به گزارش ایسنا، پایگاه بصیرت در یادداشتی به قلم قاسم غفوری نوشت: آمریکا در جنایتی تروریستی با زیر پاگذاشتن تمامی قوانین جهانی تجاوزی آشکار به حریم ایران داشته و اقدام به بمباران مراکز هستهای فردو، نطنز و اصفهان کرده است. اینکه بخشی از این جنایت برگرفته از شکست سنگین رژیم صهیونی در برابر اراده و اتحاد ملت ایران و اقتدار نیروهای مسلح بوده، امری انکار ناپذیر است و بخشی از آن را نیز باید برگرفته از ماهیت تروریستی و جنایتکار ترامپ و ساختار غرب وحشی حاکم بر آمریکا و البته متحدان اروپایی آن دانست.
در این میان در پرداختن به این جنایت ضد بشری و تجاوزکارانه نکاتی چند دارای اهمیت است که در قالب بایدها و نبایدها قابل پردازش است.
حاشیههایی که نباید گرفتار آن شد
اینکه آمریکا از چه بمبی استفاده کرده است یا چه میزان خسارت و یا تشعشعات در این تجاوزگری روی داده، عملیات موفق بوده یا نبوده، جوسازی رسانهها میان دو گزینه ترامپ می خواهد ادامه دهد یا نه، ادعای مقامات آمریکایی که ترامپ به دنبال مذاکره است و نه تغییر رژیم، اینکه غرب ادعا می کند که نقشی در این تجاوزگری نداشته و... از جمله مباحث حاشیهای است که غرب با ابزار رسانه به دنبال مشغول سازی افکار عمومی به آن است.
اصولی که باید توجه شود
۱-اقدام آمریکا نشان داد که ان پی تی عملا فروپاشیده است، چرا که عضویت در آن دیگر امنیت نمی آورد، بلکه آنانی که عضو نیستند و دارای سلاح هستهای هستند در حاشیه امنیت هر کاری که می خواهند انجام می دهند. در عین حال این اقدام ترامپ رویکرد بسیاری از کشورهای جهان برای داشتن سلاح هستهای و قدرت بازدارندگی را به همراه دارد.
۲- این جنایت آمریکا و البته پیشتر رژیم صهیونی در تجاوز به حریم ایران و کشتار زنان و کودکان از یک سو نتیجه رفتارها و گزارش نویسیهای دروغ پردازانه و گروسی است که زمینه را برای این تجاوزگری ایجاد کرد و از سوی دیگر نیز افرادی همچون گوترش دبیر کل سازمان ملل به جای محکوم سازی این تجاوزات، صرفا به اعلام نگرانی بسنده کردهاند. بر این اساس به نظر می رسد که در کنار تعلیق روابط ایران و آژانس تا زمانی که گروسی برکنار و مجازات نشده، ایران روابط با آژانس نداشته باشد. در عین حال جامعه جهانی باید در قبال بی مسئولیتی گوترش واکنش نشان دهد.
۳- اینکه حمله آمریکا صرفا به مراکز هستهای بوده و یا اینکه تاسیسات چندان آسیبی ندیده و حمله آمریکا ناتوان بوده است، مسئله اصلی نمیباشد؛ بلکه مسئله اصلی آن است که اقدام آمریکا همچون رژیم صهیونی تجاوز به حریم ایران بوده و باید بازخواست و مجازات شود. غرب و نهادهای بینالمللی با ادعای هستهای بودن و یا ضعیف بودن حمله نمیتوانند انتظار خویشتن داری ایران را داشته باشند. این تجاوزگری نقض تمامی قوانین بوده و باید از سوی جامعه جهانی بازخواست و محاکمه شود. این سوال مطرح است که چرا امروز نهادهای جهانی خواستار خویشتن داری ایران می شوند، اما هیچ کدام تحریمی و مجازاتی برای آمریکا و یا رژیم صهیونی متجاوز در نظر نمیگیرند؟
۴- آمریکا و شخص ترامپ و روبیو پس از تجاوز و جنگ تحمیلی آمریکا علیه ایران مدعی شدهاند که آمریکا به دنبال دیپلماسی است و می خواهد موضوع ایران از این طرح حل شود. آنها همچنین ضرب الاجلهایی را تعیین و مدعی شده اند که ایران گزینهای جز مذاکره ندارد. این ادعا در حالی مطرح می شود که اولا جنگ تحمیلی رژیم صهیونی به ایران در حالی صورت گرفت که ایران در حال آماده شدن برای دور ششم مذاکرات با آمریکا بود و ثانیا ترامپ زمانی حمله کرد که از یک سو ایران و اروپا برای دور بعدی گفتوگوها توافق کرده بودند و ترامپ نیز مدعی دیپلماسی دو هفتهای شده بود. این رفتارها نشان می دهد که برای غرب دیپلماسی صرفا یک بازی و فریب برای مشغول سازی است و خواست آنها از مذاکره یعنی صلح تحمیلی. دیپلماسی از نظر آنها یک طرف دارد و آن تسلیم شدن کشورها در برابر زیاده خواهی غرب و صهیونیستها و دیگر هیچ. آنها قائل به گزینه ما همه چیز، دیگران هیچ هستند و این بی منطقی را اکنون نیز تکرار میکنند. غرب رسماً آبرویی برای دیپلماسی باقی نگذاشته است و به نظر می رسد که درهای دیپلماسی با غرب در حال بسته شدن کامل است و دیپلماسی ایران باید به شرق و متحدانش برای مقابله با یک جانبهگرایی افسار گسیخته غرب پیش رود. تهران باید در فضای دیپلماسی این مهم را به سایر کشورها از چین و روسیه گرفته تا هند و .... تفهیم نماید که غرب بنای نابودی کل نظم جهانی و رسیدن به یک جانبه گرایی سلطه گرایانه را دارد و اجماع سراسری در برابر آن ضروری است.
