• چهارشنبه / ۴ تیر ۱۴۰۴ / ۲۰:۳۹
  • دسته‌بندی: لرستان
  • کد خبر: 1404040402997
  • منبع : نمایندگی لرستان

/ یادداشت /

ابعاد شکست سیاسی - اجتماعی رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه و دستاوردهای ایران

ابعاد شکست سیاسی - اجتماعی رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه و دستاوردهای ایران

ایسنا/لرستان معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان در یادداشتی که در اختیار ایسنا قرار داده به ابعاد شکست سیاسی - اجتماعی رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه و دستاوردهای ایران پرداخته است.

دکتر سعید پورعلی، معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری لرستان در این یادداشت نوشته است:

«در روزهای سرنوشت‌ساز جنگ ۱۲ روزه تحمیلی صهیونی، منطقه با صحنه‌ای تازه از جابه‌جایی قدرت، فروپاشی اعتبار سیاسی و روانی رژیم اسرائیل و شکوفایی دستاوردهای راهبردی - اجتماعی جبهه مقاومت به رهبری ایران مواجه شد. شکست سنگین رژیم صهیونیستی در این نبرد کوتاه اما سرنوشت‌ساز، نه تنها نمایانگر بحران عمیق سیاست داخلی و اجتماعی رژیم تل‌آویو بود بلکه بار دیگر «قدرت نرم و هوشمند» ایران را در معادلات منطقه تثبیت و تحکیم کرد؛ قدرتی که امروز در لایه‌های آشکار و پنهان مناسبات جهانی و منطقه‌ای، بازی را به سود مقاومت و زایش گفتمان جدیدی از عزت و باور دگرگون ساخته است.

افول اقتدار رژیم صهیونیستی نخست در سطح منطقه‌ای و سپس در مقیاسی جهانی قابل رهگیری است. جنگی که با امید «تثبیت بازدارندگی اسرائیل» و نمایش هماهنگی ناتوی عبری-عربی-غربی آغاز شد به سرعت به آوردگاه فروپاشی اعتبار سیاسی دولت و بحران اعتماد عمومی میان طبقات و گروه‌های اجتماعی اسرائیل بدل گردید. در روزها و هفته‌های نخست، ناتوانی فرماندهان نظامی و سیاسی اسرائیل، ناتوانی سامانه‌های دفاع موشکی و بروز شکاف در فرادستان و تکنوکرات‌های حاکم آن، نمادی روشن از بحران کارآمدی و ناتوانی در تحقق وعده دیرپای امنیت برای ساکنان سرزمین‌های اشغالی شد. خروج بی‌سابقه میلیون‌ها نفر از ساکنان شهرک‌ها و مناطق مرزی به پناهگاه‌ها، فرار هزاران خانواده به اروپا و آمریکا و انعکاس تصویر بی‌سابقه‌ای از مهاجرت معکوس در رسانه‌های داخلی اسرائیل، سناریوی سلب آرامش از بطن جامعه اسرائیل را آشکار کرد.

معادله‌ای که در آن کابینه‌های ائتلافی رژیم صهیونیستی، به‌ویژه در سایه اختلافات شدید جناحی، تنها راه را استعفا، اعتراض یا سرکوب داخلی دیدند و فرایندی از اضمحلال قدرت درونی و ورود بی‌سابقه ارتش به حوزه سیاست و بحران قدرت کلان را عیان ساختند.

همزمان، فضای جهان عرب و افکار عمومی نیز نسبت به رژیمی که حتی نتوانست از تهدیدهای پنهان خود کاسته و مشروعیت استراتژی «قدرت بازدارنده» را حفظ کند، دچار تردید شد.

کشورهای عربی که در یک دهه گذشته، مسیر عادی‌سازی روابط با اسرائیل را با فشار محور غربی دنبال می‌کردند، در این جنگ با واقعیت شکنندگی ائتلاف عبری–عربی مواجه شدند و در عمل، نه تنها حمایت علنی سیاسی و رسانه‌ای را کاهش دادند، بلکه خود به منتقد ضعف امنیتی–نظامی تل‌آویو بدل شدند.

