به گزارش ایسنا، سید رضا افتخاری در بین هواداران فوتبال بیشتر به خاطر دوره مدیریتیاش در باشگاه استقلال شناخته میشود اما سابقه مدیریت او در فوتبال به دهه ۷۰ برمیگردد. افتخاری سابقه دبیرکلی فدراسیون فوتبال، نایب رئیسی فدراسیون فوتبال، ریاست سازمان لیگ فوتبال و ریاست کمیته فوتسال را دارد. او چندی پیش دعوت ایسنا را قبول کرد و در گفتوگویی به مهمترین برهههای دوره مدیریتیاش در فوتبال پرداخت. در ادامه گفتوگوی سید رضا افتخاری با ایسنا را میخوانید:
ابتدا درباره دوران دبیر کلی خود در فدراسیون آقای مصطفوی صحبت کنید و بگویید چه فضایی در فوتبال آن زمان حاکم بود؟
من قبل از اینکه دبیر کل فدراسیون شوم، رئیس هیات فوتبال دو استان زنجان و قزوین بودم و آقای مصطفوی از من دعوت کرد تا این سمت را قبول کنم و در آن شرایط پذیرفتم. مثل الان نبود که بودجه و اسپانسرهای خوبی داشته باشیم. هم باید پول درمیآوردیم و هم تیمها را ساپورت میکردیم. ضمن اینکه بایدهزینهها هم پرداخت میشد. فوتبال آن زمان مثل الان نبود. وقتی که به مقدماتی جام جهانی رفتیم یا در سال ۹۶ که تیم ملی در امارات هم نتایج خوبی گرفت، بازیکنان ما به دنبال منافع مالی نبودند و فقط دنبال کسب نتیجه و خوشحال کردن مردم بودند. واقعا دنبال پول نبودند. ما بازیکنان بزرگی مثل علی دایی، خداداد عزیزی، استیلی، باقری، عابدزاده، خاکپور و ... را داشتیم که همه به فکر خوشحال کردن مردم بودند. ما مقابل استرالیا فقط به فکر برد بودیم تا تیم ملی بعد از ۳۰ سال به جام جهانی برسد و کسی از پاداش صحبت نمیکرد. به یاد دارم که خود من آن زمان در استرالیا با سفیر ایران دیدار کردم و خواهش کردم تا یک مبلغی را از ایران گرفته و به ما بدهند تا پاداشی را به بازیکنان بدهیم و خوشبختانه آقای خرازی به عنوان وزیر وقت موافقت انجام دادند و ما پاداشی را به بازیکنان دادیم.
من احساس کردم که نباید اشتباهی که در قطر داشتیم و مواد غذایی بازیکنان را بررسی نکردیم، تکرار کنیم. با یکی از ایرانیان مقیم استرالیا به خانه یک رستوراندار ایرانی رفتیم و از او خواستم تا برای بازیکنان تیم ملی نهار آماده کند. من به ویرا هم نگفتم که چنین تصمیمی گرفتهام چون ناراحت میشد که بدون اطلاع او چنین کاری کرده بودم. خوشبختانه غذای خوبی هم بود و من به ویرا دروغ مصلحتآمیز گفتم امروز غذا را مهمان سفارت هستیم. اگر نگاه کنید بازیکنان ما در نیمه دوم بازی با استرالیا واقعا عالی بودند و انرژی خوبی داشتند.
درباره دوره خود به عنوان سرپرست تیم ملی و سوم شدن در جام ملتهای ۹۶ صحبت کنید؟ خیلی از بازیکنان آن دوره از خلق خوی تند و خاص آقای مایلی کهن میگویند. رفتار او چطور بود؟
انصافا آقای مایلی کهن زحمات زیادی برای تیم کشید و عصبانیت او نیز ناشی از تعصبش بود. من با مایلی کهن خیلی راحت کنار آمدم و خیلی جاها نیز به او کمک کردم، چرا که من ذاتا انسان آرامی هستم و صبوری میکردم. ما در بازیهای ۱۹۹۶ اگر در بازی با عربستان دچار ناداوری نمیشدیم، مطمئنا میتوانستیم قهرمان شویم. ما تیمهایی مثل عربستان، کره و تایلند را در آن مسابقات بردیم. نتایج آن مسابقات جرقهای در فوتبال ایران بود که ادامه همان موج به مقدماتی جام جهانی رسید و از آنجا به جام جهانی رسیدیم.
توضیح دهید که چگونه در آستانه جام جهانی ۹۸ به انتخاب ایویچ رسیدید و او را به ایران آوردید؟
قبل از ایویچ و وقتی تیم ما مقابل قطر نتیجه نگرفت، آقای مصطفوی با بازیکنان به این جمع بندی رسیدند که بهتر است یک شوک به تیم وارد شود که درنتیجه آقای مایلی کهن از تیم جدا شد و ویرا به تیم آمد تا روحیه تیم تغییر کند. خوشبختانه این اتفاق هم افتاد و تیم ما در بازی با استرالیا واقعا درخشان ظاهر شد و توانستیم نتیجه خوبی بگیریم. قبل از بازی با استرالیا که برای ما بسیار مهم بود، روزی که ما با نمایندگان فیفا و ایافسی جلسه داشتیم، من احساس کردم که نباید اشتباهی که در قطر داشتیم و مواد غذایی بازیکنان را بررسی نکردیم، تکرار کنیم. پس از آن بود که به دلیل حساسیت و حیاتی بودن آن بازی به میزبان اعتماد نکردیم و از هتل غذا نگرفتیم. در لابی هتل چند ایرانی دیدم که از آنها پرسیدم آیا در استرالیا، ایرانی میشناسند که رستوران داشته باشد؟ یکی از آنها گفت الان دیر وقت است و رستوران را بستهاند، ناگهان یکی از آن ایرانیها گفت من خانه صاحب رستوران را میشناسم. با آن فرد به خانه صاحب رستوران رفتیم که از او خواستم تا برای بازیکنان تیم ملی نهار آماده کند. غذای روز بازی بازیکنان ماکارانی و جوجه بود که به آشپز ایرانی گفتیم درست کند و پک کند و به هتل بیاورد. او پول هم نگرفت و غذا را پس از آماده کردن به هتل آورد. من به ویرا هم نگفتم که چنین تصمیمی گرفتهام چون ناراحت میشد که بدون اطلاع او چنین کاری کرده بودم. خوشبختانه غذای خوبی هم بود و من به ویرا دروغ مصلحتآمیز گفتم امروز غذا را مهمان سفارت هستیم. اگر نگاه کنید بازیکنان ما در نیمه دوم بازی با استرالیا واقعا عالی بودند و انرژی خوبی داشتند. از همانجا فوتبال ما پیشرفت کرد.
