اشرف حکیمی، مدافع راست تیم فوتبال پاریسنژرمن فرانسه در فینال لیگقهرمانان اروپا دروازه تیم سابقش اینترمیلان ایتالیا را گشود، اما شادی نکرد. نه بهخاطر کمارزشی گل یا بیاهمیت بودن مسابقه، بلکه به نشانه احترام به باشگاهی که یکی از سکوهای پرتاب موفقیتش در سطح اول فوتبال اروپا بوده است. حکیمی بهجای دویدن بهسمت دوربینها یا اجرای شادی خاص، فقط دستهایش را بالا برد و آرام ایستاد. یک لحظه کوتاه اما ماندگار؛ شبیه به یک پیام برای همه فوتبالدوستان: بعضی چیزها بالاتر از نتیجه هستند.
در دنیایی که هر حرکت بازیکنان در مستطیلسبز زیر ذرهبین است، یک رفتار، معنایی فراتر از تکنیک و تاکتیک دارد. اشرف حکیمی در اوج هیجان، درست در مهمترین مسابقه باشگاهی دنیا، بعد از باز کردن دروازه تیم سابقش، خوشحالی نکرد تا نشان دهد فوتبال فقط بازی نیست، بلکه فرهنگ، شخصیت و ریشه دارد.در طرف دیگر جهان و در بسیاری از لیگها از جمله فوتبال ایران، گاهی بازیکنانی را میبینیم که برای دیده شدن حاضرند همهچیز را زیر پا بگذارند. بازیکنی که همین دیروز پیراهن یک تیم را میبوسید، امروز مقابل همان تیم با گلزنیاش طوری شادی میکند که انگار از دشمنی دیرینه انتقام گرفته است. نه فقط بازیکنان؛ گاهی هواداران هم بیرحمانه به بازیکنی که تیمشان را ترک کرده میتازند.
در فوتبال ایران، بعضیوقتها «احساسات لحظهای» جایگزین «اخلاق حرفهای» میشود.
اما سؤال مهم اینجاست: چرا فوتبالیستهای ما کمتر به مرحلهای میرسند که احترام برایشان از دیدهشدن مهمتر باشد؟
پاسخ، چندلایه است. اول، زیرساخت آموزش اخلاق حرفهای در آکادمیهای ما ضعیف است. دوم، فضای رسانهای در ایران بهجای ساختن شخصیت، بیشتر به تقویت حاشیهها دامن میزند و سوم، مدیریت در باشگاهها و تیمها، بیشتر حول محور نتیجهگرایی و فشار آنی میگردد.
با این وجود، هنوز میتوان از لحظهای مانند سکوت باشکوه اشرف حکیمی درس گرفت. فاصله میان اشرف حکیمی و بسیاری دیگر از بازیکنان، فقط در توانایی بدنی یا کیفیت فنی نیست؛ در بلوغ ذهنی و فرهنگی است.
مربی جوانی که راه درست را نشان میدهد و رسانهای که اخلاق را بالاتر از حاشیه مینشاند، خروجیاش میتواند رفتاری همانند اشرف حکیمی باشد؛ رفتاری که بیش از هر گل و جام، در ذهنها میماند.
جهانیار محبی مربی ایرانیالاصل عضو باشگاه شانگهایپورت چین در گفتوگو با ایسنا درباره علت تفاوت عمده بازیکنان اروپایی با ایرانیها در مهمترین لحظات درون زمین فوتبال اظهار میکند: سادهترین جوابی که میشود درباره چنین صحنههایی در فوتبال اروپا داد این است که نوع پرورش بازیکن در کشور ایران با کشورهایی که هماکنون در فوتبال مطرح هستند، کاملاً تفاوت دارد. مهمترین بخش و قاعده پرورش و رساندن بازیکن از مرحله آماتور یا نیمهحرفهای از سنین پایه به مرحله حرفهای در واقع داشتن فوتبال مناسب، استاندارد و حرفهای در آینده است.
وی درخصوص ارزیابی چنین اقداماتی و مقایسه آن با بازیکنان که مقابل تیم سابق دست به انواع اقدامات میزنند میافزاید: در همه کشورهای اروپایی از سطح نخست تا سطوح پائینتر، قاعدهای ساخته شده و آنهم این است که یکبازیکن از روزی که وارد باشگاهی میشود، منطق و ساختار آموزشهایی که به وی داده میشود، نهتنها در بخش تکنیک و تاکتیکال، بلکه در سایر عوامل نیز وجود دارد و آن بازیکن را در مسیر حرفهای که باید طی کند و به نقطه نهایی برسد، از لحاظ حرفهایگری در رفتار و شخصیت نیز تحت آموزش قرار میدهند.
