دکتر سعید پورعلی عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات اجتماعی جهاددانشگاهی در این یادداشت نوشته است:
«نقش هویت ملی بعنوان قدرت بازدارنده در جنگ ۱۲ روزه صهیونی از جمله پدیدههای برجسته و حائز اهمیت معادلات امروز منطقه غرب آسیا و جهان اسلام است، زیرا نبرد ۱۲ روزه اخیر تنها یک مواجهه سخت نظامی یا برخورد کلاسیک میان نیروی مقاومت و رژیم صهیونیستی نبود، بلکه جلوهگاه تمامعیار تقابل تاریخی دو گفتمان، دو نظام ارزش و دو صورتبندی هویت سیاسی اجتماعی بود که یکی برآمده از ریشههای عمیق مردمی و هویت تاریخی ملتی مقاوم با پشتوانهای هزارساله چون ایران، و دیگری، مبتنی بر نسبتی مصنوعی و استقراریافته و بهشدت وابسته به تکنولوژی، کمک خارجی و سلبریتیسازی امنیتی در سرزمین اشغالی بود.
جنگ تحمیلی صهیونی - آمریکایی ۱۲ روزه بستری برای محک خوردن همین ریشههای هویتی و سنجش قدرت واقعی ملتها و نظامهای سیاسی شد و آنچه معادله نبرد را صرفنظر از معادلات نظامی و برتریهای فنی و لجستیکی تعیین کرد، نه فقط ابزارآلات یا سیاستورزی دیپلماتیک یا ائتلافهای زودگذر قدرت، بلکه سرمایه بیبدیل و ساختاریافته هویت ملی بود که در یکی به اوج رسید و در دیگری با بحرانها و شکافهای عمیق اجتماعی و سیاسی پیوند خورد.در این میان، هویت ملی ملت ایران فراتر از مجموعهای از نمادها و شعارهای مقطعی، به صورت منشأ و موتور حرکت آفرینی اجتماعی و سیاسی عمل کرد و الگوی بازدارندگی را فراتر از محاسبات سخت و تکنولوژیک به صحنه آورد.
این هویت، ریشه در چند لایه بههمپیوسته دارد؛ نخست در امتداد حافظه تاریخی و تمدنی ایرانی-اسلامی که قرنها نشانه مقاومت، ایستادگی و بازیابی خود در مقابل تعرضها، هجمهها و بحرانها بوده و سپس در تجربه معاصر جامعه ایران که در چهار دهه پس از انقلاب اسلامی فراز و نشیبهای متعددی را از سر گذرانده و همواره هویت خود را در پروژه «دیگریسازی» قدرتهای سلطهگر و نظام صهیونیستی جستوجو کرده است.در شیوه بازنمایی این هویت، مهمترین مولفه، خلق معنای مشترک و اعتماد به نفس جمعی بود: تجربهای اجتماعی که تمام اقشار جامعه، اعم از مسئولان، نخبگان، جوانان و حتی توده مردم در مواقع بحران، به نقطه وحدت و پیوستگی ملی میرسند.این همان رمز معادله بازدارندگی واقعی است که فراتر از ابزار نظامی، در عرصه ادراکات جمعی، حافظه تاریخی، سرمشقسازی از اسطورهها و نمادها و حتی خاطرات جمعی جامعه عمل میکند.
در مواجهه با کابوس ۱۲ روزه تلآویو و بنبست راهبردی حاکمان صهیونیست، ایران نهتنها از ابزارهای بازدارنده سخت همچون قدرت موشکی و اطلاعاتی بهره برد، بلکه شبکه پیچیدهای از همپیوندی هویت ملی را فعال کرد و الگویی بیبدیل از همگرایی ملی و منطقهای به منصه ظهور رساند.