در مصاحبهای که با فلاحتزاده بازیکن وقت تیمملی داشتیم، او درباره جدایی ایویچ صحبت کرد و گفت سرمربی وقت تیمملی هنگام خداحافظی، دلیل برکناریاش را ناصر نوآموز عنوان کرد. این موضوع را تایید میکنید؟
نه اینطور نبود. ایویچ یک بازی دوستانه در اروپا با رم داشت که ما نتیجه نگرفتیم و بد باختیم. بعد از آن باخت مسئولان ما نگران شدند و در نتیجه تصمیم گرفتند ایشان را کنار بگذارند چون به نظر آنها ممکن بود در جام جهانی اتفاقات خوبی نیفتد. آقای صفایی فراهانی هم موافق بود.
چه شد که جلال طالبی سرمربی تیمملی شد؟
آقای امیرآصفی به فدراسیون فوتبال آمد و به عنوان رئیس یکی از کمیتهها انتخاب شدند. ایشان از قدیم با آقای جلال طالبی ارتباط داشتند، او را به آقای صفایی فراهانی معرفی کردند و تیم با ترکیب طالبی و دکتر ذوالفقارنسب به جام جهانی رفت. اینطور شد که جلال طالبی به عنوان سرمربی جدید تیم ملی انتخاب شد، ضمن اینکه خود طالبی با تیم کار میکرد و زحمات زیادی هم کشیده بود.
البته طالبی از قبل در همان اردوی ایتالیا به کادر فنی تیمملی اضافه شد که به مذاق آقای ایویچ هم خوش نیامد و او از یک جایی به بعد، طالبی را به روی سکوها فرستاد تا در کارهایش دخالت نکند.
این جزئیاتی است که شما خبرنگاران بهتر از ما میدانید ولی بیشتر نگرانیهای فدراسیون بخاطر نتیجه تیم ملی با ایویچ بود. البته من خودم معتقدم از مربی نباید توقع داشت که در چند ماه تیم را زیر و رو کند. باید به مربی وقت داد تا به شناخت کافی از تیم برسد و در نتیجه تفکرات خود را پیاده سازی کند. بعضی بازیکنان وقتی به تیمی میروند، بازیکنانش را به خوبی نمیشناسد. یادم است وقتی شفر را به استقلال آوردم، ایشان دو دستیار خارجی با خودش آورد که این نفرات با تیم کارهای تاکتیکی کردند. شفر فقط نظارت میکرد و همین باعث شد شرایط استقلال دگرگون شود و نتایج خوبی هم بگیریم. آنها استقلال را هفتم تحویل گرفتند و نایب قهرمان کردند.
جلوتر که برویم، شما بعد از نایب رئیسی فدراسیون فوتبال، ریاست سازمان لیگ فوتبال و ریاست کمیته فوتسال به مدیرعاملی باشگاه استقلال رسیدید.
البته یک دورهای از فعالیتهای من در ورزش را شما نگفتید. من بعد از اینکه نایب رییس فدراسیون بودم و شرایط عوض شد و تیم جدید آمد، مدیر کل تربیت بدنی استان تهران منصوب شدم و فعالیت کردم. بعد از آن آمدم و کمیته فوتسال را در اختیار گرفتم چون آقای کفاشیان از من درخواست کرد. موقعی که من فوتسال را تحویل گرفتم، فقط یک اتاق در فدراسیون داشت و من بلافاصله به این فکر افتادم که محلی را ایجاد کرده و فوتسال را مستقل کنم. واقعا فوتسال را متحول کردیم. از باشگاهها هم کمک گرفتم و دو واحد در نزدیکی فدراسیون برای کمیته فوتسال خریدیم که کمیته فوتسال از فدراسیون جدا شد. سالن فوتسال را که یک بخش ناقص داشت دو طبقه ساختم که اتاق کنفرانس، داوران و جلسات باشد. در کنار سالنی که تیم ملی در آنجا تمرین میکرد این سازه برقرار شد. آن موقع آقای تاج گفت من ۵ هزار متر زمین گرفتهام و میخواهم فدراسیون را به آنجا ببرم که به او گفتم این ۵ هزار متر را تا زمانی که شما بسازید به عمر ما کفاف نمیدهد. من ساختم و الان تاج در دفتری است که من ساختم (باخنده).
خسوس کاندلاس را هم شما برای تیم ملی فوتسال آوردید.