فرسایش مشروعیت و ریزش بخشی از حمایت غربی – به‌ویژه در پایتخت‌های اروپایی – همچنین زمینه‌ساز تلاش تل‌آویو برای بهره‌گیری از امتیازهای گذشته در حوزه دیپلماسی عمومی بود؛ تلاشی که به دلیل اثرگذاری گسترده پویش‌های ضد جنگ در پایتخت‌های غربی و وقوع تظاهرات چند صد هزار نفری ضدصهیونیستی در اروپا و حتی شهرهای اصلی ایالات متحده، به ضد خود بدل گردید و بحران مشروعیت رسانه‌ای را همزمان با بحران مشروعیت داخلی، دوچندان کرد.

در حوزه امنیت روانی و اجتماعی، شکست بی‌سابقه روایت افسانه‌ای «ارتش شکست‌ناپذیر اسرائیل» معنایی جدید و شکستی روانی ایجاد کرد که تاکنون هیچ‌گاه سابقه نداشت.

گزارش‌های بلند و عریان از اضطراب اجتماعی در تل‌آویو، فرسایش اعتماد عمومی به سامانه‌های دفاعی، بروز موج مهاجرت معکوس، افزایش آمار مراجعه به روان‌پزشکان و حتی گسترش ناامیدی در نسل جدید صهیونیست‌ها، همه و همه انعکاسی از موجی است که موجودیت رژیم صهیونیستی را تا بنیان‌های اجتماعی دگرگون کرده است.

از سوی دیگر، روابط میان لایه‌های مختلف شهرک‌نشینان با حکومت مرکزی، به واسطه ناتوانی در برقراری حداقل امنیت، با بحران لاینحل بی‌اعتمادی مواجه شده و حزب‌های صهیونیستی به جای وحدت، بیشتر درگیر رقابت‌های داخلی و حملات متقابل رسانه‌ای شده‌اند.

این بحران چنان عمق یافته که حتی هواداران سرسخت اسرائیل در سطح جهان، نسبت به آینده بقای این رژیم با تردید سخن می‌گویند. چنان که تحلیلگران غربی نیز پذیرفته‌اند؛ اسرائیل از این جنگ با دستاوردی روشن خارج نشد و حتی بخش قاطعی از قدرت بازدارندگی نظامی و هویتی خود را در برابر مقاومت منطقه از دست داد.

جنگ ۱۲ روزه اما نقطه عطف تثبیت موفقیت تاریخ‌ساز جبهه مقاومت و ایران بود؛ جبهه‌ای که نه فقط در میدان سخت نظامی که در لایه‌های نرم قدرت، بازی را به شکل جدیدی بازتعریف و معادلات منطقه را به سود هویت اسلامی ریشه‌دار تغییر داد. ایران در جایگاه رهبر واقعی محور مقاومت، با ارائه مدل جدیدی از فرماندهی و هماهنگی عمل، توانست نه تنها امکانات دفاعی و عملیاتی را در سراسر منطقه هم‌افزا کند، بلکه گفتمان نوین «مقاومت فعال» را عملیاتی‌تر از همیشه‌ پیش روی ملت‌های عرب و جامعه جهانی قرار دهد.

نمود اقتدار ایران در هماهنگی عملیات پیچیده، بهره‌برداری از ظرفیت‌ تکنولوژیک و انسانی منطقه و دور نگه‌داشتن دشمن از رسیدن به اهداف کوتاه و میان‌مدت، تنها بخشی از این دستاورد است که افکار عمومی آن را به وضوح حس و تجربه کرد.

عرصه دیپلماسی و رسانه نیز شاهد برتری بی‌سابقه کمپین‌های مقاومت بود؛ رسانه‌های منطقه‌ای و حتی مهم‌ترین شبکه‌های خبری بین‌المللی، روایت میدان را به نقل از فعالان مقاومت و منابع مستقل منطقه منتشر کردند.

حضور پرشمار مقامات ایرانی، نخبگان و فعالان مدنی ایران در شبکه‌های اجتماعی جهانی و داخلی، روایت‌سازی دقیق، واقع‌بینانه و به دور از پروپاگاندای مرسوم، توانست تصویر صحیح و منطبق بر واقعیت را از آنچه در منطقه می‌گذشت، به افکار عمومی منتقل کند.

