مهدی پایدار در گفتوگو با ایسنا، اظهار کرد: نبرد ۱۲ روزه ایران و رژیم صهیونیستی، اگرچه در سطح رسانهای بهصورت تبادل ضربات نظامی بازنمایی شد، اما در لایههای عمیقتر، نزاعی بر سر حق تعریف خود در نظم منطقهای بود. برای رژیم صهیونیستی، استقلال استراتژیک ایران تهدیدی وجودی است و برای ایران، بیپاسخی یا تحقیر، نهفقط تضعیف بازدارندگی، بلکه خدشهای بر اقتدار ملی در جهانی است که تنها زبان قدرت را میفهمد.
پایدار تصریح کرد: در این بستر، ملت ایران نه بهعنوان تودهای بسیجپذیر، بلکه بهمثابه یک کل آگاه و تاریخی نشان داد که حاضر است هزینهای محدود را برای حفظ کرامت ملی بپردازد؛ مشروط بر آنکه این هزینه در چارچوب عقلانیت دفاعی معنا پیدا کند.
وی با بیان اینکه مردم، با سکوتی فهیم، پیام آرامش و مصلحت را به تصمیمگیران منتقل کردند، اظهار کرد: افتخار ملت در این مقطع آن بود که اجازه نداد فضای روانی کشور به تسخیر هیجان یا اضطراب درآید و این بلوغ جمعی، همان سرمایهای است که اگر پاس داشته نشود، در میدانهای بزرگتر دیگر کارایی نخواهد داشت.
این فعال سیاسی خاطرنشان کرد: در شرایطی که رسانههای معاند به دنبال القای «شکاف ملی» بودند، این مرحله از نبرد، آزمونی برای انسجام ملی بود؛ اما باید توجه داشت که انسجام، به معنای یکصدایی نیست، بلکه به معنای همجهتی در لحظات مرزی و جایی است که کشور بهعنوان یک موجود زنده با تهدیدی تمامعیار مواجه میشود.
پایدار با بیان اینک آنچه در این بحران رخ داد، نه وحدتی فرمایشی، بلکه وفاقی خاموش حول اصل بقا و تمامیت سرزمینی بود، اظهار کرد: برخلاف تبلیغات رسانههای خارجی که بر شکافهای داخلی تأکید داشتند، ملت ایران نشان داد در بزنگاههای تهدید خارجی، میتوان میان نقد قدرت و حمایت از کلیت کشور تمایز قائل شد. اما این انسجام، همچون آتشی در زیر خاکستر است و اگر زیرساختهای عدالت حقوقی، گفتوگوی آزاد و احترام متقابل میان مردم و حاکمیت تقویت نشود، دیر یا زود از بین میرود.
وی با تاکید بر اینکه یک فعال سیاسی در لحظات بحران، نه باید مروج جنگ و نه مروج انفعال باشد، توضیح داد: وظیفه ما دفاع از مرزهای عقلانیت ملی است اما در این زمینه، متأسفانه بخشی از کنشگران سیاسی چه در حاکمیت و چه در خارج آن، دچار دوگونه انفعال شدند. یا در تأیید بیقید و شرط مواضع رسمی غلتیدند و از تحلیل منافع ملی غافل ماندند، یا از ترس سوءبرداشت، به سکوت و ابهام پناه بردند که هر دو وضعیت، به انسجام ملی آسیب میزند.
عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی بیان کرد: سیاستورزی سالم، یعنی تولید زبانی فراجناحی برای دفاع از کلیت سرزمینی، و در غیاب چنین زبانی، جامعه یا به بازنشر روایتهای بیگانه روی میآورد یا دل به توجیهات ناکارآمد میبندد. ما نیازمند طبقهای سیاسی هستیم که «میهن» را فراتر از منافع گروهی و پروژههای ایدئولوژیک ببیند و در لحظات بحران، قدرت ایستادن در میانه، نه در حاشیه و نه در تریبونهای قدرت را داشته باشد.
پایدار در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه این آتشبس، برخلاف تبلیغات رسانههای غربی، یک موفقیت در عرصه دیپلماسی بود، یادآور شد: موفقیتی تدافعی که با تکیه بر قدرت ملی به دست آمد. البته اگر آن را نه پیروزی نهایی، بلکه گامی عقلانی در یک میدان مینگذاریشده بدانیم. دیپلماسی تنها زمانی مؤثر است که پشتوانهای از قدرت، اراده و اعتبار ملی داشته باشد؛ و ایران در این مرحله، توانست نشان دهد که هم قادر به واکنش نظامی حسابشده است و هم تمایل به کنترل بحران دارد. این معادله دو وجه دارد و آن، نمایش قدرت سخت و ترجمه آن به زبانی قابل فهم برای نظم بینالمللی است.
وی ادامه داد: پیام روشن این واکنش آن بود که ایران با وجود فشارهای خارجی، توان دفاعی خود را نه در قالب ماجراجویی، بلکه در مدار بازدارندگی و مدیریت بحران تعریف میکند. اگر این رویکرد ادامه یابد، میتواند مبنای چانهزنی راهبردی ایران در منطقه و فراتر از آن باشد. اما روایت رسمی نباید صرفاً بر بُعد نظامی تأکید کند و عقلانیت ملی را نادیده بگیرد.
پایدار با بیان اینکه برخی جریانهای سیاسی داخلی در برابر چنین نبرد سرنوشتسازی، مواضعی مبهم یا کمرمق گرفتند، گفت: این نه از سر نادانی، بلکه ناشی از نوعی دوگانگی در تعریف «منافع ملی» است. برخی، منافع ملی را تنها در چارچوب اصلاحات داخلی یا جلب رضایت خارجی میبینند، و از همین رو، در مواجهه با تهدید بیرونی، دچار تردید و سکوت میشوند. در حالیکه منافع ملی دستکم در منطق دولت- ملت پیش از هر چیز، حفظ تمامیت ارضی، اقتدار دفاعی و جلوگیری از تجزیه نمادین کشور است.
انتهای پیام
نظرات