بله من بودم که خسوس کاندلاس را آوردم و در کنار او آقای ناظمالشریعه را آوردم چون در اهواز نتایج خوبی گرفته بود و از او خواستم در کنار خسوس یاد بگیرد. همانطور هم شد و ایشان در کنار خسوس ماند و با آن ترکیب هم ازبکستان را در فینال بردیم و قهرمان آسیا شدیم. همان تیم را هم من برای جام جهانی ۲۰۱۶ تقویت کردم. متاسفانه الان توجه خوبی به تیمها وجود ندارد و وقتی تیم اعزام مهم در پیش دارد، بدون بازی تدارکاتی خوب عازم میشود. همان موقع ما با تیمهایی مثل روسیه، برزیل و ... بازی تدارکاتی داشتیم. در جام جهانی هم یک نکته جالب بود. در بازی با روسیه یک داور از قزاقستان وجود داشت که آنها ریشه روسی داشتند. متاسفانه آن داور یک پنالتی ما را نگرفت و حسین طیبی که در روسیه بازی کرده بود و زبان روسی را تا حدودی بلد بود پیش من آمد و گفت که من شنیدم که بازیکن روسیه گفت دستت درد نکند که پنالتی را نگرفتی! واقعیت این است که اگر آن پنالتی را میگرفت تیم ما قهرمان جهان میشد. همان زمان که برزیل و پرتغال را حذف کردیم و برای اولین بار در تاریخ فوتسال ایران سوم جهان شدیم. به نظرم در تاریخ فوتسال ایران ماندگار خواهد شد و بعد از آن دیگر اتفاق خاصی نیفتاد.
در بازی با روسیه در نیمه نهایی جام جهانی ۲۰۱۶ فوتسال یک داور از قزاقستان داور بود. آنها ریشه روسی دارند. متاسفانه آن داور یک پنالتی ما را نگرفت و حسین طیبی که در روسیه بازی کرده بود و زبان روسی را تا حدودی بلد بود پیش من آمد و گفت که من شنیدم که بازیکن روسیه گفت دستت درد نکند که پنالتی را نگرفتی! واقعیت این است که اگر آن پنالتی را میگرفت تیم ما قهرمان جهان میشد.
بله در آخرین دوره هم با کلی امید مقابل مراکش شکست خوردند و از جام جهانی حذف شدند.
حتی من به آقای وحید شمسایی گفتم مبادا قول قهرمانی بدهی، شما سه سال باید کار کنید تا تیم پوست اندازی کند و بازیکنان جوان را وارد تیم کنیم تا با بازی تدارکاتی آنها آماده شوند. ما آن زمان ۱۰۰۰ بازیکن را به نهاوند دعوت کردیم و از داخل آن ۱۰۰۰ نفر ۲۰۰ نفر را انتخاب کردیم. در تهران بین آنها بازی گذاشتیم و از بین آنها ۴۰ بازیکن انتخاب کردیم که از بین آنها ترکیب تیم ملی در کنار بازیکنان باتجربه تشکیل شد. در کنار این موضوع بازیهای تدارکاتی مقابل ایتالیا و دیگر تیمهای مطرح اوضاع خوبی را به وجود آورد.
فوتسال ایران از نظر مدیریتی همچنان مشکل دارد؟
متاسفانه مشکلات ناشی از خود فوتبال و فوتسال نیست و از جاهای دیگر هم هست. اگر بازی تدارکاتی نداریم دلیل آن دیپلماسی ضعیف ورزشی است. ارتباط ما با دنیا خوب نیست. الان عربستان و امارات را ببینید که چقدر سرمایه گذاری کرده و پیشرفت کردهاند، اما ما درجا میزنیم. به نظر من دولت باید ورود کند و از طریق سفرا ارتباطات ورزش ما با کشورهای دیگر را بهبود دهند. زیر ساختهای ما فرسوده شده است. زمانی که مدیر کل ورزش استان تهران بودم بسیاری از پروژهها را تعطیل کردم و برخی را هم تکمیل کردم. در هیات دولت آقای احمدینژاد از من پرسید چرا پروژهها را کنسل کردهاید که من توضیح دادم. وقتی در یک جا فوتبال نداریم استادیوم میخواهیم چه کار؟ خیلی از آن استادیومها که در آن زمان ساخته شد، الان کاملا متروکه است. همانجا پیشنهاد دادم به جای استادیوم زمین تمرین ایجاد کنیم تا مردم تمرین کنند. بدون مکان سنجی برخی جاها را انتخاب کرده بودند تا در روستا سالن درست کنند. حتی در آن روستا، روستاییان پیگیر تکمیل پروژه بودند چرا که میخواستند علوفه خود را داخل سالن جمع کنند! برای استان تهران حدودا ۱۱ تا ۱۵ تا استادیوم ۵ هزار نفری در نظر گرفته شده بود. در مناطقی مثل اسلامشهر، رباط کریم، فیروزکوه، ورامین، قرچک، پاکدشت و ساوجبلاغ ما سعی کردیم این پروژهها تکمیل شود چون پر جمعیت بود اما باقی را متوقف کردم. در هر صورت نیاز است به درستی هزینه کنیم. فوتبال ما از یک جایی به بعد سیاسی شد. این را هم بگویم که متاسفانه وقتی در زمان آقای مصطفوی از استرالیا برگشتیم، ایشان دوست داشتند که مورد استقبال دولت قرار بگیریم که این اتفاق نیفتاد. حتی آقای خاتمی به ما گفت که به این جمعبندی رسیدهاند که وقتی فوتبال اینقدر جمعیت را خوشحال میکند باید نظارت بیشتری روی آن باشد و به همین دلیل تغییرات در فدراسیون فوتبال رخ داد.
اجازه دهید جلوتر بیاییم و درباره زمان حضور شما در کلمبیا برای جام جهانی ۲۰۱۶ فوتسال که هم زمان با دوره مدیریتتان در استقلال بود صحبت کنیم. در آن برهه اتهامی مبنی بر جعل امضای شما در آکادمی استقلال با مدیریت صادق ورمرزیار به وجود آمد. درباره این موضوع صحبت کنید.
