۳۰ اردیبهشت سالگرد شهادت آیتالله سید ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور فقید جمهوری اسلامی ایران، فرصتی مغتنم برای بازخوانی ابعاد مدیریتی رئیس جمهوری است که نمادی از تقوا، عدالت و مدیریت جهادی بود. ایشان با تکیه بر اصول انقلابی و ارزشهای اسلامی، همواره در مسیر خدمت به مردم، گام برداشتهاند.
رویکرد مردمی و سادهزیستی آیتالله رئیسی، الگویی برای مسئولان و نشاندهنده پیوند عمیق با آرمانهای امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری است. در سالگرد شهادت آیتالله رئیسی، میخواهیم به تبیین الگوی مدیریتی ایشان بپردازیم در همین راستا را با حجتالاسلام محمد حائری شیرازی، پژوهشگر، استاد حوزه و دانشگاه به گفتوگو پرداختیم که در ادامه میخوانید:
ایسنا: در سالگرد شهادت شهید آیتالله رئیسی، میخواهیم به تبیین الگوی مدیریتی ایشان بپردازیم. به عنوان سؤال نخست، تفاوت بنیادین میان رویکرد مدیریتی شهید رئیسی با الگوهای مدیریتی غربگرا چیست؟
یکی از چالشهای اساسی در عرصه حکمرانی ایران معاصر، نسبت میان هویت بومی ـ اسلامی با الگوهای رایج مدیریت غربی است. شهید آیتالله رئیسی نماد عینی تلاش برای تحقق یک سبک مدیریتی مبتنی بر «الگوی اسلامی-ایرانی پیشرفت» بود. این الگو نه تقلیدی محض از غرب، بلکه برخاسته از مبانی معرفتی و ارزشی بومی است که با واقعیتهای فرهنگی و اجتماعی ایران سازگاری دارد.
در نقطه مقابل، جریانهای فکری-اجرایی غربگرا با تکیه بر نسخههای وارداتی، الگویی از مدیریت را ترویج میکنند که با نیازهای خاص جامعه ایرانی بیگانه است. این دوگانگی را میتوان در سیره مدیریتی شهید رئیسی به وضوح مشاهده کرد؛ ایشان همواره بر استقلال فکری و خودباوری ملی در حوزه مدیریت تأکید داشتند و معتقد بودند پیشرفت واقعی زمانی محقق میشود که با هویت فرهنگی-دینی ما سازگار باشد.
ایسنا: شما به تفاوت در مبانی فلسفی این دو رویکرد اشاره کردید. ممکن است درباره نوع نگاه شهید رئیسی به انسان و مدیریت بیشتر توضیح دهید؟
در اندیشه مدیریتی شهید رئیسی، انسان موجودی مسئول، عدالتخواه، و مکلف به اصلاح امور در جامعه است. ایشان از منظر انسانشناسی اسلامی، انسان را موجودی با کرامت ذاتی میدانست که بالقوه توانایی تحقق آرمانهای متعالی را دارد. در کلام شهید رئیسی، مدیریت نه یک شغل صرف، بلکه نوعی «امانت الهی» است که مسئولیت هدایت جامعه به سمت تعالی را بر دوش مدیر میگذارد.
در مقابل، مدلهای مدیریتی غربگرایانه عمدتاً با نگاهی تکنوکراتیک، انسان را موجودی مصرفگرا، صرفاً عقلانیتمحور و جدا از تعهدات معنوی میپندارند. این تفاوت بنیادین باعث میشود در الگوهای غربی، مدیریت به نوعی مهندسی رفتار و کنترل اجتماعی تقلیل یابد؛ حال آنکه در اندیشه مدیریتی شهید رئیسی، حرکت به سمت عدالت، معنویت و کرامت انسانی محوریت دارد. این نگاه متعالی به انسان و جامعه، در تصمیمگیریها و سیاستگذاریهای ایشان کاملاً مشهود بود.
ایسنا: عدالتمحوری یکی از شاخصهای مدیریتی شهید رئیسی بود. تفاوت نگاه ایشان به عدالت با آنچه در الگوهای توسعهای غربی مطرح است، چیست؟
عدالت در اندیشه مدیریتی شهید رئیسی، نه مفهومی حاشیهای، بلکه محور اصلی توسعه و پیشرفت است. ایشان برخلاف نگاههای توسعهگرا با رویکرد سرمایهسالار که پیشرفت را صرفاً با شاخصهای کمی اقتصادی نظیر رشد تولید ناخالص داخلی میسنجند، بر عدالت اجتماعی، توزیع متوازن فرصتها، مبارزه با فقر ساختاری، و توجه ویژه به مناطق محروم تمرکز داشت. سفرهای مکرر استانی شهید رئیسی که گاه به دورافتادهترین مناطق محروم انجام میشد، تجلی عینی این رویکرد عدالتمحورانه بود.
در مدلهای غربی توسعه، «اثربخشی اقتصادی» و «کارایی» اولویت اصلی است و عدالت اجتماعی اغلب به عنوان پیامد جانبی رشد اقتصادی و در قالب سیاستهای حمایتی محدود پیگیری میشود. این نگاه اگرچه در برخی نظامهای صنعتی دستاوردهایی داشته، اما در بافت اجتماعی ایران، بدون پیوست عدالت، اغلب به تعمیق شکاف طبقاتی و تمرکز ثروت منجر شده است. شهید رئیسی معتقد بود توسعهای پایدار است که با عدالت اجتماعی عجین باشد و در بطن خود، کرامت انسانی و توزیع عادلانه فرصتها را لحاظ کند. این نگاه را میتوان در سیاستهای حمایتی دولت ایشان برای اقشار آسیبپذیر مشاهده کرد.
