به گزارش ایسنا، بوی خاک سوخته، سکوت سنگین کوه، صدای دوردست پرندهای که دیگر لانهای ندارد… اینها نشانههایی هستند از زخمی که هر سال بر تن طبیعت ایران مینشیند. شعلههایی که از دل خاک خشک و تشنه زاگرس، از دامنههای خفته ارسباران، از درختان خمیده گلستان و بلوطهای بیپناه فارس زبانه میکشند، فقط چوب و برگ نمیسوزانند؛ آنها بخشی از حافظه سبز این سرزمین را با خود میبرند.
هر تابستان، آتش مهمان ناخوانده جنگلهای ایران است. گاه از بیاحتیاطی، گاه از سودجویی و گاه از دل گرمای بیرحم زمین شعله میکشد و در نبود تجهیزات کافی، آموزش محلی و اراده ملی، به سادگی خاکستر بر جا میگذارد و میگذرد.
جنگلهای ایران، بهویژه در نواحی شمالی، زاگرس و جنوب غرب کشور، طی دهههای اخیر بارها طعمه آتش شدهاند. عواملی چون خشکسالی، افزایش دما، سوءمدیریت منابع طبیعی، نبود تجهیزات پیشرفته اطفای حریق و گاه عوامل انسانی، باعث تکرار فاجعهبار این آتشسوزیها شده است.
از مهمترین آتشسوزیهای جنگلی ایران در دو دهه اخیر می توان به جنگلهای زاگرس اشاره کرد که هر تابستان طعمه حریق می شود و هزاران هکتار از جنگلهای بلوط ایران، هر سال در تابستان میسوزند.
جنگلهای زاگرس با گونههای منحصربهفرد، سالانه ۳۰ هزار هکتار از پوشش خود را در اثر آتشسوزی از دست میدهند. در سالهای ۱۳۸۳، ۱۳۸۹، ۱۳۹۹ جنگل گلستان در آتش غفلت انسانی سوخت به گونه ای که در تابستان در سال ۱۳۸۳، بیش از ۶۰۰۰ هکتار از پارک ملی گلستان در آتش سوخت. آتشسوزیهای مکرر در این پارک، زیستگاه گونههایی چون پلنگ، شوکا و خرس قهوهای را در معرض خطر قرار داده است.
جنگلهای هیرکانی (مازندران و گیلان) نیز گرچه رطوبت زیاد این نواحی مانع از آتشسوزی گسترده است، اما خشکسالی سالهای اخیر باعث افزایش موارد آتشسوزی شده است، بهویژه در سواحل شرقی دریای خزر. علاوه بر آن بیش از ۸۰۰۰ هکتار از جنگلهای بلوط در مناطق کوهستانی شهرستان قیروکارزین، کازرون و فیروزآباد در کمتر از دو هفته طعمه حریق شد و نبود بالگرد آبپاش، دسترسی سخت، و باد شدید عملیات اطفا را دشوار کرد. آتش سوزی جنگلهای جنوب فارس – بهار و تابستان ۱۳۹۹ و جنگلهای ارسباران در شمال شرق آذربایجان شرقی در تابستان سال های ۱۳۹۸ و ۱۴۰۲ از دیگر نمونه های این فاجعه زیست محیطی است.
عوامل اصلی این فاجعه زیست محیطی فعالیتهای انسانی مانند آتش روشنکردن دامداران، شکارچیان، زمینخواران، خشکسالی و کمبود امکانات است. افزایش دما و تغییر اقلیم، خشکسالیهای پیاپی و کاهش رطوبت خاک و پوشش گیاهی، بیتوجهی به آموزش جوامع محلی و دامداران، نبود تجهیزات تخصصی اطفای حریق هوایی (مانند هواپیما و بالگرد آبپاش) نیز در آتش سوزی جنگل ها بی تاثیر نیست. نبود سامانه پایش هوشمند (ماهوارهای و زمینی) نیز از دیگر دلایلی توسعه بروز این فاجعه است.
آتش سوزی هایی که در سابقه تاریخی بشر به یادگار ماند
این پدیده محدود به ایران نمی شود و دامنه آن به قدری وسیع شده که آتشسوزیهای جنگلی، در بسیاری از کشورها به بحرانی بیسابقه تبدیل شدهاند. عواملی مانند تغییرات اقلیمی، خشکسالی، سوءمدیریت منابع طبیعی و دخالتهای انسانی، آتش را به عنصری نگرانکننده در اکوسیستمهای طبیعی تبدیل کردهاند.