آقای صادق ورمرزیاز یکسری قرارداد در رده نونهالان بسته بود که در آکادمی عضو شوند. این قراردادها هیچ بار مالی هم نداشت و در قرارداد هیچ پولی به این نفرات داده نمیشد و فقط برای عضویت نفرات بود. تعدادی از این قراردادها را خود او امضا کرده بود و من هم در جریان بودم چون موضوع مهمی نبود. روی این موضوع دست گذاشتند که ایشان جعل کرده است اما من توجه نکردم. در آن زمان ما به قدری مشکلات داشتیم که اصلا این موضوع مهم نبود. بعدا که من برگشتم این امضاها را تایید کردم که به آنها برخورد که چرا من تایید کردم. در واقعیت اتفاق خاصی نبود و بی دلیل آنها را بزرگ کردند.
در ابتدای حضورتان در استقلال به نظر میرسید که ارتباط شما با منصوریان خوب نیست اما بعدا این رابطه بهتر شد. حتی در آن برهه که استقلال با منصوریان نتیجه نمیگرد، گفته میشد که اگر خود او از سمتش استعفا نکند، شما او را برکنار نمیکنید و از او حمایت میکنید.
آقای منصوریان در جام جهانی و بازی با استرالیا با ما بود و در اردوهای تیم ملی هم حضور داشت. ما سه، چهار سال با هم زندگی کرده بودیم. زمان آقای افشارزاده ایشان منصوب شد و وقتی من آمدم بنا را برای حمایت از او گذاشتم که حتی از من هم انتقاد میشد که عملکرد ایشان خوب نبوده و باید اجازه دهم که استعفا بدهد. تا اینکه هیات مدیره شرط گذاشت که اگر او در بازی با ذوبآهن نتیجه نگیرید باید استعفا بدهد و متاسفانه این اتفاق افتاد و استعفا کرد. در کوران مسابقات خیلی برای ما سخت بود و من خودم اگر نظر هیات مدیره نبود با استعفای او موافقت نمیکردم و منصوریان را نگه میداشتم. سیاست خود من این است که باید به یک مربی وقت داد تا کار کند. این روش که با یک باخت مربی را عوض میکنند، رفتار کشورهای عربی است. در آن زمان اما شرایط به نحوی بود که تصمیم گرفتم برای جلوگیری از لطمه خوردن به اعتبار منصوریان با استعفای او موافقت کنم. در سه روز هم با شفر صحبت کردم و به تیم اضافه شد.
آن زمان بحث حضور فاتح تریم در استقلال مطرح شده بود. آیا واقعا مذاکرات با او انقدر جدی شد؟
گزینه اول ما فاتح تریم بود که توسط هیات مدیره مطرح شد. من به اعضای هیات مدیره گفتم که ایشان با فدراسیون ترکیه قرارداد داشت و سالی ۵ میلیون دلار میگرفت. ضمن این که باید ۵ میلیون دلار هم برای فسخ قرارداد او پرداخت میکردیم. ما هم چنین پولی را در آن زمان نداشتیم. قرار شد یک نفر را بفرستم تا با او مذاکره کند که به خانه فاتح تریم رفت و با او صحبت کند که او گفت من باید به فدراسیون پول رضایت نامه بدهم تا بعد با شما قرارداد ببندم. دقیقا همان صحبتهای من را گفت و به همین دلیل نهایتا به وینفرد شفر رسیدیم. زمانی که من دبیر فدراسیون صفایی فراهانی بودم، نام شفر هم برای سرمربیگری تیم ملی مطرح شد. شناخت نسبی از شفر داشتم و دیدم که رزومه خوبی در کامرون و جامائیکا دارد و او را جذب کردیم. از شفر دعوت کردم که به دبی بیاید. وقتی بحث قرارداد و مالی شد اینگونه شروع کردم که استقلال تیم مطرحی در آسیا است و دو بار قهرمان این قاره شده است. هر مربی در این تیم سرمربی شود برایش امتیاز محسوب خواهد شد. در مورد بحث مالی شفر گفت که یک باشگاه چینی یک و نیم میلیون دلار برای یک سال میدهد و مراکش هم یک میلیون دلار پیشنهاد کرده است. من هم گفتم از این پولها نداریم و فقط اعتبار و تیم داریم (باخنده). بعد از چانه زدن به آقای سلطانیفر زنگ زدم که مبلغ او را تا ۵۰۰ هزار دلار پایین آوردم که آقای سلطانیفر گفت دوباره چانه بزن و پایینتر بیاور. در نهایت روی ۴۰۰ هزار دلار به توافق رسیدیم که حقوق دستیارانش را هم با خودش بود. بعدا که شفر به ایران آمد، به شوخی به من گفت که من فکر میکردم افتخاری میگوید "پول نداریم، پول نداریم" انگلیسی بلد نیست که میگوید پول نداریم ولی بعدا فهمیدم که میخواهد سر من کلاه بگذارد (با خنده). شفر به موقع آمد و نتایج خوبی هم گرفت.
اواخر دوره حضور منصوریان در استقلال، یک برنامه نود جنجالی رقم خورد که با خندههای عجیب ملکی عضو هیات مدیره وقت استقلال به منصوریان همراه بود. آن زمان گفته میشد که مجتبی جباری پس از تشری که به شما در رختکن زده، مغضوب شماست و از طرف دیگر منصوریان هم با مهدی رحمتی به مشکل خورده بود تا در نهایت این دو بازیکن به عنوان وجهالمصالحه شما و آقای منصوریان کنار گذاشته شدند.
