دکتر «معصومه عباسی» در گفتوگو با ایسنا، ضمن اشاره به این که ارتباط میان سلامت انسان و محیط پیرامون امری بدیهی و غیرقابل انکار است، اظهار کرد: محیط زیست با تمام اجزای تشکیل دهنده آن، بستر اصلی شکلگیری حیات و تداوم آن به شمار میآید.
وی ضمن تاکید بر این که سلامت جسمی و روانی انسان، بهطور مستقیم و غیرمستقیم، تحت تأثیر وضعیت محیط زیست قرار دارد، تصریح کرد: هر آسیبی که به محیط پیرامون وارد شود، بیتردید آثار خود را بر سلامت انسان بر جای خواهد گذاشت و به بیان دیگر، سلامت انسان بهمثابه بخشی جداییناپذیر از اکوسیستم جهانی، وابسته به سلامت و پایداری همین اکوسیستم است.
عباسی اظهار کرد: با استناد به منشور اتاوا(پایتخت کانادا) و دیگر منابع معتبر جهانی نظیر بیانیههای سازمان جهانی بهداشت، تحقق سلامت نیازمند تأمین مؤلفههایی اساسی چون آب آشامیدنی سالم، هوای پاک، غذای مغذی، سرپناه مناسب و محیطی امن و پایدار است و از آنجا که تأمین تمامی این مؤلفهها منوط به وجود یک محیط زیستی سالم و ایمن است، میتوان گفت که سلامت عمومی انسانها بهشدت با شرایط محیط زیست گره خورده است.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی ضمن اشاره به این که در جهان معاصر، تغییرات اقلیمی، تخریب منابع طبیعی، آلودگی هوا و آب، و بهرهبرداری بیرویه از منابع زیستی به تهدیدی جدی برای سلامت بشر بدل شدهاند، خاطرنشان کرد: سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۲۲، با انتخاب شعار «سیاره ما، سلامت ما»، بر این واقعیت تأکید کرد که حفاظت از محیط زیست شرط لازم برای صیانت از سلامت انسانهاست.
وی تصریح کرد: در منشور شانگهای چین که از سوی سازمان جهانی بهداشت در سال ۲۰۱۶ منتشر شد، بر پیوند ناگسستنی میان سلامت و توسعه پایدار تأکید شده است زیرا توسعهای که سلامت محیط زیست را نادیده بگیرد، هرگز نمیتواند پایدار و جامع باشد و از اینرو، سلامت انسان نهتنها نباید جدا از محیط زیست در نظر گرفته شود بلکه باید آن را بهمثابه نتیجهای از تعامل هوشمندانه، اخلاقمدارانه و مسئولانه انسان با طبیعت تلقی کرد.
عباسی گفت: با توجه به اهمیت حیاتی محیط زیست در سلامت عمومی، نقش مردم در حفظ و صیانت از این سرمایه عظیم، نقشی کلیدی و سرنوشتساز است.
وی افزود: همانگونه که حفظ پاکیزگی و سلامت یک خانه، نتیجه تلاش و همکاری تمام اعضای خانواده است، سلامت محیط زیست نیز در گرو مشارکت مؤثر و آگاهانه آحاد جامعه میباشد.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی با اشاره به این که وضعیت زیستمحیطی هر جامعه، بازتاب عملکرد، نگرش، و میزان مسئولیتپذیری مردم آن جامعه است، تصریح کرد: بدون مشارکت واقعی مردم، تحقق اهداف زیستمحیطی و ارتقای سلامت عمومی امکانپذیر نخواهد بود.
وی ضمن تاکید بر این که اثربخشی واقعی مشارکت مردمی در حوزه محیط زیست در گرو فراهم آوردن بسترهای فرهنگی، آموزشی و نهادی الزامی است، بیان کرد: طبق مفاد منشور اتاوا، توانمندسازی مردم از طریق ارتقای دانش، ایجاد فرصتهای برابر و افزایش مهارتهای فردی و اجتماعی، یکی از راهبردهای اساسی برای ارتقای سلامت به شمار میآید.