برخی از آتشسوزیها چنان گسترده و فاجعهبار بودهاند که نامشان در حافظه زیستمحیطی بشر ماندگار شده است نمونه های آن به این شرح است:
آتشسوزی سیاه (Black Saturday) – استرالیا، ۲۰۰۹
در فوریه ۲۰۰۹، ایالت ویکتوریا در جنوب استرالیا شاهد مرگبارترین آتشسوزی تاریخ خود بود. این حادثه جان ۱۷۳ نفر را گرفت، بیش از ۴۵۰ هزار هکتار را نابود کرد و هزاران خانه را به خاکستر تبدیل نمود. علت اصلی این آتشسوزی، گرمای بیسابقه، خشکسالی و بادهای شدید اعلام شد.
فاجعه آمازون – برزیل، ۲۰۱۹
در سال ۲۰۱۹، بیش از ۷۴ هزار مورد آتشسوزی در جنگلهای بارانی آمازون ثبت شد؛ جنگلهایی که بهعنوان "ریههای زمین" شناخته میشوند. بخش عمدهای از این آتشها عمدی و توسط کشاورزان و قاچاقچیان چوب برای پاکسازی زمین انجام شد. این فاجعه جهانی، نابودی گسترده تنوع زیستی و افزایش انتشار گازهای گلخانهای را در پی داشت.
کمپ فایر – کالیفرنیا، آمریکا، ۲۰۱۸
کمپ فایر، ویرانگرترین آتشسوزی تاریخ ایالت کالیفرنیا بود که در نوامبر ۲۰۱۸ آغاز شد. در این حادثه، ۸۵ نفر جان باختند، شهر "پارادایس" تقریباً بهطور کامل نابود شد و بیش از ۱۸۰۰۰ سازه فرو ریخت. علت حادثه به نقص فنی در خطوط برق نسبت داده شد.
آتشسوزیهای ترکیه – ۲۰۲۱
در تابستان ۱۴۰۰ (۲۰۲۱ میلادی)، بیش از ۲۰۰ هزار هکتار از جنگلهای مدیترانهای ترکیه در آتش سوخت. این آتشسوزیها که عمدتاً در سواحل جنوبی رخ داد، روستاهای زیادی را وادار به تخلیه کرد و حیاتوحش را به شدت تحت تأثیر قرار داد.
آتشسوزیهای سیبری – روسیه، ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳
در سالهای اخیر، جنگلهای تایگا در سیبری با گستردهترین آتشسوزیهای تاریخ خود مواجه شدند. وسعت این آتشسوزیها از بسیاری از کشورها بزرگتر بود و میزان آلودگی ناشی از دود آن حتی به آمریکا و کانادا نیز رسید. علت اصلی: گرمایش زمین، یخزدایی و بیتوجهی به هشدارهای زیستمحیطی.
ما آتش را به جان جنگلانداختیم و طبیعت نیز پیامدهای زیستمحیطی آتشسوزیهای جنگلی را دامنگیر ما می کند؛ پیامدهایی چون «از بین رفتن تنوع زیستی، گونههای جانوری و نابودی پوشش گیاهی و فرو ریختن اکوسیستمها»، «افزایش گازهای گلخانهای ناشی از سوختن درختان و انتشار گاز دیاکسیدکربن در جو»، «تخریب منابع آبی و خاکی، فرسایش خاک، آلودگی منابع آب و کاهش حاصلخیزی زمین»، «آلودگی هوا و تهدید سلامت انسان ناشی از دود و ذرات معلق» و « شتاب در تغییرات اقلیمی».
فناوری هایی که به تنظیم رفتار بشر با طبیعت کمک می کند
آتشسوزیها حلقهای از بحران را تقویت میکنند؛ زمین گرمتر، خشکتر و آتشگیرتر میشود. فناوران نیز در این زمینه دست به کار شدند تا بتوانند در جهت کاهش آلام محیط زیست شکننده کاری انجام دهند ولی نگاهی به فناوریهای مهار آتشسوزی جنگلها در ایران نشان می دهد که در میان ضعف تجهیزات، امیدهای نوآورانه سرباز رده است.