مجتبی جباری که جرات نمیکند پرخاش کند، او انتقادی کرد که به کل کشور برمیگشت. من هم به او گفتم از قطر آمدهای و اینجا اینطور نیست. از او خواستم تا صبر داشته و تحمل کند. من با وزیر دفاع ملاقات کردم و از او خواستم تا زمین صنایع دفاع را در اختیار باشگاه قرار دهد که در آنجا تیم تمرین کرد.
اگر مشکل فقط این بود، پس چرا در زمان شفر رحمتی به تیم برگشت اما جباری برنگشت؟
جباری در قطر مصدوم شده بود و قرار بود برای درمان به رمانی برود. موقعی که در ایران بود هم خوب نشده بود. ما شرط گذاشتیم در قراردادش که بازی به بازی به او پول میدهیم و ۴ بازی انجام داد. حتی یک بار که از کنار زمین میگذشتم دیدم استخوانهای پای جباری از بس که پایش را عمل کرده، بیرون زده که دلم سوخت و پیش خودم میگفتم که چرا باید به او انقدر فشار بیاوریم. هر بازیکنی که مربیان ما خواستند من برایشان گرفتم. از تیام و جپارف بگیرید تا نفراتی مثل قایدی، صیادمنش و ... که همگی بازیکنان خوبی بودند. تیم از نظر بازیکن یک تیم هم روی نیمکت داشت و مشکل بازیکن نداشتیم.
پس آقای شفر جباری را به خاطر شرایط فیزیکیاش نخواست؟
آن زمان منصوریان بود.
تیام را از سایت ترانسفرمارکت پیدا کردم. او دوست داشت در آسیا بازی کند و خودش را نشان دهد. من به او گفتم اگر به تیم ما اضافه شود در لیگ قهرمانان آسیا بازی میکند و تمام تیمهای عربی او را میشناسند. گفتم بعد از قرارداد با ما میتوانی پولی که میخواهی را جبران کنی.
منظورم بعد از رفتن منصوریان است. چرا در دوره شفر، رحمتی به تیم برگشت ولی جباری برنگشت؟
جباری به دلیل شرایط فیزیکی خود نتوانست در تیم بماند. جباری به دلیل مصدومیت نمیتوانست بازی کند و بازی هم به او نمیدادند.
یکی از بهترین بازیکنان خارجیای که به فوتبال ایران آمده، در دوره مدیریت شما در استقلال بود که تیام را آوردید. چطور توانستید او را متقاعد به حضور در استقلال کنید؟ در آن دوره بازیکنانی مثل الحاجی گرو گزینه اول آقای شفر بود.
من وقتی ویدیو چند بازیکن مثل گرو را که یک نفرشان هم در چین بازی میکرد را دیدم، متوجه شدم که بعضی از آن بازیکنان به قدری چاق هستند که نمیتوانستند بازی کنند. دلالها میخواستند این نفرات را به استقلال بیندازند و وقتی بعد دو، سه بازی متوجه شدیم که اینها بازیکنان خوبی نیستند و آنها را کنار گذاشتیم، از ما شکایت کنند و تمام پولشان را بگیرند.
این بازیکنان گزینه شفر بودند؟
بله گزینه شفر بودند. البته شفر که نه، در واقع گزینه دلالها بودند. من بازیکنانی که معرفی کردند را نپذیرفتم چون فوتبالیستی میخواستم که به فوتبال ما کمک کند. در سایتهایی که تیمهای اروپایی بازیکنان را برای فروش میگذارند، تیام را پیدا کردم.
منظورتان سایت ترنسفرمارکت است؟
بله. آن زمان تیام در یوونتوس بود و قراردادش تمام شده بود و به یک باشگاه دیگر قرض داده شده بود. با او تماس گرفته و به ایران دعوتش کردیم که چون نتوانستیم برایش ویزا بگیریم، از او خواستم تا وارد بخش ترانزیت فرودگاه شود تا بعد از مذاکره او را وارد کنیم. ساعت یک و نیم شب تیام به ایران رسید و در فرودگاه که من با آقای توفیقی به آنجا رفتم با او دیدار کردیم. آقای توفیقی تبحر خاصی در بستن قرارداد داشت. در واقع به شکلی قرارداد میبست که سر باشگاه کلاه نمیرفت ولی سر طرف مقابل کلاه میرفت. نه این که دزدی بکند، بلکه اجازه زیادهخواهی به طرف مقابل نمیداد. بعد از صحبتهایی که با تیام در ترانزیت فرودگاه داشتیم، متوجه شدم که خیلی با اعتقاد و با ایمان است و خیلی هم شرایط سختی نداشت. دوست داشت در آسیا بازی کند و خودش را نشان دهد. من به او گفتم اگر به تیم ما اضافه شود در لیگ قهرمانان آسیا بازی میکند و تمام تیمهای عربی او را میشناسند. گفتم بعد از قرارداد با ما میتوانی پولی که میخواهی را جبران کنی. با ایشان هم قراردادی به مدت یک سال و نیم بستیم که برای نیم فصل ۴۰۰ هزار دلار قرارداد بستیم.
یک موضوع وجود دارد و آن هم این بود که آقای طاهری گفتند تیام قبل از بازی معروف با ذوبآهن که تیام هتتریک کرد شنیده بود ممنوعالخروج است. ماجرا چه بود که در نهایت تیام که قرارداد به مدت یک سال و نیم داشت از استقلال جدا شد؟
من همان شب در بازی استقلال و ذوبآهن با او صحبت کردم. او به من قول داد که بهترین خود باشد. در واقع شایعه درست کرده بودند تا تمرکز او بهم بریزد. ممکن است تیم حریف این کار را کرده باشد! تیام یک ماه به پایان قرارداد خود در ترکیه با من جلسه داشت و درخواست خیلی بالایی داشت.
