به گزارش ایسنا، اصغر فهیمیفر، دانشیار دانشگاه تربیت مدرس در نخستین همایش ملی «هنر انقلاب اسلامی» که در فرهنگسرای هنر برگزار شد، با اشاره به اینکه اندیشیدن درباره هنر انقلاب اسلامی پس از ۴۵ سال بهتازگی آغاز شده، گفت: نخستین پرسشی که باید مطرح شود، این است که ماهیت و تراز هنر انقلاب چیست؟
وی ادامه داد: از نظر من، هنر انقلاب، هنری است که امتداد زیباییشناسی هنر ایرانی-اسلامی باشد. وقتی میپرسیم انقلاب چیست، میتوان پاسخ داد که انقلاب، امتداد ارزشهای فکری ایران اسلامی است.
*نبود پشتوانه نظری برای هنر انقلاب
فهیمیفر با بیان اینکه هنر انقلاب هنوز از نظر تئوریک و تولید هنری جایگاه خود را نیافته است، اظهار داشت: همانطور که باید درباره خود انقلاب و ابعاد آن از جمله اهداف، دستاوردها و ادبیات نظریاش پرسش کرد، درباره هنر انقلاب نیز باید زمینهسازی نظری صورت گیرد.
وی افزود: تا زمانی که نتوانیم مباحث تئوریک انقلاب را ترمیم و صورتبندی کنیم، نمیتوانیم به درستی ماهیت هنر انقلاب را در قالب نظریات هنری تدوین کنیم.
*عدالت، اخلاق و دین؛ سه مؤلفه بنیادین مغفولمانده
این استاد دانشگاه با اشاره به اهداف اصلی انقلاب اسلامی تصریح کرد: اخلاق، عدالت و دین از اهداف بنیادین انقلاب بودند. پرسش اساسی این است که این اهداف تا چه میزان محقق شدهاند؟ آیا ما اخلاقیتر شدهایم؟ آیا نظام اجتماعی ما بر پایه عدالت پیش رفته است؟
وی ادامه داد: اختلاف طبقاتی که از ویژگیهای ذاتی نظام سرمایهداری غربی است، قرار بود در انقلاب اسلامی با مفاهیم اسلامی جایگزین شود. اما آیا ما موفق شدیم؟ مشکلات ما چه بوده و نقاط قوتمان کجاست؟
بدون مکتب انقلاب، هنر انقلاب شکل نمیگیرد
فهیمیفر تأکید کرد: مادامی که مکتب انقلاب اسلامی شکل نگرفته باشد، هنر انقلاب نیز به وجود نخواهد آمد؛ چرا که هنر، پدیدهای متأخر نسبت به تمدن و تمدن متأخر نسبت به فرهنگ است.
وی در ادامه گفت: فرهنگ، زیربنای تمدن است و دستاوردهای معنوی جامعه را شکل میدهد. هنر نیز باید بر پایه عمیقترین پرسشهای فرهنگی و فلسفی استوار شود.
خلأ نظریه در فضای دانشگاهی
این دانشیار دانشگاه با انتقاد از فقدان نظریهپردازی در دانشگاهها اظهار داشت: متأسفانه در فضای دانشگاهی ایران، ما فیلسوفانی که درباره هنر انقلاب صحبت کرده باشند، بهندرت داریم. بسیاری از رسالههای دکترا نیز در چارچوبهایی شکل میگیرند که بیگانه با تفکر انقلاب اسلامی هستند.
وی اضافه کرد: ما باید نظریهای داشته باشیم که تمام ابعاد انسانی را در شرایط معاصر پوشش دهد. این نظریهها از دل فلسفه و فهم تاریخی جامعه بیرون میآیند.
*نقش فیلسوفان در صورتبندی وضعیت تاریخی
فهیمیفر با اشاره به جایگاه فلسفه در شکلگیری تمدنها تصریح کرد: فیلسوفان، تفکر و حرکت تاریخی جامعه را در قالب نظام عقلانی صورتبندی میکنند. این صورتبندی همان فلسفه است.
وی ادامه داد: فلسفه انقلاب اسلامی، فهم زمان حال و پیشبینی آینده است. فلسفه باید به ما بگوید شهر چیست، رسانه چیست، و فیلم و نقاشی در دوران مدرن چه جایگاهی دارند.
*جای خالی زیباییشناسی بومی در رسانه
وی با انتقاد از فقدان نظریهپردازی بومی در حوزه رسانه اظهار داشت: آیا تلویزیون ما زیباییشناسی دارد که با تلویزیونهای غربی تفاوت داشته باشد؟ در غرب چیزی به نام مسائل عرفانی در رسانه جایگاهی ندارد، اما آیا ما توانستهایم زیباییشناسی خاص خود را در رسانه شکل دهیم؟
*فضای مجازی؛ صرفاً رسانه یا الگوی معرفتشناسی؟
فهیمیفر با طرح این پرسش که آیا فضای مجازی فقط یک ابزار ارتباطی است، گفت: در واقع، فضای مجازی نوعی الگوی معرفتشناسی است که بر کمیت و کیفیت ادراک ما تأثیر میگذارد. آنچه میشنویم با آنچه میبینیم، از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
*نسبت هنر با تمدن نوین اسلامی
این استاد دانشگاه با بیان اینکه نباید درباره تمدن نوین اسلامی شعار داد، افزود: تمدن نوین اسلامی زمانی شکل میگیرد که تفکر فلسفی عمیق در جامعه نهادینه شده باشد. فلسفه یعنی توان اندیشیدن درباره آنچه در حال وقوع است.