در روزهای بحرانی جنگ تحمیلی صهیونی - امریکایی، وقتی رسانههای غربی و رژیم صهیونیستی تلاش میکردند با عملیات روانی ابعاد بحران را مخفی نشان دهند و افکار عمومی را به سمت جنگ بیسرانجام و جدایی میان حکومت و مردم سوق دهند، پلتفرمهای رسانهای ایرانی و منطقهای، فعالانه مشغول بازتولید و تزریق پیام وحدت، اعتماد و اقتدار بودند. این بازنمایی هوشمندانه همراه شد با مشارکت حداکثری اقشار مختلف؛ حضور داوطلبانه نیروهای مردمی در بخشهای امدادی، رسانهای، سایبری و حتی تبادلات علمی و معنوی ، تنها بخشی از جلوههای این وحدت ملی بود. تحریم و محاصره بیسابقه، پرتاب وحشت، همه و همه در مقابل روحیهای که برآمده از ایمان، باور به پیروزی و روایت مشترک تاریخ و سرنوشت ملتی مقاوم بود، رنگ باخت و آنچه باقی ماند، معادلهای جدید از مفهوم اقتدار هویت و قدرت بازدارندگی اجتماعی بود.
در این میدان، هویت ملی به معنای همگنی مصنوعی یا تکرار شعاری نیست؛ بلکه حاصل تجربه زیسته و حضور تاریخی جامعهای است که طی دورههای مختلف، آزموده شدن را به بخش جداییناپذیر سرنوشت و سربلندی ذهنی خود بدل کرده است. وحدت ملی ایرانیان در سیاق این جنگ، تنها پوستهای ریشهدار از «ایرانی بودن» نبود بلکه جلوهای عینی از عملیاتی شدن سرمایه اجتماعی و ترکیب منسجم عناصر هویت دینی، حماسی، ملی و اخلاقی شد.
این تنها رویکرد ایران نبود که معادله جنگ را تعیین کرد؛ ملتهای همسایه و ملتهای منطقه که در طول سالیان پس از انقلاب اسلامی، بارها از معادله هویت مردمی ایران رهآموزی گرفته بودند، نیز به این محوریت هویت ملی و الگوی رهبری مقاومت ایرانی پیوستند. تکرار روایت مظلومیت، پیوند سرنوشت مسلمانان و حتی بازخوانی خاطرات تاریخی جهاد دفاعی ایران، همگی عاملی شدند برای آنکه پدیده هویت ملی، از مرزهای جغرافیایی فراتر برود و مفهوم بازدارندگی به یک گفتمان منطقهای و حتی فرامنطقهای بدل شود.از سوی دیگر، آنچه شاخصترین وجه تمایز صحنه امروز نبردها با نمونههای پیشین حمله نظامی یا بحرانهای منطقهای را علنی میکند، نقشی است که هویت ملی ایران بهعنوان «منطق وحدتآفرین بازدارنده» ایفا کرد. ملت ایران با وجود تمام تضادها، اختلافات طبقاتی، شکافهای اجتماعی یا چالشهای اقتصادی و رسانهای، در بزنگاه تهدید مجدد صهیونیسم و آمریکا، دست از رقابتهای داخلی شست و بر مدار محوریت عزت ملی و احساس تعلق جمعی ایستاد. این همگرایی، خود را در تمام نمادها، رسانهها، گفتارهای عمومی و رفتار جمعی نمایان ساخت و سرمایه بیجایگزین و غیرقابل قیمتگذاری «همدلی ملی» را به نمایش گذاشت.
بخشی دیگر از نقش هویت ملی به کنشگری هوشمند در عرصه بینالمللی بازمیگردد؛ به این معنا که جامعه ایران توانست معنای مقاومت، ضدیت با تجاوز و غیرتمندی در دفاع از خانه و میهن را روایت کند و این روایت را، هم برای افکار عمومی داخلی الهامبخش کرد و هم در چشم ملتهای منطقه به یک افق مطلوب و الگوساز بدل ساخت. همین هویت، زمینهساز جذب انرژی، همدلی و حتی مدلهای جدید مشارکت رسانهای، فرهنگی و دیپلماتیک شد تا جایی که کمپینهای رسانهای ضدصهیونیستی، پویشهای مردمی بینالمللی و حتی موج جدیدی از نقد قدرتهای غربی در حمایت از صهیونیسم، در چهارگوشه جهان شکل گرفت. حلقه وصل همه این رخدادها، هویت ملی ایرانی بود که توانست میدان رقابت را به میدان غلبه روایت بر ضد روایت و الهامبخشی بر یأسآفرینی بدل کند.