مگر نگفتید قراردادش به مدت یک سال و نیم بود؟
بله یک سال و نیمه بود. به او گفتم که یک ماه وقت داری، اجازه بده فکر کنیم تا اگر توانستیم پولت را فراهم کنیم قراردادت را تمدید میکنیم. وقتی به ایران برگشتم پدرم مرحوم شد و روحیه ماندن در باشگاه را نداشتم و تیام در زمان آقای فتحی یک ماه مانده به پایان قراردادش با عجمان صحبت کرد و توافق کرد. یک پولی هم آقای فتحی و معاونش آقای خطیر از عجمان گرفتند و او را فروختند.
پس استقلال تیام را به عجمان فروخت.
بله.
یعنی استقلال میتوانست جلوی رفتن تیام را بگیرد؟ چون ابتدا گفتید که قراردادش یک سال و نیمه است.
ما در قراردادش نوشته بودیم که اگر به هر باشگاه خارجیای بخواهد برود باید ۲۰۰ هزار دلار بدهد که این مبلغ در زمان آقای فتحی از عجمان گرفته شد.
جپارف چطور؟
جپارف هم مبلغ بالایی میخواست که نشد با او ادامه دهیم.
بحث مدت قرارداد نبود؟
نه کار به آن جا نکشید. او پول زیادی میخواست و بعدا هم او یک ماه قرارداد داشت که آقای فتحی تصمیم گرفتند فسخ کنند.
شما گفتید که قرارداد اولیه شفر ۴۰۰ هزار دلار بود، چه شد که وقتی قراردادش با افزایش قابل ملاحظهای تمدید شد؟ درباره جدایی ساناک نیز صحبت کنید. علاوه بر این به نظرتان شفر نسبت به فصل اولش تغییر کرد؟
ساناک به دلیل بیماری جدا شد.
بحث پاسپورتش هم بود. گفته میشد خطیر پاسپورتش را گرفته و به ساناک نمیدهد.
اینها زمان من نبود. اینکه آقایان با برخی تصمیمات یکباره باشگاه را بهم میریزند بخاطر بی تجربگی افراد است. شفر گفته بود که اجازه دهیم خودش پول دستیارانش را بدهد. در نتیجه قراردادش را اضافه کردیم که دیگر حقوق دستیارانش را ندهیم.
گفتید که قرارداد اولش هم ۴۰۰ هزار دلار به علاوه دستمزد دستیارانش بوده...
آن زمان دستیار به آن صورت نیاورد. گفته بود حقوق ماهی ۴ هزار دلاری برای پسرش در نظر بگیریم که این کار را کردیم.
پسرش هم حواشی زیادی داشت...
بله. نمیشد کاری کرد. البته او در مسائل بینالمللی به شفر کمک میکرد.
ادامه دهیم درباره تمدید قرارداد شفر...
در قرارداد شفر شرط گذاشته بودیم که اگر تیم سوم شود و به آسیا برسیم قرارداد شفر را افزایش میدهیم. یک شرط هم گذاشته بودیم که به شرطی افزایش میدهیم که خود او حقوق دستیارانش را بدهد. قبل از بازی با خونه به خونه در فینال جام حذفی در خرمشهر، شفر گفت که اگر قراردادش را تمدید نکنیم، روی نیمکت نمینشیند. بالاخره این شگرد حرفهایهاست. ما هم بنا نداشتیم که قراردادش را تمدید نکنیم و قراردادش با احتساب حقوق دستیارانش با ۸۰۰ هزار دلار تمدید شد. آن زمان اوضاع باشگاه نسبت به زمانی که من آمدم تغییر کرده بود و بدهی زیادی نداشتیم.
زمانی که شما آمدید باشگاه استقلال چقدر بدهی داشت؟
زمانی که من آمدم، ۲۲ میلیارد تومان تسویه حساب کردم و دیگر هیچ بازیکنی طلبکار نبود. آنهایی هم که به فیفا شکایت کرده بودند، من وکیلی از ایتالیا گرفتم تا از حقوق باشگاه دفاع کند. جریمهها را به ما بخشیدند و اصل پول را به آنها باید می دادیم و پروندهها بسته میشد. در آن زمان ۲۲ میلیارد خیلی پول بود. ما با حدود ۷۰ بازیکن و مربی ایرانی تسویه حساب کردیم. از زمان فتحاللهزاده بدهی داشتیم.
همه فکر میکردند سلطانیفر از پرسپولیس حمایت میکند، اما شاید فقط درباره سوپرجام بود که کوتاه آمد و به سود پرسپولیس عمل کرد و نباید این اتفاق میافتاد. جلسهای در دفتر آقای سلطانیفر با حضور آقای تاج و آقای گرشاسبی برگزار شد. در آن جلسه با درخواست ما برای تعویق بازی موافقت شد و آن زمان قرار شد سوپر جام برگزار نشود اما نمیدانیم چرا توافقی که کرده بودیم را وزیر ورزش نادیده گرفت و اینجا بود که آقای سلطانیفر کوتاه آمد. ما هم وقتی این تصمیم را دیدیم، گفتیم بازی نمیکنیم.
اتفاقا آقای فتحاللهزاده نقل قولی دارند که گفته بودند اگر بدهی آورده، جام هم آورده است. شما هم در پاسخ گفته بودید که در حال پرداخت پول آن جامها هستید پس آن جامها باید به حساب شما نوشته شود.
