تاسوعا، روزی است که در آستانه طوفان عاشورا ایستاد؛ روزی که آسمان کربلا بوی غربت میدهد، اما در دل این غربت، شکوه مردانگی، وفاداری و ایمان میدرخشد. تاسوعا روز حضرت عباس است، علمدار بیادعا، برادر وفادار، سربازی که جان نداد تا پرچم ولایت زمین نخورد.
اگر عاشورا روز حماسه بود، تاسوعا روز زمینهسازی آن حماسه بود. روزی که کوه قامت عباس، در برابر عطش کودکان خم نشد و شمشیر در نیام نکرد. روزی که صدای موج فرات، بیتابتر از تشنگی کودکان خیمهها بود، اما لبان عباس خشک ماند و مشک پر از آب، مسیر غیرت را تا واپسین قطره پیمود.
حضرت عباس(ع)، نه فقط قهرمان نبرد، که قلهی ادب و معرفت بود. هیچگاه بیاذن حسین(ع) دست به کاری نزد، حتی رفتن به میدان جنگ را. او کسی بود که دشمن با دیدن قامتش، لرزید، اما او به فرمان حسین ایستاد و هیچگاه پا را فراتر از ادب برادرانه نگذاشت.
تاسوعا، روزی است که عباس جان دارد اما جاننثاری میکند. روزی که امام حسین(ع)، نگاهی به سپاه دشمن میکند و نگاهی به آسمان، و میداند که فردا، دنیا دیگر حسین را نخواهد دید، اما نامش جاودانه خواهد ماند. و در این میان، تکیهگاه حسین، تنها یک نام است: عباس.
تاسوعا، روز اشک است، اما نه اشک ناتوانی؛ اشک غربت حسین، وقتی به عباس نگاه میکند و میداند که ستون خیمهها، فردا خواهد شکست. روزی که حسین میداند عباس در میدان خواهد رفت، اما باز نخواهد گشت؛ با مشک پاره و دستان بریده، اما دلی لبریز از وفا.
ای تاسوعا، ای روز عباس، تو یادآور اینی که وفاداری، فقط در جان دادن نیست، در نفس کشیدن کنار حق است. تو به ما آموختی که مردانگی، تنها در میدان جنگ نیست، بلکه در صبر، در ادب، در سکوت پرشکوه علمدار است.
امروز، وقتی علمهای سیاه در کوچهها برافراشته میشوند و دلها از غم تاسوعا میلرزد، ما دوباره به عباس فکر میکنیم. به آن دستان بریده، به آن مشک پاره، به آن لبان تشنه و به نگاهی که هیچگاه از نگاه حسین جدا نشد.
در تاسوعا، صدای پای تقدیر نزدیکتر از همیشه است. شبهنگام، وقتی نسیم بر خیمههای حسین میوزد، صدای نجواها و وداعها بلند است؛ و در میان این همه صدا، صدایی نمیآید جز سکوت عباس. سکوتی که از هزاران فریاد رساتر است. عباس حرف نمیزند؛ عمل میکند. او میداند که فردا، خون است و نیزه و دستان بریده. اما در چشمهایش، نه ترس است و نه تردید.
حضرت عباس(ع) یک جنگاور بود، اما نه جنگطلب؛ او دلیر بود، اما نه مغرور؛ دستهایش برای شمشیرزنی زاده شده بود، اما تا لحظه آخر، در خدمت امام و اهلبیت باقی ماند. او درس ادب در ولایت را از پدرش، علی(ع)، به ارث برده بود. برای همین است که وقتی برای آوردن آب به سوی فرات رفت، دل عالم برایش لرزید. او رفت، نه برای خود، بلکه برای کودکان تشنهای که نگاهشان به مشک عباس دوخته شده بود.
تاسوعا، تنها یک روز در تقویم نیست؛ مرز میان آزمون وفاداری و جهاد خونین است. روزی که عباس، به ما آموخت چگونه میشود به اوج رسید، حتی اگر دستانت بریده شود. چگونه میشود سربلند ماند، حتی اگر بدنات در میان نخلها بیفتد.
در فرهنگ شیعه، تاسوعا روز عباس است، نه فقط به خاطر جنگآوریاش، بلکه چون عباس، تمامشدهی وفاداری است. او نماد مردی است که همهچیزش را فدای یک اصل کرد: «اگر حسین هست، من هستم؛ اگر او نباشد، بودن بیمعناست.»
امروز، روز تاسوعاست ...
در دل شب، صدای یا عباس میآید. صدای مادری که به کودک تشنهاش وعدهی مشک عباس را داده. صدای زینب(س) که میداند فردا، علم بر زمین خواهد افتاد، اما پرچم بلند غیرت عباس، هرگز فرو نخواهد افتاد.
امروز تاسوعاست ... و دلهای ما بیقرار مردی است که در وفاداریاش، حتی آب را شرمنده کرد. مردی که با دستان بریده، مشک را گرفت تا به خیمهها برساند، اما سهمش از فرات، فقط لبهای خشکیده بود.
باشد که ما، شیعه عباس باشیم؛ نه فقط در ذکر و عزاداری، که در وفاداری به راه حق، در ادب با ولی خدا، در ایستادن کنار حقیقت، حتی اگر تمام دنیا روبهرویمان ایستاده باشد.
در همین رابطه امام جمعه سلطانیه به تبیین فضائل حضرت ابوالفضل العباس (ع) اشاره کرد و با بیان اینکه حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام در نزد خدا در قیامت منزلتی دارد که شهدای دیگر غبطه میخورند، میگوید: ولایتمداری، وفاداری، غیرت و مقاومت از ویژگیهای علمدار کربلا است.
حجتالاسلام سیدعمران حسینینسب اظهار میکند: حضرت ابوالفضل العباس (ع) مظهر ایثار و اخلاص در راه ولایت بود و با فدا کردن جان خود در مسیر دفاع از امام زمان خویش، الگویی بیبدیل از وفاداری و بصیرت در سختترین شرایط بهجا گذاشت؛ شخصیت ایشان نه تنها در میدان نبرد، بلکه در اوج وفاداری به امام حسین علیهالسلام به عنوان نماد پایداری در تاریخ اسلام ماندگار شد.
باشد که در مکتب عباس، ما نیز علمدار باشیم؛ نه فقط در ظاهر، که در وفاداری، در اخلاق، در خدمت به حق و در ایستادگی در کنار امام زمانمان.
انتهای پیام
نظرات