این عضو دپارتمان آموزش بهداشت و ارتقا سلامت ضمن تاکید بر این که توانمندسازی در عرصه محیط زیست نیز، مستلزم ارتقای «سواد محیطزیستی» در جامعه است، گفت: این سواد، سوادی است که به انسانها این توانایی را میدهد تا محیط پیرامون خود را بهدرستی بشناسند، عوامل تهدیدکننده آن را درک کنند و به رابطه متقابل و دوسویه میان سلامت انسان و سلامت محیط زیست پی ببرند.
عباسی اظهار کرد: ارتقای سواد محیطزیستی به این معناست که مردم بدانند استفاده بیرویه از منابع طبیعی، تولید زبالههای غیرقابل تجزیه، آلودگی هوا و آب، تخریب جنگلها و مراتع و سایر رفتارهای آسیبزا، نهتنها حیات سایر موجودات زنده را تهدید میکند، بلکه سلامت خود آنها را نیز در معرض خطر قرار میدهد.
وی با اشاره به این که با این آگاهی، افراد میتوانند تصمیمات آگاهانهتری در زندگی روزمره خود بگیرند و سبک زندگی خود را با اصول زیستپایدار هماهنگ سازند، گفت: با اینحال، انتقال این آگاهی به عمل، نیازمند آن است که ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی نیز در جهت حمایت از رفتارهای مسئولانه و پایدار تنظیم شوند.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی با تاکید بر این که مشارکت واقعی مردم در حفاظت از محیط زیست، زمانی به تحقق میپیوندد که نهتنها آموزش ببینند و آگاه شوند، بلکه فرصت و توان حضور مؤثر در فرآیندهای تصمیمسازی و سیاستگذاری را نیز داشته باشند، گفت: این مشارکت باید در تمام مراحل از جمله نیازسنجی، تعیین اولویتها، طراحی برنامهها، اجرا و ارزیابی لحاظ شود.
وی افزود: مشارکت نباید صرفاً در قالب جلسات نمادین و تشریفاتی تعریف شود، بلکه باید با درگیر کردن مردم در فرآیندهای واقعی و ملموس، اعتماد عمومی را جلب کرده و انگیزه اقدام جمعی را تقویت کند.
عباسی در خصوص این پرسش که آیا مردم از مفاهیم محیطزیستی آگاهی دارند یا خیر، اظهار کرد: باید سطح آگاهی عمومی بستگی به گروههای مختلف جمعیتی دارد.
وی با اشاره به این که واژه «مردم» یا «Public» یک اصطلاح عام است که برای ارزیابی میزان دانش و نگرش زیستمحیطی در میان آنها، باید به تفکیک گروههای سنی، اجتماعی و شغلی مورد بررسی قرار گیرد، گفت: کودکان، دانشآموزان، دانشجویان، کارگران، کارمندان، ساکنان مناطق روستایی یا شهری، همگی گروههایی هستند که برای ارتقای سواد زیستمحیطیشان باید برنامههای آموزشی متناسب با شرایط خاص خود طراحی و اجرا شود.
این عضو دپارتمان آموزش بهداشت و ارتقا سلامت استان با تاکید بر این که یکی از مهمترین راهبردهای ارتقای سواد محیطزیستی، آغاز آموزش از سنین کودکی و نهادینهسازی آن در نظام آموزشی کشور است، گفت: اگر کودکان و نوجوانان تا پایان دوره متوسطه، آموزشهای لازم را در زمینه محیط زیست ببینند، بیتردید بسیاری از بحرانهای آینده مهار خواهد شد.
عباسی با اشاره به این که در کنار نظام آموزش رسمی، خانواده، رسانهها، سازمانهای مردمنهاد، مراکز مذهبی، دانشگاهها و نهادهای محلی نیز نقش مؤثری در آموزش عمومی ایفا میکنند، تصریح کرد: برخی از دانشگاههای علوم پزشکی، با ارائه رشتههایی همچون «اکولوژی انسانی» یا دروس مرتبط، گامهای مؤثری در این راستا برداشتهاند؛ بااینحال، انتظار میرود اینگونه دروس در سایر رشتههای علوم پایه، علوم انسانی و مهندسی نیز گسترش یابد تا نگاه چندرشتهای و فراگیر نسبت به محیط زیست در سطح آموزش عالی کشور نهادینه گردد.
وی با اشاره به این که بهرهگیری از ظرفیت رسانهها، افراد شناختهشده و فعالان محیط زیست برای گسترش پیامهای آموزشی و فرهنگی، میتواند نقش مکمل و بسیار مؤثری داشته باشد، تصریح کرد: سلبریتیها و چهرههای تأثیرگذار باید از نقش صرفاً تبلیغاتی فاصله گرفته و در مسیر ارتقای فرهنگ عمومی زیستمحیطی نقش ایفا کنند.
عباسی افزود: این چهرهها، با بهرهگیری از نفوذ اجتماعی خود قادرند موج آگاهی و مسئولیتپذیری را در سطح وسیعتری از جامعه ایجاد کنند.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی اظهار کرد: تحقیقات میدانی نیز نشان میدهد که مردم در برخی حوزهها مانند مضرات پلاستیکها، از سطح آگاهی نسبتاً مطلوبی برخوردارند اما بهدلیل نبود زمینهسازیهای لازم، هنوز به کنشهای فردی و اجتماعی گسترده و ماندگار تبدیل نشده است.
وی با اشاره به این که افراد بسیاری منتظر آغاز یک حرکت جمعی و ساختاری هستند تا در قالب آن مشارکت کنند و نقش خود را ایفا نمایند، گفت: این وضعیت نشاندهنده آن است که آموزش، اگرچه شرط لازم است اما شرط کافی نیست و نظام حاکم بر کشور باید همسو با این آموزشها حرکت کند و زمینه بروز رفتارهای مطلوب را فراهم آورد.
عباسی با اشاره به این که سیاستگذاریهای کلان نیز نقش تعیینکنندهای دارند، گفت: منشور هلسینکی در سال ۲۰۱۳ با طرح مفهوم «سلامت در همه سیاستها» (Health in All Policies)، تأکید کرد که دولتها در قبال سلامت مردم، ازجمله سلامت زیستمحیطی، مسئولیت مستقیم دارند.
این عضو هیات علمی دانشگاه اظهار کرد: اگر آموزش و فرهنگسازی با اصلاح سیاستها و ساختارها همراه نباشد، نهتنها اثربخش نخواهد بود، بلکه ممکن است نوعی انتقال بار مسئولیت به دوش مردم تلقی شود.
وی با اشاره به این که توسعه پایدار، دیگر یک انتخاب نیست، بلکه ضرورتی اجتنابناپذیر برای ادامه حیات بشر بر روی کره زمین است، اشاره کرد: هرگونه برنامهریزی و تصمیمگیری، باید بهگونهای انجام پذیرد که همزمان با پیشرفت اقتصادی، حفاظت از محیط زیست و سلامت نسلهای آینده نیز تضمین شود.
عباسی ضمن بیان این که بهرهگیری از ظرفیت رسانهها، افراد شناخته شده و فعالان محیط زیست برای گسترش پیامهای آموزشی و فرهنگی، میتواند نقش مکمل و بسیار مؤثری داشته باشد، گفت: سلبریتیها و چهرههای تأثیرگذار باید از نقش صرفاً تبلیغاتی فاصله گرفته و در مسیر ارتقای فرهنگ عمومی زیستمحیطی نقش ایفا کنند.
وی افزود: این چهرهها، با بهرهگیری از نفوذ اجتماعی خود، قادرند موج آگاهی و مسئولیتپذیری را در سطح وسیعتری از جامعه ایجاد نمایند.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی در پایان با اشاره به این که جامعه و رسانههای تأثیرگذار باید با برجستهسازی مسائل محیطزیستی در افکار عمومی، زمینه توجه بیشتر به این حوزه را فراهم آورند، تصریح کرد: معرفی فعالان محیطزیستی بهعنوان چهرههای مؤثر و الهامبخش در جامعه، میتواند در تغییر نگرش عمومی نسبت به اهمیت محیط زیست بسیار مؤثر باشد و خود به خود، جایگاه این موضوعات را در اولویتهای ذهنی مردم ارتقا دهد.
انتهای پیام
نظرات