۵- حقیقت تلخ آن است که ۲۰ ماه نسل کشی در غزه و لبنان و تجاوزگری صهیونیستها در منطقه با واکنش قاطع جهانی همراه نشده است. اگر جهانیان برای نجات غزه به پا خواسته بودند و غرب به جای ارسال سلاح و وتوی قطعنامههای شورای امنیت برای مجازات رژیم صهیونی اقدام می کرد، امروز جنگ به این نقطه نرسیده بود. این مسئله نشان میدهد که غرب خود همراه و شریک جنایات صهیونیستهاست و با ادعای نقش نداشتن نمیتواند خود را تبرئه سازد. اروپا مجرم است، چرا که یا سکوت کرده است و یا همراهی و در هر دو حالت شریک جنایت است.
۶- دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، در تازهترین موضعگیری خود درباره تحولات اخیر نوشت: «زمان همه چیز را مشخص خواهد کرد.»شاید بتوان گفت که این دقیقترین سخن ترامپ است و این زمان است که تعیین کننده سرنوشت آینده منطقه و جهان خواهد بود.
این زمان را در یک جمله میتوان خلاصه کرد و آن اینکه زمان نشان میدهد که ایران صرفاً به پاسخگو کردن و مجازات رژیم صهیونی بسنده نخواهد کرد و از امروز بدون هیچ مماشاتی و وقفهای منافع آمریکا در سراسر منطقه از زمین و دریا و هوا هدف مشروع ایران است. چنانکه رهبر معظم انقلاب در پیام قاطع و راهگشای خود تأکید فرمودند: «دشمن صهیونی باید مجازات شود و در حال مجازات شدن است و مجازاتی که ملت ایران و نیروهای مسلح برای این دشمن خبیث انجام دادند و در حال انجام آن هستند و برای آینده نیز برنامه دارند، مجازات سختی است و او را دچار ضعف کرده است... همین که دوستان آمریکایی آنها وارد صحنه میشوند، نشانه ضعف و ناتوانی رژیم صهیونیستی است... ملت ایران در مقابل جنگ تحمیلی محکم میایستد، همانگونه که در مقابل صلح تحمیلی نیز محکم خواهد ایستاد و این ملت در مقابل تحمیل، تسلیم هیچکس نخواهد شد». ایشان تأکید کردند: «نگذارید دشمن احساس کند که شما در مقابل او میترسید. اگر دشمن احساس کند که شما از او میترسید، دیگر گریبان شما را رها نخواهد کرد. همین رفتار را که تا امروز داشتید، این رفتار را با قوت ادامه بدهید». امروز دقیقا همان روزی است که دشمن باید احساس ضعف از ایران داشته باشد، چنانکه نیروهای مسلح و مقامات ایران تاکید کردهاند که پاسخ هر متجاوزی را با تمامی ابزارها بویژه سرب داغ خواهند داد.
بستن تنگه هرمز، نظارت کامل بر تردد نفت کشها و کشتی های تجاری، ممنوعیت ورود و خروج نفت کشهای آمریکایی در خلیج فارس، هدف قرار گرفتن ناوها و کشتیهای تجاری آمریکا در تمامی آبراهها، نقش آفرینی فعال نیروی دریایی در عملیات نظامی علیه منافع آمریکا و شرکای اروپایی آن و هر کشور منطقهای که با آنها همکاری کند، برخی تغییرات در روند صادرات نفت و تجارت در منطقه، هدف قرار گرفتن پایگاههای آمریکا در سراسر منطقه ولو آنکه آمریکا ادعا کند تجاوزش به ایران از ناوهایش بوده است، هدف قرار گرفتن منافع شخص ترامپ و خانوادهاش در منطقه و... تنها بخش کوچکی از واکنش ایران به تجاوزگری آمریکاست. ترامپ چنانکه در یمن تنبیه شد، باید در خلیج فارس با شدیدترین مجازات همراه شود. غرب باید دریابد که دوران حاشیه امن داشتن در منطقه تمام شده و نمی تواند با ادعای نقش نداشتن لفظی خود را مبرا سازد. تنبیه هر متجاوزی با سرب داغ و موءلفه های دیگر ضرورت تأمین امنیت ایران و منطقه است که بدون هیچ مماشاتی از امروز صورت میگیرد. آمریکا نباید احساس ترس در ایران ببیند، چرا که این امر جری تر شدن آنها و صهیونیستها را به همراه دارد، حال آنکه اقتدار و هدف قرار دادن رسمی منافع آمریکا و غرب از همین امروز بر هم زدن تمام محاسبات آنهاست. امروز دوران صبر استراتژیک ایران با اشتباه محاسباتی آمریکا و صهیونیست ها و خیانت اروپا به اتمام رسیده و زمان واکنش قاطع تا پشیمانسازی متجاوزان فرا رسیده است.
انتهای پیام
نظرات