• دوشنبه / ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ / ۰۸:۳۱
  • دسته‌بندی: چهارمحال و بختیاری
  • کد خبر: 1403111510508
  • خبرنگار : 50123

/به بهانه روز جانباز/

جانبازان؛ شهیدان زنده زمانه

جانبازان؛ شهیدان زنده زمانه

ایسنا/چهارمحال و بختیاری جانبازان یادگاران دوران جنگ هستند، وجود آن‌ها مایه برکت دنیای ماست، جانبازان به ما یادآوری می‌کنند که در روزگاری نه چندان دور چه جوان‌هایی جان خود را کف دستشان گرفتند تا دست هیچ نامردی به ذره‌ای از خاک کشور نیفتد.

به گزارش ایسنا، روز جانباز روزی برای تداعی خاطرات و جان‌فشانی‌های افرادی است که جان خود را کف دست گرفتند و ایثارگرانه برای دفاع از کشور پا به پای دیگران جنگیدند، کسانی که بدون هیچ چشم داشتی در این مسیر حرکت کردند و جانباز شدند.

خبرنگار ایسنا به مناسبت روز جانباز، گفت و گویی را با یکی از جانبازان استان انجام داده که در ادامه با هم می‌خوانیم.

خودتان را معرفی کنید؟

بنده سید عبدالرحیم موسوی، آزاده و جانباز، زاده فرخشهر و دبیر بازنشسته آموزش و پروش استان هستم.

دوران جنگ چگونه بود؟ آیا کسی مشوق شما برای رفتن به جبهه بود؟

هر اتفاق و مشکلی که در کشور به وجود می‌آید و به بحران تبدیل می‌شود مردم در صحنه عمل حاضر می‌شوند، مردم ایران بارها ثابت کردند که در شرایط بحرانی پشت کشور را خالی نمی‌کنند. جنگ هم یک نوع بحران بود و درست است که وظیفه ذاتی نیروهای مسلح و ارتش است که از کشور در این شرایط دفاع کنند ولی مردم هم تا پای کار آمدند و کار را به سرانجام رساندند. من هم از همین مردم به حساب می‌آمدم و زمانی که دانش‌آموز دوم دبیرستان بودم آموزش‌های نظامی را به پایان رساندم و به جبهه اعزام شدم‌.

پدر و مادر چطور؟ راضی بودند یا مخالف؟

ارتباط من با پدر و مادرم در این باره یک ارتباط کاملا منطقی بود. وقتی باهم صحبت کردیم و دلیل آوردیم که فرمان امام این است و باید از آن پیروی کرد آن‌ها هم موافقت کردند و با رضایت کامل پدر و مادر، به جبهه جنگ اعزام شدم.

به کدام جبهه و در چه سالی اعزام شدید؟

از سال ۱۳۶۲ اعزام شدم و در عملیات مختلفی از جمله عملیات خیبر، بدر، والفجر هشت، کربلای چهار، کربلای پنج و والفجر۱۰ حضور داشتم.

در مجموع چه مدت زمانی را در جبهه حضور داشتید؟

حدود ۲۰ ماه در جبهه و حدود ۳۰ ماه هم اسارت بودم که در مجموع ۵۰ ماه درگیر جنگ بودم.

زمانی که در اسارت نیروهای دشمن بودید خانواده از این موضوع با خبر بودند؟

خیر من جزو افراد مفقود خوانده شده بودم و همچنان گواهی‌هایی که بنیاد شهید و هلال احمر با عنوان مفقودالاثر به خانواده داده بودند موجود است.

از کدام ناحیه دچار جراحت شدید؟

فقط در یکی از عملیات‌ها سالم برگشتم و در بقیه آن‌ها دچار مجروحیت از ناحیه پا، دو دست و سر شدم، در حال حاضر جانباز ۴۰ درصد هستم.

شیرین‌ترین یا تلخ‌ترین خاطراتی که از دوران جنگ داشتید، بفرمایید؟

خاطرات زیادی از دوران جنگ وجود دارد ولی چیزی که بیشتر حضور ذهن دارم درباره دوستانی بود که متاهل بودند و موقع اعزام سختی بیشتری را نسبت به افراد مجرد تحمل می‌کردند، البته من هم چندین اعزامم در زمان مجردی بود و خیلی برایم سختی نبود، اما در عملیات آخر (والفجر۱۰) متاهل شده بودم و یک احساس خاصی در این اعزام داشتم،  به خصوص زمانی که در منطقه حضور داشتم و متوجه شدم اولین فرزندم به‌دنیا آمده و چون نزدیک به زمان عملیات والفجر ۱۰ بود، نتوانستم به خانه برگردم و همان عملیات منجر به مجروحیت و اسارت من به مدت ۳ سال شد، بعد از گذشت ۳ سال و بازگشت به خانه حسی که بین من و بچه‌ای که تا به حال پدر خود را ندیده بود جالب و به یاد ماندنی شد.

توصیه شما به جوانان امروزی چیست؟

هرکسی در زمان خودش باید نقش آفرین باشد، ما در زمان خودمان سعی کردیم نقش خود را اجرا کنیم و جوان امروز هم در زمان خودش باید نقش.آفرین باشد، انتظار نداریم جوان امروزی هم مثل زمان ما رفتار کند بلکه تمام تلاش این است که برای زمانه خود تربیت شود.

سخن آخر...

از رسانه‌ها تقاضا دارم که به شهدای اسارت که شهدای غریب خوانده می‌شوند توجه بیشتری داشته باشند، خاطرات بسیار نابی از این شهدا موجود است که تاکنون نه چاپ و نه به تصویر کشیده شده و امید است این کار از استان ما شروع شود.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha