مدارس و جوامع شاهد تغییرات لحظهای در فناوری، محیط زیست، فرهنگ و جامعه هستند، سیستمهای مهدکودک تا کلاس دوازدهم باید دیدگاهی چندوجهیتر از تعالی آموزشی را در بر بگیرند که شامل ارتقاء مهارتهای شناختی و غیرشناختی باشد زیرا به آمادهسازی دانشآموزان برای آینده آنان و نه گذشته ما، کمک خواهد کرد.
زیربنای توسعه در هر کشوری بخش آموزش و پرورش آن است و به دلیل اهمیت این موضوع، ایسنا در سلسله مطالبی به موضوع دنیای امروز و نظام آموزشی سنتی میپردازد تا گذر از نظام آموزش سنتی به آموزش مدرن را در سایر نظامهای آموزشی کشورهای جهان بررسی و معرفی کند. در گزارش قبل موضوع «نظام آموزشی سنتی مانع پیشرفت است یا کاتالیزور آن؟» بررسی و به نقش تغییرات ایجاد شده فناوریهای امروزی بر آموزش اشاره کردیم و در این مطلب به موضوع مهارتهای شناختی در مقابل مهارتهای غیرشناختی که متخصصان کانادایی در مدارس خود آن را ارزیابی کردهاند پرداخته خواهد شد.
مهارتهای شناختی در مقابل مهارتهای غیرشناختی
موفقیت در زمینههای موضوعی سنتی مانند یادگیری انگلیسی و فرانسوی، ریاضیات و علوم از دیرباز برای مهارتهای شناختی دانشآموزان مهم شناخته شده است اما اکنون بسیاری از والدین، معلمان و سیاستگذاران وقتی شاهد نتایج آزمونهای استانی یا ملی نشاندهنده عملکرد رو به وخامت یا رکود در این حوزههای درسی هستند، نگرانی خود را از این روش آموزشی ابراز کردند.
تغییر جامعه با هوش مصنوعی
سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نیز اعلام کرده که پیشرفت شناختی برای موفقیت دانشآموزان ضروری است، اما کافی نیست. سازمان همکاری و توسعه اقتصادی که بزرگترین و تاثیرگذارترین آزمون بینالمللی خواندن، علوم و ریاضیات - برنامه بینالمللی ارزیابی دانشآموز (PISA) - را برگزار میکند، ارزش سایر انواع یادگیری را نیز در نظر میگیرد.
در آخرین مقاله منتشرشده این سازمان بر فراتر از سواد اشاره شده و ارزش فزاینده مهارتهای غیرشناختی را بیان کرده است که چگونه گروه گستردهای از مهارتهای غیرشناختی، نتایج مهم زندگی مانند پیشرفت تحصیلی، اشتغال، درآمد و سلامت خودگزارششده و رضایت از زندگی را پیشبینی میکنند.
«طرز فکر رشد»
مهارتهای غیرشناختی که گاهی اوقات «مهارتهای نرم» نیز نامیده میشوند، شامل ویژگیهایی مانند «طرز فکر رشد» هستند و به باور کلی اشاره دارد که موفقیت مبتنی بر سختکوشی و فداکاری است و کمتر به ویژگیهای ذاتی و ثابت مربوط میشود. فردی با «طرز فکر رشد» بالا با این جمله موافق است؛ «ریاضی برای من آسان نیست، اما اگر سخت تلاش کنم، موفق خواهم شد.» جالب توجه است، کشورهایی که سطوح نسبتا بالاتری از «طرز فکر رشد» دارند، تمایل دارند که از نظر تحصیلی نیز بهتر عمل کنند. شایان ذکر است که «طرز فکر رشد»، مفهوم روانشناختی است که بر توانایی افراد در یادگیری و بهبود مهارتها و استعدادهای خود از طریق تلاش و تجربه تاکید میکند.
