رضا اشرفزاده ۲۸ فروردین، در همایش استانی «هفت شهر عشق» به بررسی آثار عطار نیشابوری پرداخت و اظهار کرد: در ایام کرونا ما نسبتاً بیکار شده بودیم، لذا زمان مناسبی برای پژوهش بود، آثار اصلی عطار نیشابوری که معلوم بودند اما آثار دیگری منسوب به عطار هستند که در آن ایام در حال بررسی آنها بودم.
وی ادامه داد: منطقالطیر و مصیبتنامه که داستانهای رمزی هستند و به قول شاعر «منطقالطیرِ سخنهای مرا کس نمیداند، سلیمانش تویی» اما از این چهره بزرگ ادبی، آثاری هم باقیمانده که برخی معتقدند منسوب به اوست. در بین این دو گروه از کتابها، حدود ۶۶ اثر که به عطار نسبت داده شده و سعید نفیسی در کتاب «جستجو در اخبار و آثار عطار» تعدادی از این آثار که امروز به عنوان آثار اصیل عطار میدانیم را بررسی کرده است.
اشرفزاده خاطرنشان کرد: بزرگان ثابت کردند «خسرونامه» همان «الهینامه» است، برخی «خسرونامه» را کتاب اصلی عطار ذکر کردهاند و باز برخی عطارشناسان هم معتقدند همین «خسرونامه» هم از عطار نیست اما من با پیش زمینهای که از پندنامه داشتم ثابت کردم که شباهت زیادی بین دو اثر عطار وجود دارد.
اشرف زاده بیان کرد: در سال ۷۴ یک مجله فرهنگی بزرگداشت عطار را برای اولین بار به صورت بینالمللی در تالار سیمرغ نیشابور برگزار کرد، ضیاالدین سجادی و آقای حاکمی در آن همایش مقالهای داشتند؛ در این خصوص که پندنامه اثر خود عطار است، چراکه آن زمان همه این به شک داشتند. با وجودی که ۳۷۰ نسخه خطی از این اثر موجود بود و ۲۰ شرح بر آن نوشته شده و بسیاری از اروپاییها درباره این کتاب صحبت کردند و آن را ترجمه کردند.
این نویسنده و عطارپژوه گفت: وقتی «اسرارنامه» را دوباره خواندم دیدم بسیاری از مطالبی که در پندنامه است، در باب ۱۸ اسرارنامه نیز وجود دارد، شفیعی کدکنی نیز میگوید احتمالاً پندنامه عطار بابِ ۱۸ اسرارنامه باشد. علاوه بر آن با زندهیاد سجادی مضامین مشترک پندنامه و منطقالطیر را سنجیدیم.
«پندنامه» متعلق به خود عطار نیشابوری است
اشرف زاده ادامه داد: این موضوع مرا بر آن داشت که کنکاش بیشتری بکنم، لذا وقتی نسخهای خطی از پندنامه را اساس قرار دادم، کتابی حدود ۷۰۰ صفحهای نوشتم، مقالهای هم نوشتم و دلایلی آوردم که آیا این اثر متعلق به عطار است یا خیر و در نتیجه به این رسیدم که متعلق به عطار است.
این عطار پژوه بیان کرد: همچنین سوره لقمان در قرآن که به عنوان پندنامه لقمان حکیم نوشته و چاپ شده و آنچه عطار از پندنامه نوشته را هم بررسی کردم. آن جمله شفیعی کدکنی را هم به خاطر داشتم و کتابِ مفصلی شد و تصمیم به چاپ آن گرفتم و امروز چاپ شده است.
وی افزود: در پندنامه عطار مطالبی هست که ما امروز غصه میخوریم که چرا این مطالب در جامعه ما وجود ندارد، عطار میگوید ای پسر، ای عزیز پدر، ای جانِ پدر… و موضوعاتش را با این لحن، عاشقانه بیان میکند. حسرت میخورم که آیا پدرانی داریم که این اثر را خوانده باشند و فرزند خود را بنشانند و او را اینگونه راهنمایی کنند که مسیر سعادت از چه طریق است؟
اشرف زاده با اشاره به لزوم خوانش این آثار توسط مدیران، گفت: اگر مسئولان ما میخواهند جامعه را اصلاح کنند، باید پندنامه و پندنامهها را مدام در دست داشته باشند و این دستورات را مستمرا مرور کنند. اینجا ارزش پندنامه محرز میشود.
وی گفت: با خواندن ابیات «هست خلقی بی نمک بس بیخبر/ لاجرم زان میخورم تنها جگر/ چون ز نان خشک گیرم سفره پیش/ تر کنم از شوروای چشم خویش/از دلم آم سفره را بریان کنم/ گه گهی جبریل را مهمان کنم/ شکر ایزد را که در باری نیم/ بسته هر ناسزاواری نیم/ من ز کس بر دل کجا بندی نهم/ نام هر دون را خداوندی نهم/ همت عالیم ممدوحم بس است/ قوت جسم و قوت روحم بس است» متوجه شدم که عطار چه همت عالی و چه روحیهای داشته که این آثار بزرگ را برای ما به یادگار گذاشته است و بسیار خوشحالم که نوری که در سینه عطار میدرخشید، راهنمای آثار و کارهایی شد که در ادامه زندگی انجام دادم.
انتهای پیام
نظرات