابقات در مرحله کشوری جشنواره خوارزمی بودم. به تازگی وارد حوزه نمایشنامهنویسی و گویندگی شدهام و حدود دو سال است که خبرنگار خبرگزاری پانا هستم. مدرسه امید، یک استودیو مجهز به بهترین امکانات دارد.
محمدی گفت: به دلیل عقبه ژنتیکی در فامیل، مشکل نابینایی من در خانواده کاملا پذیرفته شده بود، اما اگر خانوادهای دارای فرزندی با اختلالات مختلف جسمی و حرکتی است و از سوی اطرافیان طرد شده، و دائما برای او از فعل (نمیتوانی) استفاده میکنند، او در آینده جز فردی افسرده و منزوی نخواهد شد و علاوه بر اختلالات جسمی، از جامعه نیز عقب میماند.
این دانشآموز کمبینای موفق ادامه داد: امیدوارم سالی برسد که مردم فقط در روز ۲۳ مهر به یاد نابینایان نیفتند، زیرا تمامی افراد توانیاب عضوی از این جامعه هستند و بایستی به آنها میدان داد و با به کارگیری و ایجاد فرصتهای شغلی برای معلولین، باعث عدم ایجاد حس ناکار آمدی در آنها میشود و قطعا استعدادهای فروانی در بین معلولین است و آنها لایق و شایسته دیده شدن، هستند.
معلم امید هدایتگر دانشآموز ناامید به سوی روشنایی
وارد دفتر آقای مدیر شدم، طبقه سوم مدرسه امید، اتاقی بزرگ و عریض، مردی بلند قامت، پشت میز ریاست نشسته بود. هنگام ورود از جای برخاست و سرش را به سمت من چرخاند، به من گفته بودند که مدیر مدرسه امید، نابیناست اما گویی مرا از پشت عینک دودی خود میدید. به سمت او رفتم و روی اولین صندلی در سمت چپ میز او نشستم و در حین مکالمه؛ انگار ارتباط چشمی بین ما شکل گرفته بود، تا زمانی که از او نپرسیدم (آقای دولابی شما نابینای مطلق هستید؟ و او با متانت و لبخند، پاسخ داد: بله)؛ باور نمیکردم که او مرا نمیبیند.
در سنین جوانی، حدود ۲۲ سالگی و درست در زمانی که ترمهای آخر مدیریت دولتی در دانشگاه تهران را میگذراند، چشمانش را از دست داد. رتبه ۱۶۱ کنکور را کسب کرده بود و آینده پیش رویش را روشن میدید و فکر نمیکرد که روزی دنیا پیش رویش تیره شود.
از شبکوریهای حین رانندگی، شروع شد که به زعم پزشکان با مصرف ویتامین A و استفاده از عینک برطرف میشد، اما سلولهای شبکیه با خاموش شدن، روز به روز دنیای آقای مدیر را تاریکتر میکردند.
در سال آخر دانشگاه کم بینا شد و به سختی قادر به انجام تکالیف و دیدن برگههای امتحانی بود و روند کاهش دید پس از مقطع کارشناسی تا حدود ۸۰ درصد ادامه دار بود و رفتهرفته این میزان بیشتر هم میشد.
به گفته آقای مدیر؛ او دوسال در شوک سیاهی فرو رفت و دو سال، هر روز زجرآور، دنیا برایش تیره شد و زندگی خود را در آن دو سال مانند غریقی در دریا به تصویر میکشید که به هر چیز و هر کسی برای نجات از اقیانوس سیاهی چنگ میزد، مراجعه به بسیاری از متخصصین داخلی و خارجی، رو آوردن به خرافات و مراجعه به دعانویسان و به طور خلاصه هر کاری که میشد کرد؛ اما درمانی نیافت.
در نهایت طی مراحلی طولانی مدت سازگاری او با شرایطش ایجاد شد و زندگی خود را با چشمانی بسته ریلگذاری کرد و با خود عهد بست که زندگیاش به دلیل نابینایی، کمتر از دوستان همدورهای خود نباشد.
پس از پذیرش در آزمون استخدامی آموزش و پرورش، دو سال به صورت قراردادی و سپس رسمی در این مدرسه مشغول به آموزش دروس ریاضی، اقتصاد و علوم شد و در سالهای اولی که مشغول به کار شده بود از طریقی یکی از دوستانش، خانمی را به او معرفی و با او ازدواج کرد که ثمره این ازدواج دو پسر سالم شد.