بله (با خنده). فتحاللهزاده در کارهای خود مشکلاتی داشت اما واقعا زحمت کشید. شرایط من با آقایانی که به باشگاه آمدند فرق داشت. من اصلا هیچ حقوقی از باشگاه نگرفتم. من دبیر فدراسیون بودم هیچ حقوقی نگرفتم، کاش آقای مصطفوی بودند و این را میگفتند. در استقلال هم هیات مدیره به من گفتند باید به شما حقوق بدهیم که من گفتم نمیخواهم و ماهی ۶ میلیون تومان آن زمان برای هزینههای روزانه مثل بنزین و کمک به مستضعف و ... در نظر گرفتند. آن زمان حقوق مستخدم من ۲۰ میلیون تومان بود. نمیخواهم بگویم که کار درستی کردهام، من باشگاهی را تحویل گرفته بودم که میلیاردها تومان بدهی داشت. معمولا رسم بر این است باشگاهی که شما تحویل میگیرید امور مالی آن صفر شود ولی برای ما اینطور نبود. موقعی که من تحویل دادم باشگاه یک ریال بدهی نداشت و تمام حقوق بازیکنان و مربیان پرداخت شد. حقوق بازیکنان و مربیان خارجی و ایرانی را تسویه کردم.
در دوره شما بحث نگاه رنگی وزارت ورزش به اوج خود رسیده بود. برای مثال، یک بار باشگاه استقلال بیانیهای علیه باشگاه پرسپولیس درباره تخلف سرخپوشان در پرونده طارمی و لزوم پس گرفتن جامهای قهرمانی از این تیم منتشر کرد اما با دخالت وزارت ورزش این بیانیه پس از چند ساعت حذف شد. درباره شائبههایی مبنی بر دخالت سلطانیفر در امور باشگاه و نگاه رنگی وزارت ورزش در زمان شما نظری دارید؟
این موضوع وجود داشت اما نه به این پررنگی. من ایشان را از زمانی که او قائم مقام آقای هاشمی طبا در سازمان تربیت بدنی بود، میشناختم. ما با هم ارتباط داشتیم و به خاطر من حمایت آنچنانی از پرسپولیس نمیکردند اما شرایط پرسپولیس با ما فرق داشت. آنها چند مدیرعامل پولدار داشتند که سر و صدای باشگاه را خواباندند. ما کسی را نداشتیم و هر کسی هم آمد برای خودش توقع داشت. همه فکر میکردند سلطانیفر از پرسپولیس حمایت میکند، اما شاید فقط درباره سوپرجام بود که کوتاه آمد و به سود پرسپولیس عمل کرد و نباید این اتفاق میافتاد. جلسهای در دفتر آقای سلطانیفر با حضور آقای تاج و آقای گرشاسبی برگزار شد. ما اعتراض کرده بودیم که سوپرجام قبل از بازیهای حذفی لیگ قهرمانان آسیا برگزار میشود و کافی است که ما مصدوم بدهیم و با باخت بد در لیگ قهرمانان آبرو ریزی شود. با درخواست ما موافقت شد و آن زمان قرار شد سوپر جام برگزار نشود اما نمیدانیم چرا توافقی که کرده بودیم را وزیر ورزش نادیده گرفت و اینجا بود که آقای سلطانیفر کوتاه آمد. ما هم وقتی این تصمیم را دیدیم، گفتیم بازی نمیکنیم.
البته اقدام سازمان لیگ هم عجیب بود چون منتظر روز بازی نماند و سه روز قبل از زمان سوپرجام رای به ۳ بر صفر شدن بازی به سود پرسپولیس داد.
بالاخره میخواستند یک جامی به پرسپولیس بدهند. اینجا آقای سلطانیفر باید ورود پیدا میکرد و اجازه این کار را نمیداد.
خود شما اشاره کردید که مدیران پولداری برای پرسپولیس انتخاب میشد تا سروصدا بخوابد. به نظرتان همین اتفاق به شائبه رنگی بودن نگاه وزارت ورزش دامن نمیزد؟
هواداران استقلال با برد و باخت تیم ناراحت و خوشحال میشوند و تیم ما آن زمان نتایج بسیار خوبی گرفته بود. ما الهلال را رفت و برگشت بردیم و السد با ژاوی به ما باخت. انتظارات هوادار از تیم بالا رفته بود و توقع به جایی هم داشتند. ما رو دست خوردیم و فکر میکردیم توافقی که درباره سوپرجام صورت گرفته است برجا میماند و ما برای لیگ قهرمانان آسیا آماده میشویم اما چند روز بعد این توافق را نادیده گرفتند و سوپرجام را به پرسپولیس دادند که درست نبود. ما اگر در آن بازی شرکت میکردیم احتمال مصدومیت بازیکنانمان زیاد بود.
شفر معتقد بود جام جهانی به تیم ضربه زد چون بازیکنان زیادی از تیم جدا شدند. این موضوع به شما هم فشار زیادی وارد کرد و نهایتا منجر به جدایی شما شد. این سوال را شفاف جواب دهید، آیا در هیات مدیره وقت استقلال علیه شما کودتا نشد؟
هیات مدیره کودتا نکرد بلکه از وزارت خانه دستور گرفت. من بعد از اینکه باشگاه را جمع و جور کردم، دو میلیون دلار درآمد برای باشگاه درست کردم. ۵ بازیکن ما به تیم ملی رفتند و فیفا باید ۸۰۰ هزار دلار به ما پول میداد. تیم به ۴ تیم برتر آسیا رسید و جمع پاداشش حدود دو و نیم میلیون دلار بود. یک دفعه سر و کله آقایان پیدا شد و قرار بر این بود که آقای فتحی بیاید.
پرسپولیس هم دنبال قایدی بود، طارمی هم پیگیر بود تا او را به پرسپولیس ببرد اما من به آقای توفیقی گفتم برو بوشهر و در منزل این بازیکن قرارداد ببند. خوشبختانه پدر او استقلالی بود و قایدی جذب شد. همان موقع زمانی که خانواده قایدی میخواستند با موبایل صحبت کنند، آقای توفیقی به آنها گفت که موبایلشان را خاموش کنند. در نهایت هم قرارداد قایدی بسته شد.
