۲۵ مرداد، روز خانواده است، روزی که اهمیت نقش خانواده در زندگی هر فرد یادآوری میشود. یکی از دغدغههای همیشگی خانوادهها، استقلال و جدا شدن فرزندان در بزرگسالی است و این موضوع همیشه با سوالات و نگرانیهایی همراه بوده است.
دکتر حسین ابوذری، متخصص روانشناسی سلامت در گفتوگو با ایسنا درباره این موضوع، اظهار کرد: در فرآیند رشد و تحول روانی، مشاهده میشود که برخی فرزندان در بزرگسالی از خانواده خود فاصله میگیرند یا حتی رابطهشان را بهطور کامل قطع میکنند. این پدیده لزوماً به معنای وجود اختلال یا ناهنجاری در ساختار خانواده نیست، بلکه میتواند بخشی از فرآیند طبیعی رشد و استقلالیابی فردی باشد.
وی اظهار کرد: با این حال، در موارد بسیاری دلایل عمیقتری وجود دارد که نیازمند بررسی روانشناختی و بینفردی دقیقتری است.
این روانشناس بالینی با اشاره به اینکه یکی از مهمترین دلایل این فاصلهگیری، حفظ سلامت روان و امنیت عاطفی است، گفت: برخی فرزندان تجربههای تلخ و آسیبزایی در دوران کودکی یا نوجوانی داشتهاند که تعامل با خانواده، بهویژه با والدین، یادآور آن زخمهای عاطفی است. در چنین مواردی، افراد برای مراقبت از بهداشت روانی خود، ناچار به محدود کردن یا قطع ارتباط میشوند.
ابوذری با بیان اینکه عامل دیگری که نقش کلیدی ایفا میکند، نیاز به استقلال روانی و هویتیابی فردی است، تصریح کرد: بسیاری از بزرگسالان برای دستیابی به هویت مستقل، ترجیح میدهند فاصله مشخصی از خانواده ایجاد کنند، بهویژه اگر با والدینی مواجه باشند که رفتارهای کنترلگرانه، مداخلهجویانه یا نصیحتگرایانه دارند.
وی گفت: چنین روابطی میتواند فضای لازم برای رشد روانی و خودمختاری فرد را محدود کند.
این روانشناس بالینی ضمن اشاره به اینکه نبود حمایت عاطفی و درک متقابل در خانواده نیز میتواند زمینهساز گسست عاطفی شود، خاطرنشان کرد: احساس بیمهری، بیتوجهی یا نادیده گرفته شدن در طول سالها، پیوندهای احساسی را سست کرده و میل به دوری و کنارهگیری را در فرزندان تقویت میکند.
ابوذری ضمن بیان اینکه در موارد جدیتر، تجربه انواع سوءرفتار از جمله خشونت کلامی، جسمی، عاطفی یا جنسی، از مهمترین علل قطع رابطه در بزرگسالی به شمار میرود، اظهار کرد: فردی که چنین آسیبهایی را تجربه کرده، ممکن است تنها راه ترمیم روانی را در فاصلهگیری کامل از منبع آسیب، یعنی خانواده ببیند.
این روانشناس بالینی با بیان اینکه برخی رفتارهای والدینی مانند نقد و بیاعتباری مداوم، کنترلگری افراطی، بیتوجهی به نیازهای احساسی، یا استفاده از محبت بهعنوان ابزار فشار روانی میتوانند آسیبزا باشند، گفت: در این شرایط، فرزند برای محافظت از هویت و ارزشمندی خود، بهناچار فاصلهای عاطفی یا فیزیکی با خانواده ایجاد میکند.
وی با بیان این که نباید هر نوع فاصلهگیری را لزوماً نشانهای از مشکل یا گسست عاطفی تلقی کرد، اظهار کرد: در بسیاری از موارد، این فاصلهگیری بخشی طبیعی از فرآیند استقلالیابی روانی و اجتماعی است که به فرد کمک میکند تا به توانمندیهای لازم برای زندگی بزرگسالی دست یابد.
این متخصص روانشناسی سلامت اظهار کرد: این استقلال به معنای قطع کامل رابطه نیست، بلکه به معنای توانایی در تصمیمگیری مستقل، حفظ مرزهای روانی سالم، و شکلگیری هویت شخصی در کنار پیوند عاطفی سالم با خانواده است.
ابوذری با اشاره به این که در این مسیر، سن تقویمی تنها یکی از عوامل تعیینکننده نیست، تصریح کرد: استقلال واقعی زمانی حاصل میشود که فرد به بلوغ فکری، هیجانی، مالی و اجتماعی دست یافته باشد.
این روانشناس بالینی با اشاره به این که این فرآیند ممکن است در برخی افراد در سنین پایینتر و در برخی دیگر دیرتر اتفاق بیفتد، گفت: زمان مناسب برای مستقل شدن باید با در نظر گرفتن شرایط فردی، خانوادگی و اجتماعی تعیین شود.
ابوذری با اشاره به این که در این میان، درک تفاوت میان استقلال عاطفی و فاصله سرد و آسیبزننده نیز حائز اهمیت است، تصریح کرد: استقلال عاطفی به معنای توانایی فرد در تجربه احساس رضایت، آرامش و ارزشمندی بدون وابستگی افراطی به دیگران است.
این متخصص روانشناسی سلامت با اشاره به این که فاصله سرد، اغلب با احساس طرد، بیمهری و نادیدهانگاری همراه است، اضافه کرد: فرد مستقل عاطفی میتواند ضمن حفظ مرزهای سالم، همچنان در رابطهای مثبت و انتخابگرایانه با خانواده باقی بماند.
وی با بیان اینکه آنچه والدین میتوانند برای حفظ و بهبود رابطه با فرزندان در بزرگسالی انجام دهند، شامل گوش دادن بدون قضاوت، احترام به مرزهای شخصی و پرهیز از رفتارهای کنترلی یا قضاوتگرانه است، خاطرنشان کرد: ایجاد فضای امن عاطفی و پذیرش بدون شرط، نقش مهمی در ترمیم و تقویت پیوندهای خانوادگی دارد.
انتهای پیام
نظرات