استراتژی مدرسه امید؛ کشف استعداد دانشآموزان
سعید دولابی نابینای موفق و مدیر مدرسه شبانه روزی نابینایان امید مشهد در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: از سال ۱۳۷۲ به عنوان آموزگار وارد این مدرسه شدم، در ادامه مشاور، مربی پرورشی، سرپرست تیم گلبال و مربی ورزشهای نابینایان بودم و در نهایت، ۱۶ سال از مدیریت من در این مدرسه میگذرد.
وی ادامه داد: در کنار مسئولیتهایم در مدرسه، مدرس آموزش خانواده استانی، مدرس آموزش ضمن خدمت آموزش و پرورش و مسئول کمیته گلبال هیات ورزشهای نابینایان و کمبینایان هستم و از طرفی سرپرستی گروه کوهنوردی آلپ نیز برعهده من است که فاتح بسیاری از قلههای کشور هستیم.
دولابی اضافه کرد: در مدرسه نابینایان امید، ۱۲۰ دانشآموز در مقاطع متوسطه اول و دوم عادی، پیشحرفهای و حرفهای، در حال تحصیل هستند. ۳۰ دانشآموز تلفیقی در مدارس عادی تحت پوشش معلم رابطین این مدرسه هستند.
مدیر مدرسه شبانه روزی نابینایان امید مشهد ادامه داد: استراتژی من برای مدیریت این مدرسه، ایجاد بستری برای کشف استعداد بچهها و بالفعل کردن این پتانسیل است که برای تحقق این مهم، در گام اول؛ سال ۱۳۸۹ برای اولین بار در کشور، رشته کامپیوتر ویژه نابینایان را در این مدرسه راهاندازی کردیم که در ابتدای کار مقاومتهای مختلفی با بهانه عدم موفقیت نابینایان در این رشته با ما شد ولی خوشبختانه ما الگوی سایر استانها برای ایجاد این رشته شدیم و دانشآموزان مدرسه امید در رشته کامپیوتر و برنامهنویسی موفقیتهای زیادی کسب کردند.
دولابی با تاکید بر اینکه همواره در حال ایجاد فرصتهایی نو برای کشف استعداد و شکوفایی بچهها هستیم، بیان کرد: دانشآموزان این مدرسه در رشتههای ورزشی گلبال، شطرنج ، استانی و دومیدانی نیز افتخارات مختلفی در سطوح استانی تا بینالمللی کسب کردهاند که همواره مقام اول کشوری شنا نابینایان، متعلق به خراسان رضوی است که بسیاری از این بازیکنان از مدرسه امید اعزام میشوند.
وی اضافه کرد: حدود ۸ سال برای اولین بار در مسابقات خوارزمی شرکت کردیم که ۳ دانشآموز کم بینا و نابینا مدرسه امید با ساخت هواپیمایی در موضوع هوا و فضا در جشنواره تا مرحله استانی پیش رفتند و کسب مقام کردند و در خصوص مهارتآموزی و آمادگی برای شرکت در جشنواره خوارزمی کارگاه کامپیوتر در مدرسه برگزار میشود.
مدیر مدرسه شبانه روزی نابینایان امید مشهد گفت: از دیگر اقدامات مدرسه امید برای بالا بردن انگیزه و پویایی دانشآموزان، ایجاد استودیو ضبط کتب شنیداری ویژه نابینایان بود که بسیاری از این فعالیتها دلی بوده تا بتوانم دانشآموزانم را به سمت اهداف خود سوق دهم. بهترین تجهیزات ضبط و میکروفون برای آموزش سرود، آواز و گویندگی را در اختیار دانشآموزان گذاشتهایم. از اقدامات خارج از چهارچوب مدرسه نیز ارتباط موثر با خیرین برای پرداخت کمک هزینههای شرکت در مسابقات و اهدای جوایز بوده است.
تسلط به روانشناسی تعامل با دانشآموز نابینا از مهارتهای ضروری معلمین آنها
دولابی خاطر نشان کرد: نیروهایی که در مدرسه مشغول به فعالیت هستند، بایستی مسلط به روانشناسی تعامل و کار با دانشآموزان نابینا باشند، زیرا گاهی اوقات برخی از دانشآموزان با روحیهای ضعیف و پذیرش عدم توانایی وارد این مدرسه شده و ما موظف به هدایت این نوجوان به سمت نقاط روشن زندگی هستیم.
وی افزود: چندین سال پیش، دانشآموزی ناامید داشتیم که تنها در حد چند کلمه کوتاه با دیگران تعامل میکرد و با توجه به استیل بدنی خوبی که داشت، او را علاقهمند رشته گلبال کردیم و با تشویق و بیان توانمندیهایش به طوری در این رشته پیشرفت کرد که حتی زودتر از مربی در سالن حاضر و مشغول تمرین بود و سپس به تیم ملی گلبال نابینایان راه یافت و توانست در مسابقات بینالمللی صاحب مقام شود.