این دیپلماسی عمومی هوشمندانه از یک‌سو، زمینه افزایش انزوای اسرائیل و از سوی دیگر، موجب تشدید همگرایی و وحدت میان گروه‌های مقاومت و ملت‌های منطقه شد؛ ملت‌هایی که در پایتخت‌ها و شهرهای بزرگ جهان، با برگزاری راهپیمایی‌های میلیونی و ضد جنگ، پرچم ایران و فلسطین را برافراشتند و مطالبات محور مقاومت را فریاد زدند.

افزایش قدرت چانه‌زنی و بازیگری ایران در سطح مدیریت بحران، بازسازی غزه، و حتی روند صلح منطقه، ایران را به یک بازیگر فعال در مذاکرات پشت پرده با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای بدل ساخت.

در بُعد اجتماعی-روانی، شاید بتوان گفت مهمترین دستاورد این جنگ برای ایران و محور مقاومت، «احیای اعتماد به نفس و امید ملی» بود. ملتی که سال‌ها با تحریم و فشارهای خارجی دست و پنجه نرم کرده بود، امروز با نمایش اقتدار منطقه‌ای خود در برابر یکی از بزرگترین قدرت‌های نظامی جهان، بار دیگر به قابلیت‌های خود باور پیدا کرد و «خودباوری» تبدیل به یک شعار محقق‌یافته شد.

این اعتماد به نفس، تنها در میان نخبگان سیاسی و نظامی خلاصه نشد، بلکه در میان اقشار گوناگون ملت، از جوانان فعال در فضای مجازی گرفته تا هنرمندان، ورزشکاران و حتی کارمندان و کارگران، نمود یافت.

هویت تمدنی و اسلامی ایران، که در سال‌های اخیر مورد تهاجم فرهنگی و رسانه‌ای غرب قرار گرفته بود با محوریت مقاومت، بار دیگر بازتعریف شد و به عنوان یک الگوی الهام‌بخش برای ملت‌های مقاوم در سراسر جهان، مطرح گردید.

این امر نه تنها موجب تقویت همبستگی ملی در ایران شد، بلکه حس وحدت و یکپارچگی را میان گروه‌های مقاومت در لبنان، سوریه، یمن، عراق و فلسطین تقویت کرد.

دستاوردهای راهبردی این جنگ نیز قابل توجه است. برهم خوردن موازنه قوا به سود محور مقاومت، افزایش شتاب پیوستن دیگر گروه‌ها و کشورهای اسلامی به این محور، و افزایش قدرت بازدارندگی ایران در برابر هرگونه تجاوز خارجی، تنها بخشی از نتایج استراتژیک این نبرد ۱۲ روزه است.

قدرت موشکی، سامانه‌های دفاعی، و توان جنگ ترکیبی ایران و محور مقاومت که در این جنگ به نمایش گذاشته شد، اعتبار بازدارندگی ایران را در منطقه و جهان به‌طور بی‌سابقه‌ای افزایش داد و این پیام را به تمام قدرت‌های جهانی داد که دوران یکه‌تازی و اقدامات نظامی بی‌محاسبه در منطقه به پایان رسیده است.

در نهایت، این جنگ ۱۲ روزه تنها یک نبرد نظامی نبود، بلکه میدانی برای تغییر موازنه قدرت‌های سیاسی، اجتماعی، روانی و رسانه‌ای در منطقه بود. این نبرد، نقطه عطفی در تاریخ معاصر منطقه محسوب می‌شود که نه تنها به فروپاشی بخش عظیمی از اعتبار رژیم صهیونیستی انجامید، بلکه موقعیت ایران را به‌عنوان یک قدرت منطقه‌ای بلامنازع و الهام‌بخش برای ملت‌های تحت ستم، بیش از پیش تثبیت کرد.

این پیروزی، تنها یک دستاورد نظامی نیست، بلکه نتیجه سال‌ها تلاش در عرصه دیپلماسی هوشمند، تقویت قدرت نرم، و بومی‌سازی فرهنگ مقاومت است که امروز به ثمر نشسته و فصل جدیدی را در معادلات منطقه‌ای و جهانی گشوده است.»

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha