اگر در جواب «چه خبر»، شنیدهاید «برف اومده تا کمر»، اما ندیدهاید که آنقدر برف ببارد که ارتفاعش تا کمر برسد و یا وقتی اسم برف و کوهستان را که میشنوید یاد فیلمها و کارتون «بچههای آلپ» میافتید، باید بگویم در همین روستاهای اطراف در آذربایجان شرقی از خنکای پاییز تا اولین ماه بهار که نفس زمین گرم میشود، برف و زمستان چنان رخ مینماید که انگار هیچ رنگ دیگری جز سفیدی مطلق که ارتفاعش تا آن حد که فکرش را نمیکنید میرسد، وجود ندارد.
در استان آذربایجان شرقی هم به سبب ذات اقلیم سرد و کوهستانی آن، روستاها اغلب درگیر نعمات و در عین حال مشکلات این فصل هستند و دسترسی آنها به جادهها و سایر خدمات پس از هر بارش قطع شده و زندگی را بعضا سخت و در برخی موارد، به کام ساکنان تلخ میکند؛ در چنین شرایطی حتی ساکنان روستا هم که پیشه بیشترشان کشاورزی و دامداری است، جز برای انجام امور ضروری از خانهها بیرون نمیآیند؛ اما اگر مسافری لب جاده کیف به دست دیدید یا کسی که در حال جدل با سرمای استخوان سوز و برف و یخبندان و پاک کردن گلگیر ماشینش است، شک نکنید او معلمی است که خود را موظف میداند، هر طور شده چراغ علم را روشن نگه دارد.

روایت اول: به سختیاش میازرد
«به سختیاش میازرد»، جمله و احساس مشترک معلمانی است که ساعتها کرختی دست و پاهایشان را در سرمای منفی ۱۵ درجه را تحمل کرده و در جایی که حتی نفس هم در هوا یخ میبندد، با همان کلمات قندیل بسته؛ اما با اعتقادی راستین یک لحظه هم پشیمان نشده و معلمی را بهترین شغل میدانند؛ چرا که آنها به بچههایی که منتظر معلمشان هستند، امیدوارند.
آقا معلم روستا عکسی برایمان فرستاده که ارتفاع برف تا بالای زانواش رسیده، به قدری که راه رفتن به مدرسه هم که کمی آن طرفتر است، بسته شده است و خودش میگوید اگر کمی بیشتر راه میرفتم تا کمر فرو رفته بودم. مدیر آموزگاری که معلم پایههای اول، چهارم، پنجم و ششم ابتدائی هم هست و هر روز ۴۲ کیلومتر راه را برای رسیدن به مدرسه از روستای قزلجه میدان تا روستای کزبین بستان آباد طی میکند، البته این مسافت برای وقتی است که هیچ مانعی برای رسیدن به مقصد مانند برف و باران وجود نداشته باشد.
در این روستا آنتندهی موبایل و اینترنت هم مانند بسیاری از نقاط دور روستایی لنگ میزند و راه روستا هم که تعریف چندانی ندارد و امکان دسترسی به خدماتی مانند خدمات درمانی را هم در کنار مشکلاتی که برای معلمان و اهالی پدید آورده است، سخت میکند. مدرسه این روستا در حال بازسازی توسط خیران مدرسهساز بوده و دانشآموزان به دلیل فراهم نبودن بسترهای اینترنتی به آموزش مجازی دسترسی ندارند.



این منطقه تنها منطقه صعبالعبور استان آذربایجان شرقی نبوده و کمی آن طرفتر در منطقه تیکمهداش هم که در همسایگی بستان آباد قرار دارد نیز معلمان همین سختیها را برای حاضر شدن در محل خدمت و بر سر کلاس درس، به جان میخرند، از معلمان روستاهای سرخه، آلمالو، باشکند و قره چای و روستای میزاب شهرستان مرند، تصاویری منتشر شده است که خود زبان گویای این معلمان فداکار هستند که ساعتها در راه ماندهاند تا دانشآموزان که اغلب تعدادشان کمتر از ۱۰ نفر است، چشم انتظار نمانند. دانشآموزانی که در دنیای کوچک خود بزرگتر از معلم را نمیشناسند و روشن شدن جهانشان به نور علم را مدیون معلمان هستند.


روایت دوم: معلمانی که برف هم پارو میکنند
وقتی قامت معلمی برای هموار کردن مسیر علمآموزی بچهها خم میشود، حق مطلب ادا شده است و آقا معلم چشم به هر نگاهی بسته و پارو به دست مسیر ورود به مدرسه را که با برف بسته شده، برای دانشآموزان باز کند و در همین لحظه جلوهای از همدلی اتفاق میافتد و اولیا و دانشآموزان هم به کمک میآیند. مثلا صمد شکری، مدیر دبستان پسرانه حاج کریم جوادی و شهید شیخ محمدی گنبرف با ۲۹۶ دانش آموز در دل روستای گنبرف که با مرکز شهر اسکو ۳۷ کیلومتر فاصله دارد و یا معلم و مدیر روستای زینجناب شهرستان تبریز.

محمد یزدانی هم مدیرآموزگار روستای آقبلاق ورزقان که خود اهل روستای آرپا درهسی شهرستان تبریز است و هر روز مسافت بسیار زیادی را که شاید برای خیلیها قابل تصور نباشد، پیموده و یا مدتها مجبور به بیتوته در روستا میشود. به خاطر چهار دانشآموزی که اگر همین تعهد و وفاداری را از معلمشان بیاموزند، کافی است.
او سال گذشته هم در روستایی صعبالعبور تدریس میکرد؛ روستایی که در دل جنگلهای ارسباران است و کل سال تحصیلی را برای تدریس به تنها یک دانشآموز در آن روستا بیتوته میکرد. محل تدریس فعلی این معلم از شهرستان ورزقان ۴۰ کیلومتر فاصله دارد.
یزدانی میگوید که ارتباط بسیار خوبی با بچههای این روستا دارد و حتی در روزهایی که بخاطر برف شدید راه روستا بسته شده و دیر به مدرسه میرسد یا فعالیت آموزشی بخاطر بارش برف و سردی هوا تعطیل میشود، دانشآموزان تماس میگیرند و گاهی حتی بخاطر تشکیل نشدن کلاس گریه میکنند. اهالی روستا نیز به من لطف دارند و در موضوعات مختلف کمک رسان امورات مدرسه هستند، حتی اگر بخاطر برف شدید در راه مانده باشم به کمک من میآیند و با خودروی مناسب من را به مدرسه میرسانند.
یزدانی، مدیرآموزگار روستای آقبلاق میگوید: تنها به زمان آموزشی رسمی اکتفا نمیکنم و برای ارتقا سطح علمی دانشآموزان، خارج از ساعات آموزش رسمی نیز تدریس میکنم و با تاریک شدن هوا و به علت دوری راه و گاهی بارش برف روستاییان مشتاقانه مرا دعوت میکنند تا شب را در خانه آنها صبح کنم.
این چند روایت، تنها روایت از فداکاری معلمان نبوده و تاریخ و اذهان مردمان ما نامهای نیکوی بسیاری را از بین معلمان سرتاسر کشور به عنوان نیکمردان و نیکزنان تکرار کرده و به خاطر سپردهاند.
انتهای پیام
نظرات