دولابی ادامه داد: کار ما در این مدرسه تخصصی و تیمی است، به طوری که هر دانشآموز پس از ورود به این مرکز ارزیابیهای لازم از میزان پذیرش نابینایی و کمبینایی دانشآموز و والدینش، مهارتهای آموخته شده به او و خطای تربیتی انجام میشود که طبق سنجشها، خط پایهای برای او تعریف شده و آموزشهای لازم فرد به فرد انجام میشود.
وی اضافه کرد: آموزشهای خانواده در راستای آگاهیبخشی در این مرکز ارائه میشود تا تعاملات بین اولیا و فرزند نابینا اصلاح شود زیرا که برخی از اولیا حتی کارهای شخصی فرزند خود را انجام میدهند که باعث از بین رفتن اعتماد به نفس او میشود، درصورتی که شستن ظرف، کمک به نظافت و مرتب کردن تخت در خوابگاه از وظایف خود دانشآموز نابینا است تا مهارتهای خودیاری و اعتماد به نفس در آنها شکل گیرد.
پذیرش نابینایی و کنار آمدن با آن معجزه میکند
مدیر مدرسه شبانهروزی نابینایان امید مشهد بیان کرد: از دست دادن حس بینایی بسیار سخت است زیرا که من نیز مبتلا به این شرایط هستم، اما پذیرش و کنار آمدن این مسئله، هزار برار سختتر از از دست دادن بینایی است و در نتیجه پیدا کردن مسیر درست نیازمند همت و حمایتی والا است.
دولابی ادامه داد: تصور کنید در شب و تاریکی، بدون هیچ روشنایی شروع به حرکت کنید، ناخودآگاه ترسی در وجود شما ایجاد میشود که فرد نابینا هر روز با این ترس روبهروست و علاوه بر این مشکل، باید مانند یک انسان سالم از نظر جسمانی، درگیر مسائل زندگی مانند تحصیل، اشتغال و... شود و به نظر من؛ هر نابینایی که با نابینایی خود کنار بیاید و بتواند امورات خود را در جامعه مرتفع سازد، یک معجزه رخ داده است.
وی بیان کرد: تا زمانی که انسان از نعمتی برخوردار نباشد، لذت و حس تعلقی نیز در او شکل نمیگیرد اما از دست دادن هر چیزی بسیار سخت است، دوستانی دارم که درگیر نابینایی از بدو تولد بودند و آنها خود به من میگویند: چطور از دست دادن بینایی خود را پذیرفتی؟ قطعا برای من پذیرش نابینایی سخت بود، ولی از نظر من، توانمندیهای انسان بینهایت بوده و مهمترین راه دستیابی و استفاده از آن توانمندی، ایجاد اراده و انگیزه در خود است.
اشتغال یکی از اساسیترین مشکلات جامعه نابینایان
مدیر مدرسه نابینایان امید با تاکید بر اینکه اگر آیندهی شغلی روشن و امیدوارکنندای برای دانشآموزان نابینا ایجاد شود، انگیزهی بیشتری برای نوجوانان نابینا شکل میگیرد، ادامه داد: جامعه باید به توانمندی افراد نابینا باور پیدا کند زیرا که همهی نابینایان نخبه نیستند، بلکه بسیاری از این دانشآموزان مانند سایر افراد، در سطح متوسط قرار دارند که نیازمند ایجاد فرصتهای شغلی و حضور فعال در جامعه هستند که در این مدرسه زمینههای آموزشهای چرمدوزی را برای اشتغالآفرینی ایجاد کردهایم.
بدون شک کاستیهای بسیاری در زمینههای خدمات اجتماعی مرتبط به نابینایان وجود دارد و از طرفی؛ ایجاد برنامهای دقیق و مدون در خصوص اشتغال، خدمات و نیازهای معلولین کمتر مورد توجه قرار گرفته است. کسب در آمد از مسیر اشتغال دست یافتنی است و اگر مسئله اشتغال معلولین حل نشود، قطعا پیامدهای بسیار زیانآوری مانند طلاق، افسردگی، اعتیاد، دزدی و... در کشور ایجاد میشود.
دولتها میتوانند با استفاده از الگوهای مختلف، تحقیق و بررسی تواناییها و استعداد انواع گروههای دارای معلولیت، به شناخت بهتری از آنها رسیده و طبق این تواناییها درصدد ایجاد شغلی مناسب برای آنها باشد.
انتهای پیام
نظرات