مربی تیم فوتبال شانگهایپورت چین با اشاره به سرمایهگذاری باشگاهها روی بازیکنان پایه با پرورش آنها در همه زمینهها تصریح میکند: در این مسیر روشهای مختلف و روانشناسانی وجود دارند که نمونه بارزشان ادیتپروگرم (تدوین و ساخت مسیر حرفهای) در لیگبرتر جزیره انگلیس است که بر شکل دادن بازیکنان و محافظتکردن از آنها که شامل عقاید، دین، شخصیت و ملیتشان میشود، خیلی تأکید میکنند و در همه پروژه و دورههایی که در همه کشورهای جهان مخصوصاً اروپا برگزار میشود، این موارد ذکر شده است.
محبی علت رفتار حرفهای بازیکنان در فوتبال اروپا را ریشه در همین آموزشها میداند و میگوید: بنابراین زمانیکه میبینیم اتفاقی برای بازیکنی مانند اشرف حکیمی با لباس پاریسنژرمن مقابل اینترمیلان میافتد و قبلتر برای کریستیانو رونالدو با پیراهن رئالمادرید مقابل منچستریونایتد رخ داده بود، به همان آموزشهای پیشین پایه بازمیگردد؛ البته نمونههای منفیاش نیز وجود دارد، اما زمانیکه حرف از مثبتبودن این مسئله در فوتبال اروپا زده میشود، بهخاطر این است که میانگین بیشاز ۵۰ درصد را در نظر میگیریم.
وی همچنین با تأکید بر اصل فوتبال که در آن کریخوانی هم وجود دارد خاطرنشان میکند: در کنار آن، مسئله تنش، کری و مشکلات میان بازیکنان و تیمها در همهجای دنیا وجود دارد و ظرفیت تنش در طرفداران نیز برقرار است؛ بههمین خاطر تمرکز زیادی روی اعتقادات در پرورش بازیکنان گذاشته میشود تا شخصیت بازیکنان بهگونهای نباشد که باعث افزایش تنشها شوند. در طرف مقابل در فوتبال ایران ظرفیت بالایی از لحاظ استعداد، بازیکنان فنی و افرادی که میتوانند حرفهای شوند وجود دارد.
دستیار ایرانی کوین موسکات درباره فراهم نبودن اصول آموزش که به فوتبال حرفهای ضربه میزند عنوان میکند: با این حال، زمانیکه ساختاری تعریف نشده تا شیوه ورود بازیکنان به فوتبال حرفهای بررسی شود و اینکه آنها چگونه پرورش مییابند و چه ساختارهای یکسانی برایشان در ارزشگذاریها توسط فدراسیون فوتبال وجود دارد و از طریق آن به باشگاهها و سپس ردههای پایه منتقل میشود که هیچکدام را هم نداریم، بازیکنان با گرایشها و شخصیتهای متفاوت وارد مسیر حرفهای میشوند و در ادامه بلد نیستند چگونه باید خودشان را به فوتبال معرفی کنند.
محبی گام برداشتن در مسیر درست را روشی برای حرفهایگری بازیکنان تلقی کرده و ادامه میدهد: این ماجرا چه درون زمین با اتفاقات عجیب و چه بیرون از مستطیلسبز با مصاحبهها و نوع بستن قراردادها باعث چالش میشود و این چالشها پس از اینکه گام نخست را برمیدارید، مانند این است که یکبار دروغ بگوید و برای پوشاندن آن دروغ، برای دومینبار دروغ بگوید و این قضیه تداوم پیدا میکند.
وی در پایان با جمعبندی این مبحث اظهار میکند: مهمترین مسئله فارغ از بحث فرهنگی، دینی و ملیت این است که بازیکنان از چه دریچهای وارد مسیر حرفهای شدهاند و آیا ساختار مشخص و پرورشیافتهای برایشان وجود داشته است یا خیر؟ این بزرگترین علت بهشمار میرود و بههمین علت است که باشگاههای بزرگ دنیا اینهمه در فوتبال پایه سرمایهگذاری میکنند تا بازیکنانی که قرار است تیمهای ملی یا باشگاهی را بسازند، چگونه پرورش مییابند و با آنها برخورد میشود که نهتنها در فوتبال، بلکه در ساختن شخصیت و شکل دادن روحوروانشان که فارغ از بحث فنی در عملکرد و دوران حرفهایشان تأثیرگذار باشد.
حال در شرایطی که گاهی احترام و اصالت در برخی سطوح فوتبال قربانی دیدهشدن و شهرت لحظهای میشود، رفتارهایی همانند خوشحالی نکردن حکیمی پس از گلزنی در فینال لیگقهرمانان اروپا مقابل تیم سابق نیز میتواند تلنگری باشد نه فقط برای بازیکنان، بلکه برای هواداران، مربیان و مدیران؛ اینکه شاید هنوز هم میشود از فوتبال، درسی انسانی گرفت. فوتبالیستهای ما بهویژه نسل جوان اگر بخواهند، میتوانند به چنین سطحی برسند. شرطش فقط تمرین و تکنیک نیست، بلکه درک درست از «ارزش» بازی است. آنگاه شاید روزی برسد که بازیکنی در لیگ ایران، مقابل تیم سابقش بهجای بغض یا خشم، رفتارهایی سراسر همراه با احترام از خود برجای بگذارد.
انتهای پیام
نظرات