مهدی پایدار در گفتوگو با ایسنا با تأکید بر سابقه مدنیزاده در مرکز پژوهشهای مجلس و نهاد ریاستجمهوری، اظهار کرد: برخلاف بسیاری از اقتصاددانان صرفاً آکادمیک، مدنیزاده بهخوبی با مختصات حقیقی فرآیند تصمیمگیری در ایران و موانع ساختاری آن آشناست. این درک نهادی میتواند یکی از وجوه تمایز او در مواجهه با بحرانهای پیچیده اقتصادی کشور باشد.
پایدار با اشاره به جوانی وزیر پیشنهادی، تصریح کرد: در فضایی که سالها دچار تصلب نهادی و انسداد مدیریتی بودهایم، جوانی میتواند نوعی طراوت فکری و جسارت برای چالش با ساختارهای فرسوده تلقی شود. تجربه موفق حضور یک وزیر جوان در دولت دوم روحانی نیز مؤید این نکته است. با این حال، مدنیزاده باید با جریاناتی روبهرو شود که نهتنها به جوانی بدبیناند بلکه نسبت به اصلاحات نیز نگاه خوشبینانهای ندارند.
وی ادامه داد: از منظر علمی، مدنیزاده فارغالتحصیل دانشگاه شیکاگو است که یکی از مراکز اصلی اندیشهورزی در حوزه سیاستگذاری مالی مدرن بهشمار میرود. او آشنایی عمیقی با سیاستهای ضدتورمی، مقرراتزدایی و مقابله با کژکارکردهای بودجهای دارد. البته نسخههای دانشگاه شیکاگو برای اقتصاد ایران کفایت نمیکند، اما درک تکنیکی مدنیزاده میتواند زمینهساز طراحی سیاستهایی باشد که در چهارچوب ممکنات نهادی به کنترل تورم و بهبود انضباط مالی کمک کند.
این فعال سیاسی همچنین با مقایسه وزیر پیشنهادی با برخی چهرههای پیشین وزارت اقتصاد، تصریح کرد: برخلاف وزرایی که یا از دل بوروکراسی سنتی برآمده بودند یا در چرخه تصمیمگیریهای بسته محصور مانده بودند، مدنیزاده نماینده نسلی است که با درک ساختاری از بنبستهای نهادی، هنوز به امکان اصلاحات باور دارد. ترکیبی از واقعگرایی نهادی و خوشبینی فکری در شخصیت او دیده میشود.
پایدار در ادامه بیان کرد: تجربه تاریخی ما در زمینه اعتماد به وزرای جوان در حوزه اقتصاد، اگرچه محدود، اما روشن است. با این حال باید در نظر داشت که تحول اقتصادی در شرایط فعلی بیش از آنکه پروژهای فنی باشد، یک پروژه سیاسی است. اگر وزیر پیشنهادی بتواند حمایت رئیسجمهور را همراه خود داشته و با نهادهای بالادستی چانهزنی مؤثر انجام دهد، امکان بازنگری در روندهای فرسودهای مانند یارانههای پنهان و اصلاح نظام مالیاتی وجود دارد. در غیر این صورت، مدنیزاده بیشتر شبیه به «وزیر مدیریت بحران» خواهد بود تا «وزیر تحول».
وی خاطرنشان کرد: در شرایطی که مهاجرت نخبگان در حال تبدیل شدن به یک بحران جمعیتی است، معرفی چهرهای چون او میتواند پیامی نمادین باشد؛ پیامی مبنی بر آنکه هنوز میتوان به استفاده از نخبگان و تصمیمگیری عقلانی امید داشت.
این فعال سیاسی تأکید کرد: هرچند هنوز برای الگوسازی از مدنیزاده برای تربیت مدیران نسل بعد زود است، اما همین تجربه زیسته او در نهادهای حکمرانی میتواند الگوی مفیدی برای نسل آینده باشد. آشنایی با واقعیتهای نهادی ایران، تمرین گفتوگو با مراکز واقعی تصمیمگیری و توان تحمل فشار، لازمههای پرورش مدیرانی هستند که بخواهند در وضعیت عدم تعادل مزمن کشور مؤثر واقع شوند.
پایدار در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به خطر تقلیلگرایی رسانهای، گفت: متأسفانه فضای رسانهای کشور مستعد کاهش شخصیتهایی مانند مدنیزاده به برچسبهایی همچون «نئولیبرال» یا «غربزده» از سوی جریانهای تندرو است. در سوی مقابل نیز اپوزیسیون رادیکال با حمله به «بیاثر بودن تکنوکراتها» مانع شکلگیری قضاوت منصفانه میشود. این دوگانه، خطر حذف گفتوگوی عاقلانه درباره آینده اقتصاد کشور را به دنبال دارد.
وی ادامه داد: هدایت رسانهها به سمت کارکرد حرفهای خود، وظیفهای دشوار اما ضروری است. برای تحقق این هدف، دانشگاهیان و پژوهشگران باید در فضای عمومی نقشآفرینی کرده و رسانههای رسمی نیز بستر نقد منصفانه و مبتنی بر تحلیل کارشناسی را فراهم کنند.
این فعال سیاسی خطاب به وزیر پیشنهادی اقتصاد تأکید کرد: اگرچه ساختارها با شما نیستند، اما رسالت شما در برابر مردم این است که درگیر عافیتطلبی نشوید، حقیقت را بگویید، واقعیتها را مستند کنید و اجازه ندهید روایت رسمی، شما را به مجیزگویی و انکار واقعیتها سوق دهد. سیاستگذاری صادقانه، حتی اگر بیثمر باشد، شرافتمندانهتر از سیاستورزی پرطمطراق اما بیصداقت است. اقتصاد ایران دچار کلافی سردرگم است، بنابراین از وزیر پیشنهادی انتظار میرود که از مدیریت بحران بهسوی سیاستگذاری ساختاری حرکت کند. حتی اگر امکان تحول کامل برای او فراهم نباشد، میتواند نقشهای از «جغرافیای بنبستها» ترسیم کند تا آیندگان بدانند از کجا باید آغاز کرد.
انتهای پیام
نظرات