هوش هیجانی
یکی دیگر از مهارتهای غیرشناختی که اغلب مورد توجه قرار میگیرد، یادگیری اجتماعی-عاطفی یا چیزی است که گاهی اوقات بهعنوان هوش هیجانی از آن یاد میشود. این مورد به دانشآموزان اجازه میدهد تا خودتنظیمی کنند و در نهایت در مواجهه با سختیها و زمانهای متغیر، انعطافپذیرتر شوند. اگرچه عوامل مختلفی وجود دارند که ساختار عاطفی کودک را شکل میدهند اما یادگیری اجتماعی-عاطفی را میتوان در کلاسهای درس با پشتیبانیهای مناسب توسعه داد.
سلامت و رفاه جسمی
در نهایت، سلامت و رفاه جسمی نیز توانایی غیرشناختی حیاتی است که اغلب در سیستمهای آموزشی کانادا نادیده گرفته میشود و نتایج تحقیقات با همکاران نشان میدهد، سیستمهای استانی کانادا توجه نسبتا کمی به توسعه سلامت جسمی در طول دورههای اولیه همهگیری کووید-۱۹ و همچنین در طول مرحله بهبودی داشتند. مسلما، این روند نگرانکننده مدتها قبل از شیوع کووید-۱۹ وجود داشته است و از برخی جنبهها، اکنون بدون بهرهگیری از مداخلات کافی، با اپیدمی مانع سلامت روان و جسم در مدارس کانادا مواجه هستیم.
ایدهها و شیوهها
هر استان در کانادا در تدوین و اجرای سیاستهای آموزشی و همچنین ترسیم اهداف اصلی آموزش، کاملا خودمختار است. بهعنوان مثال، در انتاریو، قانون آموزش استانی میگوید: هدف آموزش، فراهم کردن فرصتی برای دانشآموزان است تا پتانسیل خود را تحقق بخشند و به شهروندانی بسیار ماهر، آگاه و دلسوز تبدیل شوند تا به جامعه خود کمک میکنند. استانهای دیگر نیز راهنماییهای آموزشی مشابهی ارائه میدهند که بر اهمیت توسعه دانش، مهارتها و نگرشهای دانشآموزان تاکید میکنند.
آنچه از این الزامات قانونی مختلف مشخص است این است که استانها ظاهرا دیدگاهی جامع از توسعه دانشآموزان را تایید کردهاند اما متاسفانه، بیانیههای هدف که با توسعه جامع دانشآموزان همسو هستند، ممکن است روی کاغذ خوب به نظر برسند، اما به ندرت در عمل تحقق مییابند. بهعنوان مثال، برنامههای آموزش معلمان در داخل و بین استانهای کانادا و ایالتهای آمریکا بهطور قابل توجهی متفاوت هستند و توجه کمی به استانداردهای صدور گواهینامه مرتبط با سلامت روان، ازجمله یادگیری اجتماعی-عاطفی، اختصاص داده شده است.
رویکردهای پراکنده
رویکردهای استانی برای ارزیابی مهارتهای غیرشناختی نیز ناقص هستند که نشان میدهد، به سیستمهای ارزیابی نوآورانهتر و یکپارچهتری نیاز است. بدون بهرهمندی از منابع داده معتبر و قابل اعتماد، رسیدگی به این مشکل دشوار است و به طور مشابه، با وجود سیاستهای اجباری در استانهایی مانند انتاریو، آلبرتا و بریتیش کلمبیا، کمتر از نیمی از کودکان کانادایی الزامات فعالیت بدنی روزانه را رعایت میکنند و با توجه به ارتباط نزدیک بین میزان چاقی کودکان و بزرگسالان، عدم توجه به فعالیت بدنی عواقب منفی ماندگاری خواهد داشت.
نتایج تحقیقات همچنین نشان میدهد که پس از همهگیری، هیچ تحول جدیدی در سیاستهای سلامت روان در نیمی از استانهای کانادا رخ نداده است و به نظر میرسد سیستمهای آموزشی استانی در توسعه سیاستهای هدفمند و تلاشهای اجرایی مربوط به مهارتهای غیرشناختی عقب ماندهاند.
سایت کانورسیشن گزارش کرد، واضح است که نیاز مبرمی به پذیرش ملموس مهارتهای شناختی و غیرشناختی در مدارس وجود دارد.
انتهای پیام
نظرات