به گزارش ایسنا، آرین احمدی در یادداشتی نوشت: فرهنگ، چیزی نیست که بیرون از ما اتفاق بیفتد. نه در تالارهای بزرگ، نه در کتابهای قطور، نه در شعارهای بلند. فرهنگ، از لحظهای آغاز میشود که یک انسان با دیگری روبهرو میشود: وقتی سلام میکنیم، وقتی بهجای بوق زدن، صبر میکنیم، وقتی بدون قضاوت به حرف کسی گوش میدهیم. اگر بخواهیم فرهنگ جامعهمان را ارتقا دهیم، باید اول آینهای جلویمان بگذاریم؛ ارتقای فرهنگی، از خود ما شروع میشود.
شاید کمتر کسی این روزها دغدغه فرهنگی داشته باشد و ساید بیشتر جامعه درگیر مسائل اقتصادی باشند اما فراموش نکنیم ، این فرهنگ است که باعث رشد و پیشرفت جامعه می شود . شاید رعایت مطالب ذیل کمک شایانی در ارتقای فرهنگی داشته باشند
۱-احترام؛ سادهترین شکل بزرگی
یکی از نشانههای جامعه سالم، احترام متقابل است؛ چیزی که نه هزینه دارد و نه نیازمند آموزش تخصصی است. احترام به بزرگتر، کودک، فروشنده، راننده، نظافتچی، مشتری، رهگذر… همه اینها قطعههایی از پازلیاند که نامش «فرهنگ اجتماعی» است. وقتی کسی در مترو جای خود را به سالمند میدهد یا در صف نانوایی نوبت را رعایت میکند، در حال ساختن جامعهای محترمانهتر است، بیآنکه خود بداند.
۲-فرهنگ گفتگو را تمرین کنیم
در بسیاری از خانوادهها، گفتگو جای خود را به فرمان و سکوت داده است. اما جامعهای که در آن گوش دادن، یکی از فضیلتها نباشد، رشد نمیکند. گفتگو از خانه شروع میشود؛ از اینکه پدر به حرف فرزند گوش کند، بدون قطع کردن. از اینکه مادر از تجربههای روزانهاش بگوید و فرزندان بیدفاع قضاوت نکنند. تمرین گفتگو یعنی تمرین تفاهم، تمرین احترام به تفاوت، تمرین صبوری.
۳-مدرسه زندگی، همین کوچه و خیابان است
بخش بزرگی از یادگیری فرهنگی، بیرون از کلاس درس اتفاق میافتد. بچهها وقتی از ما رفتارهای روزمره را میبینند، آنها را عمیقتر از هر درس رسمی یاد میگیرند. وقتی کودک ما میبیند که چطور با همسایه رفتار میکنیم، یا وقتی در تاکسی حرفی با ادب میزنیم یا نمیزنیم، همه اینها در ذهنش ضبط میشود. ما همیشه معلمیم؛ چه بخواهیم، چه نه.
۴-کتاب، قصه، تصویر؛ غذای روح
برای ساختن فرهنگ قوی، باید روح انسان را تغذیه کرد. کتابخواندن، قصهگویی برای کودکان، تماشای فیلمهای معناگرا، نقاشیکشیدن، شنیدن موسیقیهای تأملبرانگیز… همه اینها ابزارهاییاند که آدمی را عمیقتر، مهربانتر و خلاقتر میکنند. وقتی خانوادهای هفتهای یک کتاب با هم میخوانند یا داستانی تعریف میکنند، در حال ساختن فرهنگاند، آرام و بیسروصدا.
۵-مهارت زندگی؛ در رفتارهای ساده نهفته است
شاید یکی از بزرگترین اشتباهات ما این باشد که فکر میکنیم برای یادگیری فرهنگ، نیاز به مراسم خاص یا آموزش رسمی داریم. در حالی که فرهنگ در رفتارهای ساده نهفته است: شنیدن بدون قطعکردن، تشکر کردن، تمیز نگهداشتن محیط عمومی، عذرخواهی از اشتباه، خوشقولی، امانتداری، و مراقبت از زبان در گفتگوها. اگر هر کسی فقط چند رفتار پایه را با دقت رعایت کند، فرهنگ یک شهر متحول میشود.
۶-هر محله، یک مدرسه فرهنگی
کوچهها، پارکها، فروشگاهها و حتی نانواییهای محله، میتوانند مدرسههایی باشند برای رشد فرهنگی. سلامدادن به همسایه، تمیز نگهداشتن پارک، برگزاری دورهمیهای ساده با محور کتابخوانی یا قصهگویی، همه میتوانند تاثیرگذار باشند. گاهی یک مغازهدار که با احترام با مشتریها برخورد میکند، بیشتر از دهها سخنرانی، فرهنگساز است.
۷-فرهنگ یعنی توجه به جزئیات
فرهنگ در جزئیات زنده است. در نوع نگاهکردن، در نحوه صحبتکردن، در طرز غذا خوردن در جمع، در مراقبت از گیاهان محله، در اینکه چطور درباره دیگران حرف میزنیم. توجه به این جزئیات، ما را به جامعهای حساس، اخلاقی و زیبا نزدیکتر میکند.
و در نهایت فرهنگ چیزی نیست که از بیرون وارد شود. فرهنگ، انتخابهای کوچک روزمره ماست؛ انتخاب بین صبر و عصبانیت، بین گوش دادن و قضاوت، بین احترام و بیتفاوتی. اگر هر یک از ما فقط یک رفتار خوب را هر روز تمرین کنیم، آرام آرام، فرهنگی تازه در دل همین کوچهها شکل میگیرد. بینیاز از تبلیغ.
انتهای پیام
نظرات