نقش هویت ملی تنها در سطح کلان و حاکمیتی باقی نماند بلکه در سطوح خرد، حتی درون خانوادهها، محلات، شبکههای اجتماعی و حیات روزمره مردم نیز بازتاب یافت. تجربه مقاومت، اعتماد به مدیران ملی و امید به عبور از بحران تنها محصول کار رسانهها یا گزارههای رسمی نبود؛ بلکه حیات عینی مردم، سبک زندگی، روایتهای بازماندگان جنگ تحمیلی و خاطرات انباشته ملتی که طعم استقلال و پیروزی ملی را چشیدهاند، عامل واقعی پیوند مردم با محور مقاومت شد. اگر رهبر معظم انقلاب اسلامی از نقش بیبدیل هویت و ایمان ملی بهعنوان قدرت برتر بازدارنده سخن به میان میآورد، این ادعا برخاسته از سالها مشاهده و لمس عینی رفتار جامعهای است که تجربه تحریم، تهدید، جنگ و فریب را به فرصت برای بازیابی و بازسازی خود بدل کرده و اکنون در بزنگاه تهدید فراگیر، همافزایی شگرفی میان تمام لایهها و عناصر اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و حتی اقتصادی پدید آورده است.
همزمان با شکستهای متوالی صهیونیستها و ارتش آنها در فضای میدانی و رسانهای، چرخش افکار عمومی منطقه و حتی تردید بخش مهمی از صهیونیستها به توان استمرار حکومت مبتنی بر اجبار و ترس، روشن ساخت که سرمایههایی چون فناوری، لجستیک، یا حمایت غرب بیهویت، هرگز قادر به تولید بازدارندگی واقعی در بزنگاه تاریخ نیست و آنچه باقی میماند، حس جمعی، ایمان، هویت و سرمایه فرهنگی و پیوند اجتماعی حفظ شده است.
جنگ ۱۲ روزه بار دیگر این اصل را اثبات کرد که ابزار نظامی شرط لازم قدرت است اما هرگز شرط کافی تولید اقتدار و امنیت در بلندمدت نیست. سرنوشت نبردها را نه توپ و تانک و موشک، بلکه میدان عمل نیروهای وفادار و نیروهای مردمی رقم میزند؛ مردمی که نه با توزیع رانت یا تهییج شعار، بلکه با باور به اصالت آرمان خود و الهام گرفتن از افقها و قلههای تمدنی زندگی میکنند و همین باور، قدرت بازدارندگی واقعی خلق میکند.تجربه این جنگ نشان داد که هویت ملی ایران، نه یک واژه انتزاعی یا ابزاری تزئینی، بلکه مهمترین سلاح بازدارنده و میدانساز در بحرانیترین زمانهاست. ملتی که پشتوانه تاریخی، ایمان و سرمایه اجتماعی را به میدان میآورد، توان شکستناپذیری را در خود و پیرامون خود بازتولید میکند و در نقطهای که مادیات و تکنولوژی شکست میخورند، این سرمایه معنوی و هویتی است که معادله امنیت، صلح و اقتدار را ممکن میکند.
ایران با اتکا به همین هویت در جنگ تحمیلی صهیونی – امریکایی ۱۲ روزه نهتنها خود را از حلقۀ تهدید، تحقیر و تجاوز خارج ساخت بلکه روایتی تازه از عزت، اقتدار و بازدارندگی در معادلات منطقه و جهان به ثبت رساند و برای آینده تاریخ و جوانان این سرزمین و ملتهای جبهه مقاومت الگوی الهامبخش، امیدآفرین و اقتدارساز شد.»
انتهای پیام
نظرات