*انقلاب اسلامی نیازمند تبدیل به نظام معرفتی است
فهیمیفر گفت: انقلاب اسلامی نباید تنها یک نظام سیاسی باشد. نظام باید به معرفتی تبدیل شود که در دانشگاههای دنیا قابل تدریس باشد. تا زمانی که این اتفاق نیفتد، نباید انتظار ظهور هنر انقلاب اسلامی را داشته باشیم.
*جای خالی فلسفه بومی در مواجهه با مفاهیم نوین
فهیمیفر با اشاره به ضرورت نظریهپردازی مستقل در بستر انقلاب اسلامی گفت: همانگونه که غرب دارای فلسفه فیلم، فلسفه شهر، فلسفه رسانه و حتی فلسفه اینترنت است، ما نیز باید در بستر فکری خودمان به مفاهیم نوین، تفسیر و تئوری ارائه دهیم؛ تئوریای که نهتنها در مقام بیان بلکه در مقام عمل نیز قابل تحقق باشد.
*فلسفه علم جمهوری اسلامی کجاست؟
وی افزود: وقتی از علم سخن میگوییم، علم در مبنای عقلانی خود یعنی فلسفه علم تعریف میشود. اکنون این پرسش مطرح است که جایگاه فلسفه علم جمهوری اسلامی کجاست؟ آیا صرفاً تقلید از ساختارهای موجود علمی جهان کافی است؟
*انقلاب اسلامی نیازمند دستگاه نظری منسجم است
فهیمیفر تأکید کرد: انقلابی که خود را بر پایه مکتب میداند و بالاترین تجلی آن را شریعت میخواند، باید برای همه مفاهیم جاری در جهان، تئوری داشته باشد؛ تئوریای که از شریعت جاودانه تغذیه شود و در عین حال در میدان عمل نیز کارآمد باشد.
*عمق بحران در علوم انسانی دانشگاهی
وی با انتقاد از وضعیت دانشگاههای علوم انسانی گفت: «در حالی که علوم مهندسی از منظر سختافزاری پیشرفت کردهاند، علوم انسانی در ایران بهشدت ضعیف ماندهاند. دانشگاههای ما فاقد دستگاه نظری بومی برای تفسیر پدیدههای معاصر هستند.»
فهیمیفر خاطرنشان کرد: بسیاری از مباحث بنیادین در ساخت تمدن جدید، در فضای رسمی و تشریفاتی کشور مطرح نمیشوند. باید فضای نقد و گفتوگوی انتقادی را جایگزین سخنرانیهای فرمایشی کرد.
*پایان تاریخ اندیشه ایرانی؛ زنگ خطری برای آینده
وی با ارجاع به تاریخ تفکر در ایران اظهار داشت: تاریخ اندیشه ایرانی بیش از ۳۰۰ سال است که به پایان رسیده است. هرچند تحرکاتی مانند فعالیتهای علامه طباطبایی شکل گرفته، اما این تحرکات برای بازسازی تفکر تمدنی کافی نبودهاند.
فهیمیفر با طرح تمایز میان انواع عقل گفت: ما هنوز عقل معادی داریم، اما عقل معیشتی نداریم. همین باعث میشود که در عرصه تمدنسازی دچار رکود شویم. عقل معادی برای آخرتاندیشی است، اما تمدن با عقل معیشتی و مدیریتی شکل میگیرد.
وی با اشاره به ناکارآمدی برخی نخبگان اظهار داشت: اگر کسی در حوزه خود متخصص نباشد، نمیتواند نظریهپردازی کند. غربیها دائماً در حال تولید نظر هستند، اما ما هنوز به مرحله نظریهسازی نرسیدهایم.
*چرا اندیشمندان علوم انسانی سکوت کردهاند؟
فهیمیفر پرسید: چرا اندیشمندان علوم انسانی ساکتاند؟ چرا حرف نمیزنند؟ آیا واقعاً حرفی ندارند؟ ما همواره مهندس داشتهایم، اما مهندسی که در چهارچوب فرهنگ خود فکر کند، نداشتهایم.
وی در پایان گفت: غربیها هنوز هم به ارسطو و افلاطون رجوع میکنند. نظریههایی مانند کاتارسیس همچنان محل بحث و نوشتارهای فراوان است. اما ما هنوز نتوانستهایم نظریهپردازانی در تراز جهانی معرفی کنیم.
انتهای پیام
نظرات