آیا آن زمان پول از وزارت ورزش به باشگاه استقلال تزریق میشد؟
وزارت خانه قانونا نمیتواند به تیم پول بدهد، اما آقای سلطانیفر موقعی که ما با ایرانسل قرارداد بستیم با آقای جهرمی تماس گرفتند و ما پیش او رفتیم و از او خواستم تا ایرانسل قراردادی ببندد که پاسخگوی نیازها باشیم. ۳۲ میلیارد قرارداد بستیم و این اتفاق هم افتاد که باشگاه شرایط خوبی پیدا کرد. این که بعدا تصمیم به کنار گذاشتن من گرفتند شاید به این خاطر بود که مرد ماندن سر حرفشان نبودند. من در شرایط بحرانی کنار تیم بودم اما کسی پشتم نبود. باید از من حمایت میشد که با قدرت ادامه دهم. وقتی جلوی وزارت ورزش تجمع شد، آنها پشت من را خالی کردند چون معتقد بودند اگر افتخاری را برنداریم، سراغ ما میآیند. سطانیفر به من گفت ۴۰ نفر را استخدام کردهاند تا در استادیوم ها به من فحش بدهند. پشت پرده آقایان کارهایی میکردند که خودشان بیایند. من در زمان مدیریتم در اداره کل ورزش و جوانان بیش از هزار نفر را اداره میکردم، پس اداره استقلال که ۴۰ نفر پرسنل داشت، برایم کوچک بود. استقلال تیم بزرگی بود که من قبول کردم بیایم، توقع داشتم وزارت ورزش پشت من باشد که این کار را نکردند و کسی پشتم نبود.
در آن برهه پدر شما مرحوم شده بود و تحت فشار روحی هم بودید. فشارها به حدی بود که ویدیویی در آن زمان از اشکهای شما در باشگاه استقلال هم منتشر شد. آیا از کسی دلخوری ندارید؟
من توقع نداشتم در فضای مجازی به پدر من که انسان بزرگی بود بیاحترامی کنند. پدر من انسان بزرگی بود. کسی که ۳۰ سال قبل و ۳۰ سال بعد از انقلاب امام جماعت یک مسجد بود. در هر صورت بعدا خودشان پیش من آمدند و حلالیت خواستند. در هر صورت برای خود هوادارها هم تجربهای شد.
دلیل تجمعهایی که مقابل باشگاه صورت میگیرد چیست و آیا برنامهریزی شده هستند؟
الان به نظر من تجمعات خودجوش است. هوادارانی داریم که واقعا تعصب دارند و نمیتوانند جلوی خود را بگیرند. ما باید انتقاد پذیر باشیم و زمانی هم که تعداد کمی زمان ما انتقاد کردند من آنها را به داخل باشگاه راه دادم. من با آنها صحبت کردم و به حرفشان گوش دادم. من به آنها گفتم که هر بازیکنی که مربی میخواست را جذب کردهام. اگر رزومه من را بررسی کنید، از من ورزشیتر در فوتبال ایران نیست.
در دوره مدیریت شما، از بازیکنان جدید بعد از نیمه شب رونمایی میشد که به "پندار تایم" معروف شده بود. آن دوره بازیکنان داخلی پرتعدادی جذب استقلال شدند. بازیکنان را با نظر شفر جذب کردید؟
بازیکنان خارجی ما با نظر شفر جذب شد اما بازیکنان داخلی را بعضی از پیشکسوتان و مربیان معرفی میکردند. در مورد رونمایی دیروفت، ما قراردادها را زمانی هماهنگ میکردیم که رسانهای نشود و بازیکن را در فضای مجازی تخریب نکنند. ما این کار را میکردیم که لو نرویم. همه قراردادها هم در داخل دفتر آقای توفیقی بسته شد. پرسپولیس هم دنبال قایدی بود، طارمی هم پیگیر بود تا او را به پرسپولیس ببرد اما من به آقای توفیقی گفتم برو بوشهر و در منزل این بازیکن قرارداد ببند. خوشبختانه پدر او استقلالی بود و قایدی جذب شد. همان موقع زمانی که خانواده قایدی میخواستند با موبایل صحبت کنند، آقای توفیقی به آنها گفت که موبایلشان را خاموش کنند. در نهایت هم قرارداد قایدی بسته شد. صیادمنش هم همینطور بود که آقای توفیقی به آمل رفت. آقای توفیقی خیلی زحمت کشید.
درباره جذب پژمان منتظری هم صحبت کنید؟
منتظری در قطر بود و ما با ایشان صحبت کردیم و گفتیم نمیتوانیم پولی که در قطر میگیری را به شما بدهیم، اما پولی که ما میدهیم ارزشی دارد و پیش خانوادهات هستید. ساعت یک شب بود که منتظری و آقای توفیقی به خانه ما آمدند تا درباره قرارداد صحبت کنیم و آقای توفیقی به من گفت ۲ میلیارد با ایشان توافق کردهام و منتظری گفت من حاضر نیستم با این مبلغ قرارداد ببندم و کمی اضافه کنید که من گفتم ۲۰۰ میلیون هم بیشتر میدهم. آقای توفیقی به من ایراد گرفت که چرا به قراردادش اضافه کردی که به او گفتم ما مبلغ قرارداد او را از جام جهانی جبران میکنیم چون کیروش او را به جام جهانی میبرد و همین اتفاق هم افتاد و منتظری به جام جهانی رفت و پولی که ما به او داده بودیم را از پاداش جام جهانی گرفتیم.
انتهای پیام
نظرات