کولهپشتیهای آبرسان
این کوله پشتی مخزنهای قابلحمل هستند که با فشار دستی آب را پاشش میدهند. این ابزار مناسب برای مناطق دور از دسترس خودرویی است و محدودیت آن نیاز به پر کردن مداوم آب دارد و این محدودیت به ویژه در مناطق گرم و خشک موجب کاهش کارایی این ابزار می شود.
پهپادهای پایش حرارتی
برخی استانها مانند فارس، گلستان و لرستان اخیراً از پهپادهای مجهز به دوربین حرارتی برای شناسایی و پایش آتش استفاده کردهاند. مزیت مهم ایت پهپادها در تشخیص سریع کانونهای حرارتی، ثبت موقعیت آتشسوزی است ولی با چالش بهکارگیری محدود، نبود زیرساخت دائمی مواجه هستند.
نقشهبرداری ماهوارهای و پایش با تصاویر Sentinel-2
دادههای ماهوارهای رایگان (مانند Sentinel و MODIS) توسط برخی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی برای بررسی شدت سوختگی، ارزیابی خسارات و پیشبینی خطرات استفاده میشود ولی این فناوری در سطح پژوهشی باقی مانده و هنوز به فرآیند اجرایی پایدار در سازمان جنگلها تبدیل نشده است.
بالگردهای آبپاش (هلیبرد)
استفاده محدود از بالگردهای نیروی هوافضای سپاه، ارتش یا هلالاحمر در مواقع بحرانی از دیگر زیر ساخت های موجود در کشور است ولی مشکل بزرگ آن کمبود شدید بالگرد مخصوص اطفای حریق، نبود بالگرد با سیستم سبد آبپاش (Bambi Bucket) استاندارد است.
سامانههای هشدار سریع (در حال توسعه)
برخی استانها در حال آزمایش سامانههای هشدار آتش با اتصال به ایستگاههای هواشناسی و دادههای حرارتی ماهوارهای هستند. این زیر ساخت نیز هنوز در مراحل اولیه قرار دارند و نیازمند شبکه سراسری و اتصال به سامانههای تصمیمگیر هستند.
تجهیز ناوگان بالگردهای آبپاش، سرمایهگذاری در سامانه ملی پایش و هشدار آتشسوزی با استفاده از AI، دادههای ماهوارهای و IoT، ایجاد پایگاه پهپادی در مناطق پرخطر، انتقال فناوری از کشورهایی مثل استرالیا، کانادا، یونان یا ترکیه و توسعه سامانههای مردمی گزارش آتش از طریق اپلیکیشنهای موبایل از رویکردهایی است که می تواند کشور را برای اطفا سریع تر حریق جنگل ها یاری کند.
آنچه در این گزارش مرور شد، تنها مجموعهای از آمارها و حوادث نبود؛ بلکه تصویر روشنی است از زخمی عمیق بر پیکر طبیعت ایران. تکرار آتشسوزیهای جنگلی، از زاگرس و گلستان تا ارسباران و هیرکان، نشان میدهد که بحران، مقطعی و محدود نیست؛ بلکه ساختاری، مزمن و نیازمند اقدام فوری است.
در حالیکه جهان با استفاده از فناوریهای نوین، سامانههای هشدار سریع، پهپادهای هوشمند و همکاریهای فراملی، گامهایی بلند برای مهار آتشسوزیهای جنگلی برداشته است، در ایران همچنان کمبود تجهیزات، پراکندگی اقدامات، ضعف در آموزش و عدم پیوست فناوری به سیاستگذاری، مانعی جدی بر سر راه مقابله مؤثر با این فاجعه زیستمحیطی است.
اکنون بیش از هر زمان دیگری روشن است که صرفاً نمیتوان آتش را پس از شعلهور شدن خاموش کرد. باید آن را پیش از آغاز، در نقطه شروع خطر، و با چشم تیزبین علم و فناوری دید و مهار کرد. جنگلها نه فقط سرمایههای طبیعی که تکیهگاه حیات انسانیاند. نجات آنها، فقط وظیفه سازمانی نیست؛ مسئولیتی ملی و نسلی است اما پیش از آن این پرسش مطرح می شود که پرسش اینجاست که آیا ما آمادهایم، پیش از آنکه خاکستر تنها چیزی باشد که از جنگلهایمان باقی مانده؟
انتهای پیام
نظرات