به گزارش ایسنا، فرهاد نظریان سامانی در یادداشتی نوشت: بامداد سیزدهم دیماه ۱۳۹۸، شبی که از دل آن خورشید برنیامد و جانها در اندوه فرو رفت. خبری از دوردست رسید، زخمی بر دلها نشست و بغضی در گلو گره خورد. زمین لرزید و آسمان سیاهپوش شد. بغضها شکست و سیلاب اشک، گونهها را شست. نام حاج قاسم سلیمانی، این قهرمان بینظیر، در گوشها پیچید، اما این بار نه به نشان پیروزی، که به نشان پروازی بیبازگشت. شهیدی دیگر به صف شهیدان پیوست، اما این بار اندوهش سنگینتر از همیشه بود. صدای گریهها از خانهها برخاست و لرزش دستهایی که خبر را مینوشتند، از دلهای سوخته حکایت داشت.
در آن سحرگاه، ستارهها مات و مبهوت بودند. قلبها به تپش افتاد و اشک، راه نفسها را بست. هر گوشه ایران، صدایی جز یا حسین و یا زهرا نمیآمد. حاج قاسم رفت، اما نامش و راهش جاودانه شد. در آن بامداد غمانگیز، یک ملت سوگوار شد و جهان به شکوه مردی فکر کرد که رفتنش، لرزه بر ارکان ظلم انداخت. سیزدهم دیماه، نه فقط یک روز در تقویم، که زخمی عمیق بر تاریخ شد. نسیمی که در آن بامداد وزید، بوی اشک و حماسه میداد. هر کسی که خبر را شنید، لحظهای بهتزده ماند و سپس بغضش ترکید. صدای گریه مادرانی که از فرزندانشان برای سربازی وطن میگفتند، با اندوه فرزندی که پدر معنویاش را از دست داده بود، درهم آمیخت.
آسمان، شهادت قاسم را گواهی داد، و زمین، رد خون او را بوسید. او رفت، اما درخت ایستادگی که با دستهایش کاشته بود، ریشه دواند و برگهایش سبزتر از همیشه شد.
در آن روز، ایران یکپارچه بود؛ نه برای ماتم، که برای عهدی دوباره. عهدی که هر اشک، بسان قطرهای، بر این پیمان ریخته شد. حاج قاسم را از ما گرفتند، اما او در خون ما جاری شد، در نفسهای ما زنده ماند، و در هر قدمی که به سوی عدالت برداشته میشود، حضورش احساس میشود.
آن بامداد، دردی عمیق بود که تاریخ خواهد نوشت، اما در دل آن درد، صدای امید بود، صدای ملتی که سوگند خورد راه این سردار را تا آزادی کامل ادامه دهد. حاج قاسم نماد عشق به وطن بود، نماد مردانگی و ایستادگی، و شهادتش تلنگری بود که دوباره ملتی را بیدار کرد. حاج قاسم، فراتر از یک نام بود؛ او راه بود، یک پرچم برافراشته، یک ایمان. شهادتش نه پایان، که آغازی برای هزاران سردار دیگر بود که از دل این ملت برخیزند. در اشکهای آن روز، عهدی نهفته بود.
شهادت حاج قاسم سلیمانی، اگرچه زخمی عمیق بر قلبها نهاد، اما نوری شد که مسیر آینده مقاومت را روشنتر کرد. او در اوج ایمان و اخلاص، به عهد خود با خدا و مردم وفا کرد و درخت مقاومت را با خون پاکش آبیاری نمود. این شهادت، نه پایان، که نقطه آغاز مرحلهای نوین از مبارزه برای آزادی و عدالت بود. حاج قاسم به ما نشان داد که مقاومت، تنها یک کلمه نیست، بلکه مکتبی است برای ایستادگی در برابر ظلم، برای حفظ کرامت انسانی، و برای ساختن آیندهای که در آن، هیچ ظالمی بر مظلومی تسلط نیابد. امروز، خون او، میراثی است که در رگهای هر آزادهای جریان دارد و الهامبخش جوانانی است که آرمانهای مقاومت را ادامه میدهند. آینده مقاومت، آیندهای است که در آن، ملتها از زیر یوغ استکبار رها میشوند و عدالت به جای ستم مینشیند. حاج قاسم این راه را با ایمان، تدبیر و فداکاری هموار کرد و امروز، هزاران حاج قاسم دیگر از دل این مکتب سر برآوردهاند. او به ما آموخت که قدرت واقعی نه در زر و زور، بلکه در ایمان و اراده است. هر قطره خون حاج قاسم، چراغی است که مسیر حق را برای مقاومتگران روشن میکند. آیندهای که او در آن قدم گذاشت، آیندهای است که آزادیخواهان در آن پیروز خواهند شد. شهادتش، به جهانیان این پیام را داد که مقاومت متوقف نمیشود، بلکه هر خون شهیدی، ریشههای استقامت را عمیقتر و شاخههای امید را گستردهتر میکند؛ و امروز، همانگونه که او آرزو داشت، مقاومت به یک جبهه جهانی تبدیل شده است. از فلسطین تا لبنان، از عراق تا یمن، و از هر گوشهای که صدای مظلومان به گوش میرسد، راه حاج قاسم ادامه دارد. خون او چراغی جاودانه است که ظلمت ستمگران را میسوزاند و فجر پیروزی را به همراه خواهد آورد. شهادت او، آغازی است بر پایان ظلم، و نویدبخش جهانی است که در آن عدالت و صلح، جایگزین جنگ و ستم خواهد شد. این آینده، میراث مقاومت و یادگار حاج قاسم است؛ آیندهای که در آن، پرچم عدالت در سراسر جهان برافراشته خواهد شد.
*بازنشر مطالب دیگر رسانهها در ایسنا به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان میباشد.
انتهای پیام
نظرات