علی مجاهدی، عکاس اهل اصفهان، ضمن نظر به این نمایشگاه در گفتوگو با ایسنا اظهار کرد: وقتی خیلی کمسنوسال بودم، کتابی بهنام «شاخه زرین» اثر «جیمز جورج فریزر»، نویسنده اهل اسکاتلند را خواندم و تقریباً هیچچیز هم متوجه نشدم! کتاب همواره گوشهای از ذهن من به یادگار ماند تا اینکه دو سال پیش، مجدد آن را بهدست گرفتم و با ترجمهای نو خواندم. ایده نمایشگاه کنونیام برآمده از همین کتاب است.
وی افزود: در «شاخه زرین» موقعیتی در ایتالیا توصیف میشد که در آن یک برکه میبینیم. کتاب توصیفات دقیق و پرجزئیاتی درباره آن برکه از جمله آب روان اطرافش، درختان و بافت گیاهی آنجا و شیب زمین دارد. در این برکه، نقطهای وجود دارد که به بلندای تاریخ یک تراژدی در آن تکرار شده است؛ این تراژدی واقعهای جز قربانیکردن آدمها نیست.
اِرمیای نبی و عهد عتیق
این عکاس با نظر به عکسهایش ادامه داد: من از خواندن «شاخه زرین» تصمیم به عکاسی در موضوع قربانی انسان گرفتم. ساختههای ذهن من از توصیفات «شاخه زرین» یا همان عمل قربانی را میتوانید امروز بر دیوار موزه هنرهای معاصر اصفهان تماشا کنید.
مجاهدی سپس به یکی دیگر از مراجع عکسهای خود نظر و بیان کرد: بخشی از رفرنسهای عکسهایم را از «عهد عتیق» و قسمت «اِرمیای نبی» گرفتهام. در آنجا هم شرح مفصلی از قربانیکردن آدمها بهچشم میآید. از برخی جنبهها، در عکاسیام بسیار به جزئیات پایبند بودم. زمان گرفتن آخرین عکس من دقیقاً در بازهای بود که کتاب برای قربانیکردن معرفی کرده، همچنین دود گیاهی که در آثارم مشاهده میکنید، دقیقاً همان گیاهی که در کتاب ذکر شده است.
عکاسی صوفیانه و عاشقانه
وی سبک عکاسی خود را «استیج فوتوگرافی» برشمرد و چنین توضیح داد: عکاسی استیج که میتوان معادل فارسی آن را صحنهآرایی دانست، تاکنون در اصفهان اجرا نشده بود. چنان کار پرزحمت و هزینهبری است که در سراسر کشور هم انگشتشمار به این سبک عکاسی روی آوردهاند. تا جایی که میدانم تاکنون چهار پروژه استیج فوتوگرافی در ایران اجرا شده است.
این عکاس صفر تا صد یک پروژه استیج فوتوگرافی را به کارهای سینمایی تشبیه و تبیین کرد: وقتی ما تصمیم به عکاسی استیج میگیریم، مثل یک فیلم، طراحی و اجرای صحنه، نورپردازی، طراحی و دوخت لباس، گریم، بازیگر، بازیگردان و جزئیات دیگری داریم که آن را به یک پروژه شبهسینمایی تبدیل میکند. با این حال، مدیومش متفاوت است، یعنی یک لحظه را روی دیوار به نمایش میگذاریم. عکاسی در این حالوهوا بهنظرم کاری صوفیانه است و عاشق میخواهد!
قاجارها و عکاسی صحنهآرایی
مجاهدی با تأمل در ریشه عکاسی استیج خاطرنشان کرد: ریشه عکسهای استیج را در ایران کنونی باید شماری از عکسهای قاجاری دانست. عکسهایی که از شاهزادگان قاجار در یک ضیافت مشاهده میکنیم، بهنوعی اجداد عکاسی استیج بهشمار میآیند. در آن عکسها نیز اجزای متعددی میبینیم که مخصوصاً برای عکاسی چیدمان شدهاند. بر این اساس، یکی از نخستین سبکهای عکاسی در ایران استیج فوتوگرافی است.
وی با اشاره به اینکه عموم مردم چندان به گالریگردی و رفتن به نمایشگاه علاقه ندارند، گفت: خانوادههای اصفهانی برنامه فرهنگی خاصی برای خود تعریف کردهاند که اغلب بازدید از نمایشگاههای اینچنینی جزئی از آن نیست. عموم مردم دیدهام که کموبیش هر ماه به سینما و تئاتر میروند، اما بهندرت مشاهده کردهام که پدر و مادری دست بچههایشان را بگیرند و به دل گالریهای شهر بزنند.
نمایشگاه عکس برای کیست؟!
این عکاس یادآور شد: ما هنرمندان تجسمی معمولاً برای دوستان و خانواده و همکاران خودمان نمایشگاه برگزار میکنیم! درنهایت، دانشجویان هنر و همرشتهایهای خودمان تشریف میآورند. البته اگر عامه مردم هم حضور پیدا کنند برایم خوشایند و موقعیت ایدهآلی است، متأسفانه خیلی اوقات مردم حتی از زمان و مکان این رویدادها بهدرستی آگاه نمیشوند. اطلاعرسانی نیازمند دقت و برنامه است. به هر حال، من از گروههای مختلف جامعه برای تماشای این نمایشگاه دعوت میکنم.
جان تاریخ در یک قاب
به گزارش ایسنا، نمایشگاه عکس «خون شد» که دربرگریرنده ۱۰ عکس از علی مجاهدی است تا پایان تیر ۱۴۰۴ شمسی بین ساعات ۹ تا ۱۳ و ۱۶ تا ۲۰ در موزه هنرهای معاصر اصفهان برپا است. در بیانیه نمایشگاه چنین میخوانیم: «در آستانه خون، مهدی یزدانیخرم/ آنها آمادهاند و مهیا و آن دیگران آمادهتر و مهیاتر... مجلس قربانشدن و قربانکردن برپا شده و قابها در آستانه خونِ محتوم ثبت شدهاند. میگویند خون حافظ است و حافظ جان. پس قربانیان باستان حافظه خود را به خاک سپردند تا خاک سوگ دایم داشته باشد. این قابها برآمده از همین باورند. باوری که به تماشاگر میگوید «دلیر باش و نگاه کن که چگونه خون جاری خواهد شد.» و قربانی چارهای ندارد. او آخرین لحظه را با شکوه، ترسخورده، ناچار یا با قوت سپری خواهد کرد تا در تاریخ جان شود که قربانیان «جان» تاریخ هستند. علی مجاهدی مجلس را ساخته و همه را احضار کرده و بیننده را در «آستانه» خون نگه داشته تا «ببینند». قربانیشدن مکررترین رفتار عالم است و قربانیان همیشه نوبت خود را انتظار میکشند. که گفت خون شود و خون شد...»
انتهای پیام
نظرات