ایسنا: یکی از محورهای اصلی در اندیشه مدیریتی شهید رئیسی، تأکید بر هویت اسلامی-ایرانی بود. این نگاه هویتمحور چگونه در مدیریت ایشان تجلی مییافت و تفاوت آن با رویکردهای غربگرا چیست؟
مدیریت شهید رئیسی، برخلاف بسیاری از مدیران غربگرا، ریشهای عمیق در سنت فکری انقلاب اسلامی و فرهنگ ایرانی-اسلامی داشت. در نگاه ایشان، هویت اسلامی-ایرانی صرفاً یک شعار نبود، بلکه عنصری راهبردی و اصلی در مدیریت محسوب میشد. شهید رئیسی معتقد بود سبک مدیریتی ما باید برآمده از داشتههای فرهنگی و تاریخی خودمان باشد، نه الگوبرداری صرف از نظریههای وارداتی. این رویکرد در سیاستهای فرهنگی، آموزشی و حتی اقتصادی ایشان به وضوح دیده میشد.
در مقابل، مدلهای مدیریتی غربگرا اغلب با نوعی «از خودبیگانگی فرهنگی» همراه هستند. در این الگوها، شایستگی به معنای تطبیق با معیارهای بینالمللی و استانداردهای تکنیکی است، بدون توجه به میزان سازگاری با فرهنگ بومی یا ارزشهای اسلامی-ایرانی. از نظر شهید رئیسی، چنین رویکردی در درازمدت به بحران هویت و ناکارآمدی منجر میشود، زیرا با بافت جامعه ایرانی هماهنگی ندارد. ایشان بر تربیت مدیرانی تأکید داشت که علاوه بر تخصص، دارای تعهد، روحیه انقلابی و پایبندی به ارزشهای اسلامی-ایرانی باشند.
ایسنا: نکته دیگری که در مدیریت شهید رئیسی برجسته بود، مفهوم «مدیریت متعهد» است. این مفهوم چه تفاوتهایی با آنچه در الگوهای مدیریتی غربی به عنوان «مدیریت بیطرف» شناخته میشود، دارد؟
در جهانبینی اسلامی که شهید رئیسی به آن معتقد بود، مدیریت بیطرف معنا ندارد؛ هر مدیری ناگزیر یا در خدمت عدالت است یا در خدمت ظلم. شهید رئیسی به عنوان یک مدیر متعهد، تلاش میکرد تا تمامی ابعاد فعالیت خود را با مسئولیتهای الهی و اجتماعی هماهنگ سازد. ایشان مدیری صریح، مسئولیتپذیر و پاسخگو بود؛ حتی در مواجهه با بحرانهای سخت مانند زلزله، کرونا، یا چالشهای اقتصادی. این رویکرد از تعهد عمیق ایشان به آرمانهای انقلاب اسلامی و مسئولیتپذیری در قبال مردم نشأت میگرفت.
در الگوهای مدیریتی غربی، «بیطرفی» و «حرفهایگرایی خنثی» به عنوان یک فضیلت تلقی میشود. این رویکرد اگرچه در ظاهر حرفهای به نظر میرسد، اما در عمل، به نوعی گریز از مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی منجر میشود. شهید رئیسی معتقد بود در جامعهای متکثر و در حال گذار مانند ایران، چنین رویکردی میتواند به بیهویتی، بیمسئولیتی و حتی فساد ساختاری بینجامد. ایشان همواره تأکید داشت که مدیران باید پاسخگو، متعهد و در خدمت مردم باشند و منافع ملی و ارزشهای اخلاقی را بر منافع شخصی و گروهی ترجیح دهند.
ایسنا: جمعبندی شما از الگوی مدیریتی شهید رئیسی چیست و به نظر شما، این الگو چه درسهایی برای نظام مدیریتی کشور دارد؟
سبک مدیریتی شهید رئیسی را نمیتوان صرفاً یک تجربه گذرا دانست، بلکه باید آن را به عنوان یک مدل قابل مطالعه، الهامبخش و بومیشده از مدیریت اسلامی در شرایط واقعی ارزیابی کرد. اگر بخواهم عناصر کلیدی این الگو را برشمارم، باید به مردمیبودن، عدالتمحوری، تعهد اخلاقی، هویتمداری و خودباوری ملی اشاره کنم. شهید رئیسی نشان داد که میتوان با اتکا به مبانی اندیشه اسلامی و با تکیه بر ظرفیتهای بومی، الگویی کارآمد و متناسب با نیازهای جامعه ایرانی ارائه داد.
در عصری که برخی نخبگان دانشگاهی تحت تأثیر جذابیتهای ظاهری نظریههای غربی، بهدنبال الگوبرداری بیچون و چرا از مدلهای وارداتی هستند، ضروری است ظرفیتهای مدیریتی برخاسته از تمدن کهن ایرانی و اندیشه اسلامی مورد بازخوانی و بازشناسی قرار گیرد.
شهید رئیسی در این مسیر، الگویی عملی از یک مدیر متعهد، انقلابی و کارآمد ارائه داد که میتواند راهگشای بسیاری از چالشهای مدیریتی کشور باشد. در یک کلام، شهید رئیسی نهتنها یک رئیسجمهور، بلکه معلم یک مکتب مدیریتی بود؛ مکتبی که مدیریت را با هویت، عدالت، تعهد و مردمیبودن پیوند زد و نشان داد که پیشرفت واقعی در سایه همین پیوند محقق میشود.
انتهای پیام
نظرات