به گزارش ایسنا، تبیان نوشت: جنگهای ترکیبی و جنگهای شناختی معمولاً ترکیبی از عملیات نظامی مستقیم و اقدامات اطلاعاتی، رسانهای و سایبری هستند که با هدف تأثیرگذاری بر حریف انجام میشوند.
در این زمینه، محتوای تصویری تولیدشده توسط مردم عادی مانند عکسها، ویدیوها، پستهای رسانههای اجتماعی و اطلاعاتی از این دست، به ابزاری مهم تبدیل شده است.
این دادهها که به عنوان دادههای باز (Open Source) ـ یعنی اطلاعاتی که آزادانه و بدون محدودیت منتشر میشوند ـ شناخته میشوند، میتوانند هم برای کسب اطلاعات نظامی مانند شناسایی موقعیتها و تجهیزات، و هم برای عملیات روانی مانند دستکاری افکار عمومی به کار روند.
طبق بررسیها، اطلاعات منابع آزاد (OSINT) ـ که به جمعآوری و تحلیل اطلاعات از منابع در دسترس عموم اشاره دارد ـ سهم بسیار زیادی در فرآیندهای اطلاعاتی دارد.
برای مثال، ساموئل وی. ویلسون، مدیر سابق آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا، معتقد است حدود ۹۰٪ اطلاعات مورد استفاده جامعه اطلاعاتی از منابع آزاد تأمین میشود.
مؤسساتی مانند RAND نیز پیوسته تأکید میکنند که بیش از ۸۰٪ اطلاعات دستگاههای اطلاعاتی امروز از منابع باز (OSINT) تأمین میشود، شامل رسانههای اجتماعی، تصاویر ماهوارهای و عکسهای کاربران.
در مطالعهای دیگر، رتبهبندیهای ناتو (NATO) تأکید میکنند که عملیات ترکیبی (Hybrid Warfare)، ترکیبی از ابزارهای نظامی، سایبری و رسانهای است و دادهکاوی شبکههای اجتماعی عنصر کلیدی آن بهشمار میرود.
آژانس اطلاعات دفاعی آمریکا (DIA) اعلام کرده است که اطلاعات منابع آزاد ارزش حیاتی برای مأموریت این آژانس دارد و به تصمیمگیرندگان و نیروهای رزمی کمک میکند تا با «ارائه آگاهی وضعیتی» بهترین تصمیم را بگیرند.
ارتش آمریکا نیز هشدار داده است که تصاویر و پستهای جنگی مردمی میتوانند اطلاعات حساسی مانند حرکت یگانها را لو بدهند.
بنابراین، نیروی هوایی و ارتش ایالات متحده سیستمها و تیمهای ویژه دادهکاوی در شبکههای اجتماعی ایجاد کردهاند تا محتوای منتشرشده در فیسبوک، توئیتر، اینستاگرام و... را رصد کنند و موقعیت و ترکیب نیروهای دشمن را استخراج نمایند.
بهعنوان مثال، افزایش غیرمنتظره پرواز پهپادهای شناسایی در یک منطقه ممکن است با عکسهای شهروندان محلی روی نقشه هماهنگ شود تا خطوط تدارکاتی دشمن شناسایی گردد.
از سوی دیگر، تأکید پنتاگون بر استفاده از یادگیری ماشین برای تحلیل خودکار ویدیوها و تصاویر واقعی (که توسط مردم ضبط شدهاند) در حال افزایش است.
برای نمونه، الگوریتمهای یادگیری عمیق میتوانند انواع تانک یا سامانه پدافندی را در ویدیوهای ضبطشده تشخیص دهند.
تجربیات اخیر نشان میدهد که «تصاویر مردم عادی» میتواند در عرض چند دقیقه به اطلاعات تاکتیکی ارزشمند تبدیل شود و در عین حال، عملیات روانی علیه حریف را نیز تقویت کند. تحلیلهای واقعی اخیر تأکید دارند که روشنتر شدن «میدان جنگ» (به دلیل حضور بیواسطه دوربینها و شبکههای اجتماعی)، باعث شده سنتهای کلاسیک جنگ تغییر کند.
تصاویر و ویدیوهای مردمی هم «کنه» اطلاعاتی میدهند و هم «شکل» جنگ را تغییر میدهند. گزارشهای رسمی و پژوهشها تأکید میکنند که هیچ بازیگری در دنیای امروزی نمیتواند نقش این دادههای باز را نادیده بگیرد.
به همین دلیل، برنامهریزان نظامی و امنیتی ناچارند در هر کشور، چارچوبهای امنیتی جدید و راهبردهای جنگ شناختی ـ و نیز قابلیتهای جدید هوش مصنوعی برای تحلیل این حجم عظیم داده ـ را طراحی و تقویت کنند.
انتهای پیام
نظرات